به گزارش سینماپرس، محمدرضا شاه حسینی منتقد سینما در خصوص فیلم سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» گفت: فیلم سیدی اثر به شدت سیاهی است، خیلی سیاهتر از آنچه در سینمای ایران ترسیم شده و به عبارت دیگر میتوان گفت که سیاهترین و خشنترین فیلم سینمای ایران است.
وی ادامه داد: با توجه به تمام تعریفهایی که از زمان جشنواره تا به امروز در سایتهای مختلف خبری از آن منتشر شده بود، اما باید بگویم در ابتدا که این اثر را دیدم این سوال در ذهنم شکل گرفت که این فیلم برای چه ساخته شده است؟ سیدی چه تصویری از جامعه را به تصویر کشیده؟ آیا قصد ساخت فیلمی سیاسی با دیالوگهایی به شدت سیاسی داشته یا تنها قصد تولید یک فیلم گانگستری داشته است؟ آیا میخواهد از آیندهای که شاید با آن بخواهیم روبه رو شویم خبر میدهد؟
شاه حسینی در ادامه به بازی نوید محمد زاده اشاره و تصریح کرد: نوید محمد زاده نماد چه شخصیتی در جامعه است؟ دیالوگها خطاب به چه کسی است؟ چوپانی که در ابتدا و انتهای فیلم به آن اشاره میشود خطاب به چه کسی است؟
وی گفت: اگر این اثر نقد یک چهره سیاسی باشد خیلی از سوالها به پاسخ روشنی میرسد، اما اگر یک نقد اجتماعی باشد دنیایی از سوالهای بی پاسخ در ذهن مخاطب شکل میگیرد که هیچ ابتدا و انتهایی ندارد، این اثر به پشتوانه تهیه کننده اش بسیاری از خط قرمزیها را به راحتی پشت سر گذاشته و توانسته آنچه را که در ذهن داشته را به تصویر بکشد و آب هم از آب تکان نخورد.
شاه حسینی درخصوص قبیلهای عمل کردن برخی منتقدان اظهارداشت: برخی از منتقدان متاسفانه قبیلهای عمل میکنند و نسبت به برخی از آثار با نقدهای مثبتشان نوای خوش ساخت بودن اثر را سرمی دهند و یا کلا قلمشان را زمین میگذارند، چرا واقعا منتقدان باید قبیلهای نظر دهند و حمایت کنند؟ اینکه «سعید سعدی» و «هومن سیدی»، چون در قبیله آنها هستند پس مجوز عبور را گرفتند و مسیر را تا انتها پیش میبرند.
این منتقد در ادامه به نحوه ساخت سیدی اشاره و بیان کرد: نوع ساخت «سیدی» به گونهای است که کپی برداری و اقتباس را دوست دارد و آن را در فضای ذهنی خود جلوی دوربین میبرد، کارگردان این توانایی را دارد که با توجه به فضای جامعه اثر خود را جلو برده و بن مایههای مذهبی را در قالب رئال جلوی دوربین ببرد.
وی بیان کرد: غیرت زدایی به نحوی خاص نمایش داده میشود در شرایطی که هیچ کس به هیچ کس رحم نمیکند، حتی صحنه خفه شدن دختر و صحنههای منزجر کننده که مخاطب را میرنجاند.
شاه حسینی بیان کرد: در نهایت باید بگویم سطح فیلم به نحوی است که هنوز سطح جامعه قدرت درک آن را ندارد و جامعه و نحوه ساخت ما هنوز به سمت این فضا و گانگستری بودن آن نرفته که بخواهد آن را روی پرده سینما ببیند.
این منتقد در ادامه به فیلم «خانه پدری» اشاره کرد و درخصوص صدور مجوز اکرانها گفت: «خانه پدری» کیانوش عیاری هم مثل «مغزها» صحنههای فجیعی داشت که امکان اکران به آن نداده اند، اما صحنههای خفگی در «مغزها» به راحتی و بدون هیچ گونه نقدی روی پرده سینما نمایش داده میشود و آب از آب تکان نمیخورد. سوال من اینجاست که این دو چه تفاوتی باهم دارند که به این فیلم مجوز اکران میدهند و آن یکی را منع از اکران میکنند آیا اگر شخص دیگری هم این اثر را ساخته بود باز هم مجوز اکران میگرفت؟
وی افزود:به نظر من این اثر ساخته شد تا جریانی را در سینمای ایران راه بیاندازد مثل فیلم «آدم برفی» که به پشتوانه حوزه هنری توانست از خیلی از خط قرمزها عبور کند و جریانی را با خود وارد سینما کند و یا فیلم ده نمکی که با ساز و آواز هایش جریان دیگری را وارد این حوزه کرد که اگر این فیلمسازان و پشتوانههای آنها نبود به طور حتم فیلم هایشان اکران نمیشد البته آثار دیگری مثل «اجاره نشین ها» و «زیر درخت هلو» هم بودند که بدون پشتوانه و در لفافه دیالوگها را بیان کردند تا خللی در صدور مجوز اکران آنها ایجاد نشود.
شاه حسینی با بیان اینکه یکی از عمده مشکلات حوزه نقد فیلم این است که فیلم به مثابه واقعیت اجتماعی فرض میشود و اغلب نقدهای وارده به آثار سینمایی به چیستیشناسی و هستی شناسی فرامتنی و مابه ازاهای اجتماعی باز میگردد، بیان کرد: در نقد موج سینمای اجتماعی ایران بر اساس توصیه رابین وود میتوان نگرههای ایدئولوژیک، سیاسی و حتی اجتماعی را در تحلیل فیلم لحاظ کرد و فیلم را در رینگ یک دعوای سیاسی– حزبی انداخت و کلمات را در قالب مشت و لگد حواله اثر کرد.
*باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظر