فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «قتل آنلاین» و «پرتقال خونی» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: در نسخه اولیه «زهرمار» کاراکتر اصلی یک شخص روحانی بود که من اصرار داشتم آن را رضا عطاران بازی کند اما گویا برخی آقایان در سازمان سینمایی از ترکیب من و رضا عطاران و یک کاراکتر روحانی خوششان نیامد و گفتند هرگز به این ترکیب مجوز نمی دهیم و من هرچقدر تلاش کردم نتوانستم آن ها را متقاعد کنم که این کار را انجام دهند.
وی ادامه داد: در نهایت من داستان را به این صورت که شخصیت اصلی به جای روحانی یک مداح باشد تغییر دادم که سیامک انصاری ایفاگر این نقش در «زهرمار» است و امیدوارم که مخاطبان از این اثر لذت ببرند.
عباسی سپس با بیان اینکه ایده این فیلمنامه جزو اولین ایده های من بود تأکید کرد: بیس اصلی فیلمنامه «زهرمار» یکی از خاطرات واقعی زندگی من است. من از سال ۸۵ که نسخه ابتدایی این سناریو را نوشتم تاکنون که این فیلم تولید شده بیش از ۲۰ بار آن را بازنویسی کردم و در طول این سال ها بارها درخواست پروانه ساخت برای «زهرمار» دادم که هر بار به دلایلی رد شد اما من از پا ننشستم و مرتب فیلمنامه را تغییر دادم و هرچقدر قصه عوض می شود علاقه ام به این فیلمنامه بیشتر می شد و در نهایت هم که آقای جمال گلی فیلمنامه را از من خریداری کردند و با آقای نوروزبیگی شریک شدند و جواد رضویان هم کارگردان شد و این اثر به سرانجام رسید.
این فیلمنامه نویس در پاسخ به این سوأل که قطعاً با توجه به علاقه فراوان شما به این فیلمنامه و بازنویسی های مکرر، «زهرمار» یکی از بهترین نوشته های تان خواهد بود اظهار داشت: واقعاً نمی توانم راجع به قصه نظر بدهم و معتقدم این مردم هستند که باید راجع به آن نظر بدهند. در هر صورت من فیلم را دیدم و به نظرم فیلم سر و شکل دار و آبرومندی آمد. این فیلم برخلاف اغلب آثار طنزی که طی سال های اخیر در سینمای ایران ساخته شده نه سرشار از ستاره های پولساز در کستنیگ اش است و نه فیلمی پرادعا است. «زهرمار» فیلمی گرم و صمیمی شده و من از این جهت بسیار خوشحالم.
وی در همین راستا خاطرنشان کرد: من معمولاً هر وقت فیلمنامه می نویسم یک تجسم تصویری در ذهنم دارم و بازیگران، نوع قاب بندی و حرکت دوربین، لوکیشن ها، طراحی صحنه و لباس و حتی گریم آن ها را در ذهنم می بینم و به همین دلیل فیلمنامه های من به نوعی دکوپاژ شده است؛ بنابراین معیار سنجش خوب و بد برای من اینجوری است که چقدر این فیلم شبیه تصویرسازی ذهنی ام شده و آیا به آنچه که من می دیدیم نزدیک است یا خیر؟
عباسی ادامه داد: شاید در طول دوران کاری من تنها یکی دو بار این اتفاق افتاده که فیلمنامه ها با تصویرسازی ذهنی ام مطابقت داشته اند؛ مثلاً سریال «بچه های نسبتاً بد» یکی از آثاری بود که کاملاً شبیه به دنیای ذهنی من ساخته شد چرا که کارگردان بسیار فهیمی داشت که نمونه آن را کم داریم؛ شاید باور نکنید سیروس مقدم حتی اگر می خواست یک دیالوگ را پس و پیش کند حتی ساعت ۲-۳ نیمه شب به من زنگ می زد و با من هماهنگ می کرد. همچنین یک تله فیلم هم به نام «آماده باش» که اولین اثر بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان بود به تصویرسازی ذهنی ام نزدیک شد و آن را دوست داشتم اما در بسیاری آثار دیگرم مانند «توفیق اجباری» و... این تصویرسازی درصدش کم و کمتر شد.
فیلمنامه نویس فیلم سینمایی «زن بدلی» یادآور شد: تاکنون نزدیک به ۳۰ فیلم سینمایی از من اکران شده که من از تهیه کنندگان و کارگردانان بیش از ۵۰ درصد فیلم ها خواسته ام اسم مرا از تیتراژ حذف کنند چرا که خروجی نهایی را دوست نداشتم و دیدم آنچه که آن ها ساخته اند هیچ ارتباطی به من و فیلمنامه ای که به آن ها تحویل دادم نداشته و ندارد.
وی تأکید کرد: این بدان معنا نیست که من آدم سخت گیری هستم؛ تنها راه امرارمعاش من همین فیلمنامه نویسی است و گاهی اوقات مجبور هستم با اینکه دوست ندارم به خاطر گذران زندگی برخی از پیشنهادات را قبول کنم اما با این شرط که نامی از من به میان نیاید. در «زهرمار» هم وضعیت به این صورت است که در بازنویسی های مکرر شخصیت اصلی از آنچه در ذهن من بود دورتر شد اما با این حال همچنان دوستش دارم.
این سینماگر افزود: نسخه اولیه «زهرمار» فیلمی کمدی-اجتماعی بود که به معضل و حواشی اعتیاد در خانواده ها اشاره می کرد و در آن داستان چند توزیع کننده مواد مخدر روایت می شد؛ البته ذکر این نکته ضروری است که ما از منظر جدیدی نسبت به این معضل نگاه کرده بودیم که برای مخاطبان جذاب باشد اما در بازنویسی ها این مقوله کمرنگ تر شد.
عباسی در پاسخ به این سوأل که اگر «زهرمار» به جای بخش نگاه نو در بخش مسابقه حضور داشت تا چه میزان فکر می کردید که امکان دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه نویس این دوره از جشنواره را دارید اظهار داشت: متأسفانه به فیلمنامه های کمدی اصولاً بهای چندانی داده نمی شود و نه تنها در سینمای ایران که در سینمای بسیاری از کشورهای جهان ما شاهد این هستیم که فیلمنامه های کمدی کمتر در گزینه های نهایی هیأت های داوران هستند و به آن ها توجهی نمی شود از این رو تقریباً مطمئن هستم که اگر این فیلم در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشت و حتی فیلمنامه من بهترین فیلمنامه هم بود باز هم شانسی برای گرفتن سیمرغ بلورین نداشتم.
وی در بخش دیگری از این گفتگو در پاسخ به این سوأل که تا چه میزان قائل به این هستید که بسیاری از فیلم هایی که به اسم سینمای کمدی ساخته می شوند آثاری مبتذل هستند اظهار داشت: هدف اصلی سینمای کمدی خنداندن مردم است و اگر فیلم هایی که امروز به اسم سینمای کمدی در کشورمان ساخته می شوند نمی توانند به این هدف برسند باید بررسی کرد که کجای راه را غلط رفته اند؛ اما ذکر این نکته هم ضروری است که به دلایل مختلف به خصوص به خاطر خطوط قرمز و ممیزی های فراوان دست و پای فیلمنامه نویسان کمدی بسته است.
عباسی در پایان افزود: من اصولاً تحقیقات گسترده ای در خصوص کمدی های مدرن دنیا دارم و به این نتیجه رسیده ام که قالب اصلی کمدی در سطح دنیا با ۳ مقوله سکس و مذهب و سیاست شوخی می کند اما هر ۳ در کشور ما جزو خطوط قرمز است ولی آثار شاخص کمدی دنیا از این موارد استفاده می کنند؛ شاید به همین علت است که کمدی نویسان و کمدی سازان ما نمی دانند که چه کنند و راه دیگری برای خنداندن مخاطبان شان بلد نیستند و دست به تولید آثاری می زنند که به دلیل لودگی فراوان مبتذل می شود.
ارسال نظر