حضور برنامههای تاکشو، ترکیبی و اسپانسرمحور کم کم جای خود را در کنداکتور سیمای ملی پر کرده و حالا تمام شبکههای سیما با حضور اسپانسرهای تبلیغاتی خود به دنبال جذب مخاطب به هر طریقی هستند. این تلاش بی وقفه برنامه سازان برای نشاندن بیننده پای برنامه باعث شده که بعضا میهمانان خاص بصورت سفارشی در برخی ازاین برنامهها حضور پبدا کنند. درواقع در سالهای اخیر برخی از مهمانانی که در برنامههای مختلف تلویزیون حضور یافتهاند، اما و اگرهای بسیاری را به وجود آورده و برخی از میهمانان دردسرهایی را نیز برای صداوسیما ایجاد کردهاند. به طور مشخص برای برخی خوانندگان تازه کار بارها این رویه تکرار شده که برخی از آنان که حتی مجوز ترانههایشان صادر نشده در قاب تلویزیون دیده شدهاند تا از هنر خود بگویند و برای مردم بخوانند! به طور مثال خوانندهای دعوت میشود و از سبیل خود میگوید که فقط به دلیل جذابیت آن را گذاشته است و یا خوانندگانی که سواد لازم این حرفه را ندارند.
حالا در آخرین نمونه حضور یکی از خوانندگان که از جراحی مغز و اعصاب پا به عرصه خوانندگی گذاشته در برنامه خندوانه حواشی فراوانی را به وجود آورده است. داستان از آنجایی شروع شد که انتشار یک فیلم چند ثانیهای از کنسرت مسعود صابری مرزهای پلیبک خوانی را در موسیقی معاصر جابهجا کرده بود! پلی بک خوانی صابری آن قدر مشخص و معلوم بود که همه مردم از خود پرسیدند کسانی که بلیت این کنسرت را خریدهاند چرا اعتراض نکردهاند!؟
بعد از انتشار این کلیپ موجی از اعتراض در رسانهها به راه افتاد و یکی از رسانههای هنری با ساختن یک فیلمی مستند نشان داد که مسعود صابری از کجا به صحنه کنسرت رسیده است.
تمام این حواشی در نهایت رامبد جوان را واداشت تا با انتشار یک پست از مخاطبان خود بابت دعوت و حضور مسعود صابری در برنامه خندوانه عذرخواهی کند. البته رامبد جوان دقایقی بعد این پست را از صفحه مجازی خود حذف کرد.
اما سوالی که بسیاری از کاربران فضای مجازی از رامبد جوان پرسیدهاند این است که چرا کار باید به عذرخواهی بکشد؟ وقتی برنامه سازان با حساسیت و دقت لازم، باید حواسشان را جمع کنند، چرا با بی توجهی موجبات حضور چنین افرادی را در برنامههای خود فراهم میکنند؟ چرا برای دعوت از مهمان ارزیابی خواصی صورت نمیگیرد تا از تکرار چنین اتفاقی جلوگیری شود؟
همچنین کیوان کثیریان از منتقدان هنری در واکنش به این حواشی در صفحه شخصی خود نوشت: «مسعود صابری؛ پزشکی که به مدد تلویزیون توانسته تبدیل به چهرهای شناخته شده شود، مثلا دارد روی صحنه، زنده میخواند-آنهم چه خواندنی!. اما وقتی میکروفن را به سمت تماشاگران میگیرد پلی بک همچنان پخش میشود! ... وابستهم ... لامصب. او مصداق بارز یک آدم توخالی و فرصتطلب است؛ و تاسف برای مردم مفلوکی که بلیت میخرند تا بیهنری این پزشک سودجو را تماشا کنند؛ و اُف بر صداوسیمایی که از هیچ، اینچنین چهرههای فیک میسازد»
بابد پذیرفت که این روزها صداوسیما اکثر آنتن و زمان خود را با چنین برنامههایی پر میکند و انگار سال هاست به این نتیجه رسیده که نمیتواند با مدیومهای رسانهای دیگر رقابت کند. شاید لازم باشد مدیران رسانه ملی یک بازنگری در سیاستهای خود کنند تا متوجه این موضوع باشند که جذب مخاطب نباید به حضور هر میهمان ناخواندهای در برنامههای تلویزیونی تبدیل شود.
ارسال نظر