به گزارش سینماپرس، ۱۱۱ سال از به توپ بستن گنبد و گلدسته حرم رضوی گذشته است که «رژیسور» را تمام میکنم. رمانی از سعید تشکری که به ماجرای پیش و ضمن اشغال مشهد توسط قوای روس و فتنه انگلیسی ـ روسی علیه مردم ایران میپردازد. دهم فروردین سال ۱۲۸۷ بود که مردم را در صحن حرم مطهر حضرت رضا (ع) به خاک و خون میکشند و حالا ما مردم فراموشکار، پس از یک سده، دلبسته اروپا و غریبگانی هستیم که جز غارت و چپاول ملتها، خاطرات دیگری از خود در تاریخ کشورمان ثبت نکردهاند. جایی نخواندهایم که آنها از سر خیرخواهی و نیکاندیشی، دستی به بال شکسته مردم ما گرفتهاند یا گرد غم از چهره این سرزمین برداشتهاند.
خیلی اوقات در نقد و تعریف کتابها شنیده بودم که اگر این کتاب را دست بگیرید، تمام نکرده، زمینش نخواهید گذاشت. این جمله را درباره اغلب قریب به اتفاق کتابهایی که خواندهام، درست و دقیق نمیدانم. اما رمانی که ۷۰۴ صفحه دارد، آنقدر گیرا، ماجراجویانه و پرحادثه هست که جز زمان استراحت اجباری، دلیل دیگری برای زمین گذاشتنش نداشته باشید.
«رژیسور» مثل فرش ابریشم و هزارنقش است که با گرهها و بافتهای ریز، نرم، سبک و دلپذیر است. سعید تشکری به هریک از شخصیتهای این رمان، به اندازه ظرفیت خودشان و حوصله خوانندهشان عمق بخشیده و قصه را چون بافندهای قهار و هنرپرداز، با گهان و ناگهانهایش، با خشم و خشونتهایش و با مهرمندی و عاطفهورزیهایش، ظریف و ریزریز به فرجام رسانده است. او نشان میدهد که دوست ندارد تنبلوار، تاریخ را عریان و با اندک بزکی از روایت تحویل مخاطب بدهد و اسم کار خود را رمان تاریخی بگذارد. جدا از شخصیتهای موجود و قابل جستوجو در تاریخ، مثل محمدتقی بهار (ملکالشعرا)، شخصیتهایی که او به دنیای رمانش آورده، همگی بُعدمندند و نویسنده، آنها را در خلوت هم همراهی میکند؛ چون انسانهایی صاحبسلوکاند و خواننده میتواند به روح و درون آنها نیز سرک بکشد و شخصیت آنها را در ذهنش، تکمیل کند.
جز نینا که بعد از آن همه مهارت در جاسوسی و شقاوتِ متنافر با روح زنانهاش، به یکباره نقش عوض میکند و به دین مبین اسلام میگرود، به نظرم بقیه شخصیتها خوب ساخته و پرداخته میشوند. در شخصیتپردازی عاقلهمردی جاافتاده به نام «سبحان» نیز گاهی با خلل روبهرو میشویم و رفتارهایی نه چندان بخردانه از او مشاهده میکنیم که با سن و سال او در تباین است.
تشکری انگار، نینا و گلشا را برای هم آفریده و گویی شتاب دارد که این موضوع را از نقاشی و ترسیم شخصیتها در همان فصول نخستین رمان مورد اشاره قرار دهد. شاید هم این گمان و خیال من در یک سوم ابتدای رمان بود که به واقعیت پیوست.
درباره این رمان بیشتر بدانید:
بیشتر نویسندگان امروز درباره وقایع روزمره بیتکلیفند
نویسندهای که کبوتر جَلد حرم است
آنچه استعمار در تاریخ بر سر ما ایرانیان آورده نه هر از گاهی که همیشه باید به زیور و شمایل هنر آراسته شود تا نقاط تاریک و سیاه این سرزمین هیچگاه به نسیان سپرده نشود. «رژیسور» به خوبی جواب آنانی را که میگویند برای چه انقلاب کردیم و برای چه جنگیدیم، میدهد؛ به آنان که همواره میل عافیت دارند و یادشان نمیآید که چه خونها ریخته شده تا پای بیگانه به خاک این سرزمین نرسد و تن مردمانش نلرزد. باید به دست نویسندهای که از تاریخ عبرتآموز ایران و ایستادگی مردمانش مینویسد، بوسه زد. پیداست که سعید تشکری، بیدغدغه عنواندار شدن و بیاعتنا به رنج نوشتن اثری با این میزان از ماجرا و کلمه، صرفاً به قصد آشنایی نسل امروز با گذشته پرمخاطره این کشور، دست به قلم برده است. چون کتاب او، دربرگیرنده حوادث شخصی و تجربهشده نویسنده نیست که با یک پرداخت داستانی به شکل رمان در آمده باشد. نوشتن این کار، مطالعه میخواهد، تحقیق میطلبد و عرقریزان روح و جسم را در پی دارد. البته خودش هم میگوید که: «آثار من، نذر رحمت صاحب قلمم، امام رضا (علیهالسلام) است.»
با این همه، تعجب میکنم از ناشری که دارای توان رسانهای بالاست، اما برای معرفی «رژیسور» کمتحرک به نظر میرسد. سوره مهر از جمله ناشران پرمخاطب و پرکار دو دهه اخیر است و آثار این ناشر به چاپهای مکرر رسیدهاند. این ناشر برای خود، ساختار و برنامه رسانهای دارد که ظرفیت آن در زمان رونمایی از آثاری مانند مجموعه شعر «اکنون» از فاضل نظری و پیشتر برای آشنایی مخاطبان با آثاری مانند «دا»، «پایی که جا ماند» و ... مشخص شده است، اما در جستوجوها فهمیدم که «رژیسور» فقط دو چاپ خورده که بعد از حدود دو سال از انتشار، آمار خوشایندی نیست.
امیدوارم سوره مهر، این کمکاری را درباره رمان تاریخی سعید تشکری که نذر حضرت رضا (ع) است، جبران کند.
یادآور میشود که ۱۰ فروردین ۱۲۸۷ هجری شمسی، روسها در یک فتنه بزرگ، علاوه بر دستاندازی به بخشی از خاک ایران، با همدستی انگلیسیها مشهد را اشغال کرده و ضمن به توپ بستن گنبد حرم مطهر رضوی، عدهای از مردم این شهر را در صحن متبرک به شهادت رساندند.
ارسال نظر