بهانه این مطلب حاشیههای روز گذشته برنامه برندهباش به عنوان یکی از پربینندهترین برنامههای رسانه ملی است؛ برنامهای که مثال خوبی برای توضیح رویکردی در صداوسیماست که میتوان از آن به اصالت سرگرمی یاد کرد. اصالت دادن به سرگرمی از آنجا ناشی شد که سازمان صداوسیما از مقطعی خود را در رقابت جدی با شبکههای ماهوارهای دید؛ شبکههایی که روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشد و برای جذب مخاطب فارسیزبان شگردهای تازهای رو میکردند. در چنین شرایطی رسانه ملی به مرور خود را در ماراتنی سخت با ماهواره مشاهده کرد و به نوعی در عمل انجام شده قرار گرفت تا سرگرمی را بیش از پیش به رسمیت بشناسد. این بهرسمیت شناختن به خودی خود اتفاق بدی نبود، اما متوقف ماندن در آن و غفلت از جنبه فرهنگسازی شد بلای جان صداوسیمای ملی.
واقعیت این است که سرگرمی به خودی خود حتی در کشورهای غربی نیز آنقدری که در رسانه ملی به آن اصالت داده میشود اصالت ذاتی ندارد بلکه سرگرمی بیش از آنکه هدف باشد وسیله و ابزاری است برای فرهنگسازی. از دل سرگرم کنندهترین برنامههای تلویزیونی جهان که کشورهای سرمایه داری تولید کننده آن هستند قطعا فرهنگ سرمایه داری بروز و ظهور مییابد.
امریکن گات تالنت که نمونه نعل به نعل آن در تلویزیون ملی ایران با عنوان عصر جدید ساخته شده و نیز مسابقه برنده باش که توانسته با تقویت طمع پولدار شدن بینندگان رسانه ملی را دهها ساعت درگیر خود کند در واقع برنامههایی هستند که با خود یک فرهنگ را انتقال میدهند. در برندهباش، اما این فرهنگسازی جنبههای مخربی دارد. در شرایطی که کشور با بحران تولید ملی دست و پنجه نرم میکند و اصلیترین چالش کشور ضعف دستگاه اجرایی در به کارگیری و هدایت مناسب سرمایهها و منابع انسانی مستعد در خط تولید است و رهبری معظم انقلاب نیز نزدیک به یک دهه است که روی این موضوع به عنوان یک اولویت برای کشور تأکید دارند متأسفانه شاهد این هستیم که رسانه ملی نه تنها در تولید یک برنامه پربیننده برای تقویت مسئله تولید و اشتغال عاجر نشان داده بلکه یکی از پربینندهترین برنامههای این سازمان مسابقه برنده باشی است که فرهنگ یک شبه پولدار شدن را تقویت میکند. جالب است که عوامل این برنامه همواره بر رویکرد فرهنگی آن و اینکه قرار است از طریق آن اطلاعات عمومی مخاطبان افزایش یابد تأکید دارند، اما واقعیت چیز دیگری است.
افزایش اطلاعات عمومی اتفاقا همان رویکردی است که همواره از موارد اتهامی نظام آموزشی کشور بوده است. اینکه ارتفاع قله اورست دقیقا چند متر است و بزرگترین رودخانه آسیا چقدر طول دارد مسائلی نیست که باعث رشد ظرفیتهای عقلی دانشآموزان یک کشور شود بلکه برعکس تن دادن به این حفظیات اتفاقا رشد خلاقیت افراد به ویژه قشر کودک و نوجوان را تنزل میدهد. یک کشور اگر به جای تقویت خلاقیت کودکان، صرفا آنها را مانند طوطی بار بیاورد جز اینکه با جامعهای پر از جوانان مدرک به دست بیکار روبهرو شود حاصلی نخواهد دید. جالب است که مسابقه برنده باش از اینکه توانسته تعدادی از نخبگان دانشگاهی را جذب کرده و آنها را برای یک شبه پولدار شدن به طمع بیندازد به عنوان رویکردی مثبت یاد میکند.
اینکه دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به عنوان مهمترین دانشگاه کشور دهها روز خود را در معرض پاسخگویی به سؤالات سطحی برنده باش قرار میدهند خبر خوبی نیست. اگر یک طرف ماجرا سوداگری و درآمد زایی مطرح باشد در سویی دیگر میلیونها جوان قرار دارند که به دلیل آدرس غلطی که برنده باش به آنها میدهد به جای ایده پردازی و رفتن سراغ راههای خلاقانه تولید در کشور در حال هدر دادن وقت و پول خود هستند. در واقع صداوسیما با یک برنامه به این بهانه که مردم را عوض ماهواره جذب کانالهای داخلی کرده دست به فرهنگسازی وارونه زده است. از دل چنین رویکردی نه فرهنگ تولید ملی بلکه فرهنگ غلط حفظ کردن کیلویی اطلاعات عمومی و یک شبه پولدار شدن بدون تلاش و خلاقیت اشاعه داده میشود. شاید این جمله تکراری باشد، اما این تلویزیون واقعا دانشگاه عمومی نیست. بازنده این انفعال در برابر اسپانسرها و سلبریتیها به طور قطع مردم هستند.
ارسال نظر