چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۴

«بانوی عمارت» داستانی امروزی با لباس گذشته!

مجموعه بانوی عمارت

جوان آنلاین: مهم‌ترین کارکرد رسانه‌ها، بازنمایی رسانه‌ای است، به بیان ساده‌تر «تصویرسازی» معناداری که در ضمیر ناخودآگاه مخاطب جای می‌گیرد و تا مدت‌ها تمام قضاوت‌ها و معیارهای اندیشه او را تحت تاثیر قرار می‌دهد و تا جایی پیش می‌رود که جایگزین حقایق و واقعیت‌ها می‌شود. آنچه در سریال بانوی عمارت می‌بینیم در تعارض آشکار با واقعیت تاریخی دوره قاجار است.

از جمله این واقعیت‌ها که در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت و ضبط شده است و فاصله چندانی از آن دوران نداریم، ظلم و بی‌عدالتی حاکمان مستبد قاجار است. در دهه منتهی به انقلاب مشروطه که مصادف با سلطنت پادشاه ضعیف‌النفسی همچون مظفرالدین شاه بود، با افزایش اختلالات اجتماعی مانند راهزنی، رشوه‌خواری و فساد حکام بلاد، سطح زندگی مردم به وخامت گرایید. برای درک بهتر بی‌عدالتی و ظلم عمال حکومتی در حق مردم بی‌دفاع و اوضاع هولناکی که مردم ایران طی سلطنت خاندان قاجار مجبور به تحمل آن بودند، باید سراغ صفحات تاریخ رفت که مملو از ظلم و تعدی بی‌حد و حساب حاکمان و شاهزادگان قاجار است. مردم تحت ستم برخی نواحی که به‌خاطر رخنه کردن فساد در ساختار حکومتی، مرجع قانونی برای دادخواست ظلم و ستم برایشان وجود نداشت، تنها راه چاره را پناهنده شدن به اماکن مقدس مذهبی می‌دیدند. یکی از برادران شاه که حاکم کاشان بود چنان به مردم ستم کرد که مردم به قم رفته در حرم بست نشستند. میزان بی‌عدالتی به حدی رسید که مردم برخی نواحی مرزی، حتی فرار به خارج از قلمرو حکومت را به ماندن در زادگاه و کشورشان ترجیح دادند، چنانکه بسیاری از اهالی قوچان از جور حکام محلی، به آخال در مرز روسیه گریختند.

مردم مشهد بر اثر ظلم حاکم این شهر که از شاهزادگان قاجاری بود، شورش کرده و وضعیت برای شاهزاده قاجاری به اندازه‌ای وخیم شد که مجبور به فرار شد. شاه در ابتدا، درصدد سرکوب شورشیان برآمد، اما آن را غیرممکن یافته و مجبور به برکناری حاکم شد، اما مردم آرام نگرفته و از شدت خشم، قبر پدر حاکم وقت مشهد را آتش زدند، در حالی که بزرگ‌ترین شهر شرق ایران دچار ناآرامی و تلاطم بود، روس‌ها به دولت ایران پیغام دادند که یا شورش را بخواباند یا اجازه دهد تا دولت روسیه، ظاهراً به‌منظور حفاظت از اتباع خود در مشهد، وارد عمل شود. انقلاب مشروطیت ایران که در حدود ۱۰۰ سال پیش به وقوع پیوست، حاصل ظلم و جوری بود که شاهان خودکامه قاجار و حکام مستبد آن‌ها مرتکب می‌شدند و برای جان و مال و ناموس مردم ارزشی قائل نبودند. اصولاً بنیان سلطنت قاجار با شقاوت و بی‌رحمی همراه بود. وقتی به رفتار و کردار بنیانگذار سلسله قاجار با لطفعلی‌خان زند و مردم کرمان نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چگونه ملت ایران در آن سال‌ها اسیر سرپنجه قهار این مخنث کینه‌جو و عاری از رحم و شفقت بوده‌اند. رفتار سبوعانه آقامحمدخان قاجار با یک شاهزاده در کرمان و خانواده وی و نیز با مردم کرمان به جرم مهمان‌نوازی و پناه دادن به لطفعلی‌خان، آنچنان وحشت‌آور و تکان‌دهنده است که قلب هر انسان با احساسی را به درد می‌آورد؛ گویا در قاموس این خواجه نابکار، رحم و مروت وجود نداشته و آنچه بوده کینه و شقاوت، قساوت و بی‌رحمی بوده است. در طول تاریخ فریاد الامان، الامان از دست حکام بی‌امان و فرماندهان بدزمان منحصر به یک شهر و یک ایالت نبود، این فریاد در همه جای ایران از دست حاکمان جور و ظلم به آسمان پرستاره و کم‌ستاره بلند بود، البته که شدت و ضعف داشت. هر جا مردم آن دیار تن به ظلم می‌دادند باید ظلم و جور بیشتری را تحمل کنند.

میرزا ابوتراب نظم‌الدوله رئیس پلیس تهران که بازجویی از میرزا رضا کرمانی توسط او و با حضور حاجی حسینعلی‌خان رئیس قراولان عمارت مبارکه همایونی انجام می‌شود، وقتی به وی می‌گوید: شما از کجا به خیال قتل شاه شهید افتادید؟ پاسخ می‌دهد: از کجا نمی‌خواهد. از کند‌ها و بند‌ها که به ناحق کشیدم و چوب‌ها که خوردم و شکم خود را پاره کردم. از مصیبت‌ها که در خانه نایب‌السلطنه و در امیریه و در قزوین و در انبار سرم آمد، چهار سال و چهار ماه در زیر زنجیر و کُند بودم. در هر حال این حقیقت را باید گفت که حرکت میرزا رضا کرمانی ضمن اینکه به جنایات ۵۰ ساله ناصرالدین شاه خاتمه داد، مردم سراسر ایران را از خواب گران بیدار کرد و پیدایش مشروطیت یکی از ثمرات آن بود.

با وجود این حقایق تاریخی، امروز شاهدیم که در سریال بانوی عمارت، تمام این حقایق تحریف می‌شوند و شاهزاده قجری که در این مجموعه تصویر‌سازی می‌شود، در نقش یک شهروند معمولی نمایش داده می‌شود به طوری که نه خبری از آن اقتدار یک شاهزاده است و نه ظلم و تعدی‌ای که جزء زندگی روزمره آن‌ها بوده است و حتی به خاطر درگیری با یک نزول‌خوار به محکمه احضار می‌شود. از دیگر ضعف‌های ساختاری این مجموعه، عدم درک صحیح از جایگاه واقعی مردان در ساختار اجتماعی آن روزگار است. مردسالاری مطلق از جمله مهم‌ترین مناسبات بین مردان و زنان آن دوران بوده است به طوری که کوچک‌ترین نقشی در تصمیم‌گیری‌ها و اظهار نظر‌ها برای زنان قائل نبودند. شاید مجموعه‌هایی مانند «خانه‌ای در تاریکی» ساخته سعید سلطانی را بتوان به عنوان نمونه‌ای که تصویر واقع بینانه تری از اوضاع و احوال شاهزادگان قاجاری و زندگی مردم آن روزگار را به تصویر کشیده‌اند، مثال زد. با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می‌رسد بانوی عمارتی «داستانی امروزی» است که فقط «لباس گذشته» را به تن کرده است.

نظرات

  • باقر ۱۳۹۷/۱۰/۰۸ - ۱۵:۴۰
    1 0
    بانوی عمارت را می توان با سریال های تاریخی کره ای که از تلویزیون پخش می شود، مقایسه کرد. شاهزاده (امپراتور) کم قدرت ، افسرالملوک (ملکه مادر) مسلط بر شاهزاده، همسر شاهزاده ( ملکه یا معشوقه امپراتور) از قشر پایین جامعه، خدمتکار دختر زیرک ( دونگی، یانگومو...) که اغلب مشکلات لاینحل را حل می کند و دست دسیسه کنندگان را رو می کند، مشتی (پیشکار امپراتور) که امور اجرایی را در دست دارد، جنگ قدرت ( در میان وزرا و نزدیکان امپراتور) بین خواهر و عروس و در نهایت دشمنان خارجی ( امپراتوری هان و ...) پسر عمو و یاران شاهزاده. از اوضاع و احوال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تاریخی خبر چندانی نیست جز در حاشیه داستان. با این اوصاف همانند کپی های کره ای جای تعجب نیست که تاریخ هم تحریف شود. و چهره ای مظلوم از شاهزاده ها نشان دهد. شاهزاده ای تنها و غریب دور از جریان قدرت و البته مقروض و ورشکسته. اما کشش و جذابیت داستان هم کم از همتاهای کره ای اش نیست. نقطه قوت داستان همین جاست. نکته دیگر به نظر می رسد دساتان گریزی هم به فراماسونری در ایران زده است. اگر اینگونه باشد و بتواند از پس بیان حقایق این گروه و نقش آن در تاریخ ایران برآید نکته قوت دیگری برای سریال خواهد بود. در سینما و تلویزیون ما جای فراماسونری و تاریخ آن بسیار خالی است. که از قضا می تواند فیلم های جذاب و پر کششی درباره آن ساخت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.