سه‌شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۳

نقد فیلم های حاضر در جشنواره؛

«سمفونی نهم»؛ سمفونی شادی و مرگ!

سمفونی نهم

سینماپرس: امیرافشار فتوحی عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران با ارسال یک یادداشت اختصاصی به سینماپرس نوشت: با شنیدن نام «سمفونی نهم» قطعا اولین چیزی که در ذهن متبادر می شود آخرین اثر تکمیل شده بتهوون شهیر است. اما قطعا بنا ندارم بگویم بازتاب فیلم هنرمند نیز همسان سمفونی نهم بتهون است که نخست‌ وزیر زیمباوه آن را به‌ عنوان سرود ملی کشورش انتخاب کرد، واتیکان از این سمفونی دفاع کرد و یا سرود شادی موومان چهارم این سمفونی، به‌عنوان سرود رسمی اتحادیه اروپا انتخاب شد.

به گزارش سینماپرس در این یادداشت آمده است: قرابتی که در نهمین اثر محمد رضا هنرمند با نهمین سمفونی آهنگساز شهیر آلمانی وجود دارد از  این زاویه نگاه است که بتهوون در این سمفونیِ با کلام، از اشعار جاودانه و بشر دوستانهٔ یوهان فریدریش فون شیلر استفاده کرده‌است، که این اشعار به‌ نوعی بازگویی مضمون شعر بلندِ سعدی، «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند» است و در سمفونی نهم هنرمند بارها و بارها در سکانس های مختلف چه در قالب سکانس مرگ کوروش و وصیتی که به اطرافیانش می کند و چه به صورت مونولوگ هایی که از زبان فرشته مرگ می شنویم، مطرح می شود.

درواقع محمدرضا هنرمند با استفاده از تجربه و آموخته هایش که از دوران حال خوب و خوش سینمای ایران به ارث برده، پس از گذشت نزدیک به ۱۷ سال با هوشمندی نام نهمین اثر خود را «سمفونی نهم» می گذارد و با تازه‌ترین اثر سینمایی خود، نامش را بر سر زبان‌ها انداخته و با شجاعت و جسارتی که آن را نیز وامدار دوران طلایی سینمای ایران در دهه های ۶۰ و ۷۰ است،   نخستین نمایش جدیدترین فیلم خود را در فضای رقابتی جشنواره فیلم فجر تجربه می‌کند.

فیلم با سکانسی از کشتار جنگ هخامنشی با ساکا، شروعی قدرتمند دارد و با موسیقی حماسی و حرکت دوربین از نمای بسته به لانگ شات ابهت صحنه و اقتدار کوروش را به نمایش می گذارد. هنرمند با مرگ کوروش و نمایاندن ملک الموت به مخاطب می فهماند که موضوع اصلی فیلمش مرگ است و با پیوند این سکانس به عصر و زمان حاضر به یکباره فضا سازی افتتاحیه فیلم خود را می شکند و با ادامه داستان فیلم در قالب فانتزی از کاراکتر فرشته مرگ بهره می برد تا کیفیت مرگ را در طول تاریخ و دربستر روایات تاریخی متعدد و متنوع موجود به هم پیوند بزند.

درخلاصه داستان «سمفونی نهم» آمده، راحیل یک پزشک جراح است، او برای انجام تنها خواسته همسرش با مرد مرموزی ملاقات میکند که سرنوشتش را برای همیشه تغییر می دهد.

به نظر این داستان یک خطی در تعامل با داستانک هایی که برگرفته از برهه های مختلف تاریخی است، شعر گونه از مرگ می گوید و از عشق به عنوان ترجیع بند اثرش استفاده می نماید تا مرگ را با هر کیفیتی موهبتی الهی قلمداد کند. عشق به وطن، عشق عارفانه، عشق به همسر و ...

در «سمفونی نهم»، فرشته مرگ عاشقانه به سراغ افرادی می رود که به نوعی یا شهرت دارند و یا محبوبیت و در این مسیر خود نیز  عاشق می شود و معنای عشق را در طول سالیان از انسان هایی ادراک کرده و می کند که جانشین خداوند بر روی زمین هستند.

در نگاه اول به تازه ترین اثر محمدرضا هنرمند بعد از ۱۷ سال دوری از فیلمسازی می توان گفت کاری ارزشمند و قابل دفاع روانه پرده نقره ای کرده و آن قدر حرف برای گفتن دارد که به کاستی هایش در فضایی غیر از عرصه رقابت جشنواره فیلم فجر بپردازیم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.