«متری شش و نیم» در ادامه آثار قبلی سعید روستایی به عنوان نویسنده و یا کارگردان مانند «ابد و یک روز» و «سد معبر» یک درام اجتماعی است که المانهای مشابهای چون مواد مخدر، اعتیاد، نداری، مامور، بدبختی، پایین شهر، دستگیری و … در روند داستان و شخصیتپردازیها کاربرد بسیاری دارد.
سعید روستایی در این فیلم تقابل دو شخصیت اصلی خاکستری در دو فاز متفاوت که یکی در قامت مامور مبارزه با مواد مخدر، قاطع، خشک، حرفهای در بازجویی گرفتن به هر شیوهای و علاقهمند به کسب مقام ریاست (پیمان معادی) است را با یک تولید کننده عمده مواد مخدر، سابقهدار، جاهطلب، عقدهای از شرایط زندگی گذشته (نوید محمدزاده) مرکز ثقل داستان خود قرار میدهد تا از تقابل این دو کاراکتر خاکستری در دو فاز مثبت و منفی بستری برای اثبات شعارها موجود در فیلم در رسای بدبختی، فقر و فلاکت سیستماتیک در جامعه به عنوان بستر (یا همان بهانه) برای رشد و نمو فروشندگان مواد مخدر به صورت دومینویی پیدا کند.
روستایی در این فیلم در مقام یک قاضی قرار گرفته و سیستم (نظامی که قانون گذار است) را مقصر اصلی تولید آدمهایی میداند که شرایطی را رقم میزنند که آدمها به علت نداری( نماد این نداری در فیلم، خانهی قدیمی ناصر خاکزاد است که خانوادهاش به آنجا باز میگردند) حق دارند فاسد باشند.
روستایی حتی در سکانسهای پایانی فیلم پا را فراتر گذاشته و دیگر در مقام یک قاضی نیست بلکه تبدیل به انجمن حمایت از تولیدکنندگان مواد مخدر میشود و ناصر خاکزاد مواد فروش سابقهدار تبدیل به چماق برای سیستمی میشود که فلاکت زاست و از دل این فلاکت ناصرها تولید میکند تا با مصادره اموال و اعدامش دوباره زمینهی تولید ناصر بعدی فراهم شود. (به عنوان نمونه داستانک موازی پدر و پسر در زندان و فرستادن پسرک به کانون اصلاح تربیت)
این حد از اغراق و نمایش سیاهی از دل جامعهی ایران که مامورش برای حب ریاست، نه زن و زندگی برایش مهم است و نه دوست و همکار از کجا نشات میگیرد؟ نمایش سادیسم سیستماتیک برای آزار و اذیت بازداشت شدگان از کجا (مانند صحنه حرکت نظامیان در هنگام اعدام، صحنه ریختن بیش از حد معتادان در سلول، صحنه آزاد کردن ناگهانی ناصر خاکزاد در وَن و …) ؟ دفاع سینمایی از حریم اموال یک فروشنده مواد مخدر از کجا؟
متری شش و نیم اگر چه توانسته در شروع تا میانه فیلم با استفاده از صحنههای بیرونی و دزد و پلیسی ریتم خوبی پیدا کند و مخاطب را با درگیری در اتفاقات فیلم نگه دارد اما از میانه و با پر رنگتر شدن نقش ناصر خاکزاد، فیلم به سمت دیالوگهای شعاری رفته و حتی عکس آنچه در نیمه اول فیلم ادعای آنرا دارد ( مانند سکانس یافتن مواد در بدن زن خانه دار، سکانس دستگیری معتادان در حاشیه شهر و …) تبدیل به بیانیهای سیاسی علیه سیستم میشود.
سعید روستایی در دومین تلاش فیلمسازی خود علاوه بر ضعفهای فرمی که در ساختار داستان (به خاطر دیالوگهای زیاد و اضافی) و در قاببندیهای دوربین دارد سعی بر تبرئه کردن مفسد و انداختن گناه آن به گردن سیستم نیز دارد و در این راه از سیاهنمایی نسبت به جامعهی خود دریغ نمیکند.
* سید محمد نیاکی
ارسال نظر