به گزارش سینماپرس، برنامه تلویزیونی نقد سینما شب گذشته در نخستین قسمت هفتگی خود به نقد فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» با حضور آرش خوشخو و میلاد دخانچی و بررسی پرونده اسکار ۹۱ با حضور سعید مستغاثی و امیر قادری به بررسی پرونده اسکار ۹۱ پرداخت.
️انتقاد «بهروز افخمی» از شایعات مطرح شده درباره فوت «غلامرضا تختی»
در بخش ابتدایی برنامه این هفته نقد سینما بهروز افخمی گفت: «نه در پیش از انقلاب و نه پس از آن این حادثه با قطعیت خودکشی مطرح نشده است. دست ساواک در زندگی تختی در همه اسناد تاریخی وجود دارد و قابل چشمپوشی نیست. افسانه سانتیمانتال آقای مشایخی خوشایند دوستان تازه لیبرال شدهای است که از اسطوره_شکنی از سوی هنرمندان ذوق زده شدهاند.»
در بخش دیگر این برنامه، نقد سینما به بررسی پرونده اسکار توسط دو منتقد مطرح سینما پرداخت.️ سعید مستغاثی در باره این آکادمی گفت:
«اسکار را باید با ویژگیهای خودش شناخت. این جشن با یک بیانیه که دنبال مطرح کردن سینمای آمریکا و فرهنگ و ایدئولوژی آن است، آغاز میشود پس چرا ما این بیانیه را نادیده میگیریم؟ مانیفستی که میگوید اسکار ، صنعت و فرهنگ امریکا را تقویت میکند و هنر در درجه اول اهمیت قرار نمیگیرد. هر سال کنار این اهداف یک تم غالب هم دارند.»
«چه چیزی این رایها و این گرایشها را در ذهن اعضای آکادمی و مخاطبان میسازد؟ رسانهها؛ این نظام رسانهای ذهن مخاطبان را برای انتخاب فیلم مورد نظر آکادمی هدایت میکند. در سالهای اخیر هم هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده و اسکار مثل همیشه بر اساس اصول خودش کار میکند. افولی که دیده میشود، افول سینماست و نه افول اسکار.»
امیر قادری دیگر کارشناس حاضر در استودیو ادامه داد:
«چیزی که من با آن مخالفم این فجریزه شدن سالهای اخیر اسکار است، اما با اینکه فیلمهایی که من دوست نداشتم جایزه نبرده باز هم فیلم برنده از اصول اسکار رد نشده است. اسکار بعد از «بچه رزماری» و با هالیوود جدید در سال ۱۹۶۸، عقب میافتد. اما وقتی خودش را با تحولات هالیوود همسو میکند به فیلمهایی جایزه میدهد که بهترین هستند. با جایزه به «راکی» و «ارتباط فرانسوی» نشان میدهد که به جریانهای مختلف سیاسی اهمیت میدهد.»
«اسکار در سالهای اخیر به فیلمهای خوبی جایزه نداده است، اما سرمایهداری خودش را اصلاح میکند و این وضعیت را درست خواهد کرد. مشکل من این است که خاستگاه این روند مشخص نیست. حتی اگه ضد ترامپ کار میکند این موضعش را اعلام نمیکند. در آمریکای امروز فضا به سمتی رفته است که فیلمساز مجبور است به سمت فضای غالب سوق پیدا کند. در نتیجه تعداد تماشاگران پایین میآید و ترامپ اظهار نظر میکند و هالیوود مجبور میشود برای بالا بردن مخاطب به سمت فضای فکری فیلمساز برود. این اتفاق در دورههای مختلف تکرار شده است و این بار هم میگذرد.»
بحث و بررسی فیلم آشغالهای دوست داشتنی نیز در نقد سینمای این هفته مورد توجه قرار گرفت.
میلاد دخانچی در باره این فیلم گفت:
«ما در زمان جشنواره سینمای_انفعال را مطرح کردیم و وقتش است واژه جدیدی را جعل کنیم. ما ادعا کردیم سینما دارد فضای موجود را ترویج میکنم و پیشنهاد میکنم از مفهوم «پیشرو» استفاده کنیم و بپرسیم این فیلم پیشرو هست یا ارتجاعی و واپسگراست و ما را در وضعیت موجود نگاه میدارد. فیلم از منظر زیباییشناختی فیلم مهمی نیست و به فیلم تبدیل نمیشود. چیزی که فیلم نقد میکند یک وضعیت تاریخی است. فیلم میگوید ما در موقعیتی با هم بودیم و این همگرایی به دلایلی از بین رفت و این زخمها ایجاد شد.»
«فیلم در وهله اول درباره یک وضعیت اجتماعی و مجموعهای از اشیا است. شخصیت مادر که به گفته خود فیلم مام میهن است؛ شخصیتی منفعل و غیرسیاسی و بدون جهتگیری. پدر و پسری را داریم که آینه همدیگر هستند و دمدمیمزاج. دو شخصیت ایدئولوژیک داریم که یکی رزمنده است و یکی کمونیست و هر دو به شدت فاشیست و ارتجاعی هستند. فیلمساز هر لحظه در هر میزانسی که به اشیا و وضعیت نوستالژیک نزدیک میشود، موسیقی را وارد میکند. فیلمساز میگوید جامعه دوستداشتنی نیست، این تاریخ و این آشغالهای دوستداشتنی نوستالژیک است که میتواند ما را آرام کند. این نوستالژی سازنده نیست و فیلم نهتنها ضدمردم، بلکه علیه تاریخ است. فیلم به شدت طرفدار وضع موجود است و آن را بازسازی میکند.»
«ما یک جامعه متننوع و متکثر هستیم. نباید اجازه دهیم برخی از این سلیقههای سیاسی و فرهنگی از گفتمان رسمی خارج شوند. فیلم نمیتواند وحدت و گفتوگوی فرهنگی را فراهم کند. تنها چیزی که از نظر فیلمساز ما را کنار هم میآورد آشغالهای دوست داشتنی است، انگار ما هیچ چیز دیگری جز این اشیا نداریم و این آدرس غلط دادن است.»
️ آرش خوشخو دیگر منتقد سینما درباره این فیلم افزود :
«من طرفدار فیلم نیستم اما از اینکه فیلم بعد از ۶ سال توقیف، بالاخره اکران شد، خوشحال شدم. اینکه این فیلم توقیف بوده است کاملا منطقی به نظر میرسد و اکران آن نشان دهنده روحیه دموکراتیک در جامعه ماست. دیدگاه منتقدانه فیلم نسبت به کل نظام کاملا واضح است. اصلا اینطور نیست که فیلمی که منتقد نظام است حتما رادیکال هم باشد. با آقای دخانچی موافقم که این فیلم، فیلم انفعال است. یک نوع همگرایی غیر ممکن در فیلم تعریف میشود.»
«ما نسبت به ویدئو نوستالوژی نداریم، بلکه ویدئو نشانهای از یک رویکرد فرهنگی بود. ویدئو یادآور سختگیریهای دهه ۶۰ و ۷۰ است که میخواهد بگوید این آدمها در آن دوره اینطور زندگی کردند. این رویکرد مقابل نظام است و فیلم انقدر قدرت ندارد که بخواهد تاریخ را بکوبد. ما در این فیلم شکافهایی را بین آدمها میبینیم و مادری که در فیلم ترسیم کرده، واقعا تصنعی است. و دائم میخواهد شما را به این سمت ببرد که این شخصیتها با هم خوب هستند.»
ارسال نظر