کارگردان فیلم سینمایی «انزوا» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: ایده اصلی «خون خدا» از زمانی شکل گرفت که عکس یک کارتن خواب که از قبر بیرون آمده بود در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر شد و واکنش های زیادی را در اقشار مختلف مردم داشت. آن عکس مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد و شب و روز به این فکر می کردم که همه ما می توانیم این گور خواب باشیم!
وی ادامه داد: بعد از این اتفاق من تلاش کردم با کارتن خواب ها معاشرت کنم و به محیط پیرامون خودم توجه ویژه ای داشتم؛ بعد از مدتی که با آن ها ارتباط گرفتم فهمیدم که این افراد عموما نیاز به محبت و همدلی دارند، به این نتیجه رسیدم که آن ها آدم هایی شبیه خود ما هستند که به دلیل اتفاقاتی در زندگی شان کارشان به اینجا رسیده است. اغلب آن ها افرادی بودند که نتوانسته بودند توقع شان را مجاب کنند و با اینکه تحصیل کرده و موفق بودند ناگهان به صفر رسیده و مجنون و معتاد و کارتن خواب شدند.
این سینماگر یادآور شد: حالا این اتفاق را کنار بگذارید و ما برویم حدود ۱۷ سال قبل!؛ ظهر روز دهم عاشورا در خیابان همه داشتند سینه می زنند و یک کارتن خواب دورتر ایستاده بود و آهسته به سینه اش می زد و اشک می ریخت و برخلاف مردم دیگر در صف غذا هم نمی رفت و اصولا دیگران هم به او توجهی نمی کردند. من که همراه با یکی از عزیزانم شاهد این قضیه بودم غذایم را به این کارت خواب دادم و او بسیار از من تشکر کرد. این فرد انسان بسیار محترمی بود و من به او گفتم از این غذا بخور که غذای آقا امام حسین (ع) است؛ او به من گفت فکر نمی کردم آقا اینقدر زود جواب من را بدهد.
عباس میرزایی ادامه داد: این اتفاق در آن زمان هم باعث شد تا من مدتی با کارتن خواب ها در ارتباط باشم. از همان زمان فهمیدم که این ها چقدر دلشان پاک است و چقدر به ائمه اطهار (ع) توسل می کنند. یک بار به یکی از آن ها گفتم اگر کسی به تو غذایی بدهد و همراه آن غذا یک سکه طلا باشد تو آن سکه را چه کار می کنی؟ خیلی فوری گفت می برم و در صندوق صدقاتی که بارها از آن پول برداشته ام می اندازم چون فکر می کنم این بدهی من به خدا است. گفتم حالا اگر ۱۰ سکه داشته باشی آن را چه می کنی؟ باز هم همین جواب را داد؛ این بار من پرسیدم حالا فکر کن اگر ۱۰۰ سکه داشتی چه می کردی؟ این بار گفت ۹۰ تای آن را در صندوق صدقات می انداختم چون فکر می کنم به همین اندازه از صندوق پول برداشته ام و مابقی سکه ها را می بردم و خرج آدم هایی مثل خودم می کردم!
وی تأکید کرد: این رفتار و حال و کلام برای من بسیار عجیب بود؛ بارها به این فکر کردم که قطعا اگر این افراد فرصت نوزایی داشته باشند و بتوانند یک بار دیگر متولد شوند مثل نوزادی هستند که نمی تواند حرف بزند و فقط می خندد و گریه می کند به همین دلیل هم زمانی که تصمیم به ساخت «خون خدا» گرفتم هدفم این بود که بازیگر فیلم اصلا هیچ دیالوگی نگوید و مثل یک نوزاد باشد. ما در کره زمین مظلوم تر از نوزاد هیچ چیزی را نمی بینیم! از نوزاد حیوانات گرفته تا نوزاد انسان ها هیچ کدام خطرناک نیستند و به همین دلیل همه با آن ها ارتباط برقرار می کنند.
این کارگردان در پاسخ به این سوأل که آیا فکر نمی کردید در زمانه ای که بازیگرنماها اغلب به دنبال دیالوگ هستند ریسک بزرگی متحمل می شوید و امکان دارد بازیگران مشهور راضی به بازی در فیلم تان نشوند تصریح کرد: به نکته بسیار دقیق و درستی اشاره کردید! برخی از این بازیگرنماها اصلا قیمت شان بر اساس میزان دیالوگ های شان تعیین می شود. اما من این نگرانی را نداشتم چرا که از ابتدا می دانستم که بازیگر فیلم من هنرمندی توانا مثل رضا اخلاقی راد است که جز هنر به هیچ چیز فکر نمی کند و اداهای سلبریتی ها را ندارد.
عباس میرزایی سپس با بیان اینکه سلبریتی ها دوست ندارند در فیلم دینی بازی کنند ادامه داد: البته بر اساس پیشنهاد برخی از اطرافیان و دوستان من با تعدادی از سلبریتی ها تماس گرفتم و زمانی که به آن ها موضوع فیلم را گفتم دیدم همه جا خالی می دهند و حاضر نیستند در این فیلم دینی-مذهبی بازی کنند. به همین دلیل تصمیمم برای حضور رضا اخلاقی راد قطعی تر شد و به او زنگ زدم و صحبت کردم و او آمد و یکدیگر را دیدیم و خوشبختانه نقش را پذیرفت و ما در شرایط بسیار بد مالی این فیلم را ساختیم.
وی افزود: اعتقاد شخصی ام این است هر آنچه در این اتفاق افتاد همه به لطف امام حسین (ع) بود. همین که این فیلم بدون سلبریتی در سینمای سلبریتی زده ما دیده شد و در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد خودش یک دنیا ارزش دارد. من دنبال اهدافی بودم که امیدوارم بتوانم با اکران و دیده شدن این فیلم به اهدافم برسم. من حتی اگر بتوانم امید را در دل یک کارتن خواب زنده کنم و به او بگویم که تو می توانی با اراده و همت و لطف ائمه اطهار (ع) به خانه ات برگردی و خانواده ات را خوشحال کنی برایم کافی است.
این سینماگر متذکر شد: من دوست داشتم فیلمی بدون ادعا و بی سر و صدا بسازم و معتقد هستم و بودم که این فیلم به لطف امام حسین (ع) دیده می شود. خیلی ها تنها به خاطر نام امام حسین (ع) با تمام وجودشان آمدند و به ما لطف کردند و در کنار کار بودند. من هنگام فیلمبرداری صحنه هایی را شاهد بودم که عوامل فیلم همه منقلب می شدند و به عشق آقا امام حسین (ع) گریه می کردند. در هر صورت می خواهم تأکید کنم این فیلم اثری برآمده از دل من است و بسیار بیشتر از اثر اولم «انزوا» خودم در این فیلم دیده می شوم.
عباس میرزایی در پاسخ به این سوأل سینماپرس مبنی بر اینکه در این فیلم هم مانند «انزوا» با ما مبحث مهم «قضاوت» روبرو هستیم و کاراکتر اصلی فیلم مرتب در معرض قضاوت دیگران قرار می گیرد و مخاطب هم مرتب خودش را جای کاراکتر گذاشته و خودش را قضاوت می کند، آیا این اتفاق عمدی بوده یا خیر اظهار داشت: آفرین!؛ به نکته بسیار به جا، درست و هوشمندانه ای اشاره کردید. دقیقا فیلم همین است که شما گفتید. من تمام تلاشم را کردم که با این فیلم به مخاطب تلنگر بزنم و مغز او را به کار بیندازم و کاری کنم که مخاطب با وجدان خود درگیر شود.
وی ادامه داد: یک نکته را صراحتا می گویم که من برای یکایک فیلم هایی که در ایام جشنواره بعد از فیلم من پخش می شوند ناراحت هستم چرا که معتقدم بعد از دیدن فیلم من، تماشای فیلم های دیگر کار بسیار سختی است! این اثر دلی است و همه با آن ارتباط برقرار می کنند و من با این هدف فیلم می سازم که حال اطرافیانم را خوب کنم و مطمئن هستم که در این زمینه موفق عمل کرده و می کنم.
ارسال نظر