به گزارش سینماپرس، محمد ایمانی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت:
انتشار ویدئویی از آقای محمد سرفراز (رئیس سابق صدا و سیما و ادعای فرار او از کشور توسط یک پادوی رسانه ای افراطیون مدعی اصلاحات، استارت یک پروژه ضد امنیتی بود که به واسطه مصاحبه یک عضو حلقه انحرافی، وارد فاز جدیدی شد.
هر چند یاشار سلطانی و عبدالرضا داوری در دو اردوگاه متعارض هم نقش بازی می کنند و این بار، یکی سرافراز را زده و دیگری ژست حمایت از او گرفته، اما هر دو نقش ظاهراً متناقض و متعارض، به مثابه دو لبه مقابل هم در یک قیچی عمل می کنند.
یاشار سلطانی هر چند تظاهر به عدالتخواهی و مبارزه با فساد می کرد - و توانست از همین طریق قاپ برخی جوان ها را هم بدزدد- اما در واقع آلت دست افراطیون بدسابقه ای نظیر حناچی است و نقش جاده صاف کن برخی متولیان فساد در طیف مدعی اصلاح طلبی را ایفا می کند.
او فیلمی را بعنوان "فرار سرافراز با صدها سند و پرونده سرّی" منتشر کرد. اما پروندههای مورد نظر او کپی اسناد محکومیت سابق خانم شهرزاد میرقلیخان در امریکا بود و نه اسناد سرّی. در این میان شوخی خانم میرقلیخان با اسناد (که در نوع خود شک بر انگیز می باشد)، در ایجاد ذهنیت مد نظر تهیه کنندگان ویدئو موثر بود. یاشار سلطانی در توئیتی، نه فقط سرفراز بلکه کل صدا و سیما را متهم می کرد.
در ویدیویی که یاشار سلطانی منتشر کرد زنی در حال فیلمبرداری در فرودگاه (عمان) و در حال سخن گفتن و خیر مقدم به شخصی است که همراه با یک چمدان به سالن فرودگاه وارد میشود.
پس از چند لحظه زن فیلمبردار نام محمد سرفراز را صدا میزند. در صحنه دیگر، همان زن دیده می شود که پوشه هایی را در دست دارد و عنوان میکند اینها همه مدارک اورجینال و اصلی هستند.
اما به زودی معلوم شد سرفراز در ایران است. گفته شد این فیلم مربوط به سفر یک روزه (دو هفته قبل) او به عمان در هفته گذشته برای تحویل اسناد مربوط به دوران زندان میرقلیخان در آمریکاست؛ و از اینستاگرام میرقلیخان برداشته شده است!
نقش خانم میرقلی خان در فضاسازی مسموم اخیر (همراه با عشوه گری موذیانه در فیلم) چیست؟ این ویدئوی غلط انداز توسط چه کسانی تهیه شد و دست امثال یاشار سلطانی رسید تا به منازعه مجدد سرفراز با اطلاعات سپاه دامن بزند؟ چه کسی از این فضاسازی سود می برد؟
نفر دومی که در ماجرای اخیر نقش آفرینی کرد، عبدالرضا داوری بود. او گفت و گویی را با سرفراز و میرقلی خان ترتیب داد که مضمون کلی آن، زدن اطلاعات سپاه پاسداران در پوشش حمایت از سرفراز -و مثلاً از این طریق، تبرئه حلقه انحرافی در مقابل سپاه- بود. اما او کیست؟
هر چند او متظاهر به حمایت از احمدی نژاد است، اما در جهاد دانشگاهی با اصلاح طلبان بود. او در ایام انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴، نشریه "رصد» را که مدیر مسئول و صاحبامتیاز آن بود، در خدمت ستاد انتخاباتی مرحوم هاشمی رفسنجانی و حمایت از او قرار داد اما بعدها خود را اصولگرا و عدالت خواه جا زد. جالب اینکه نامبرده، دو سال قبل، فردی ضد انقلاب به نام فواد شمس را عدالتخواه جا زد؛ کسی که در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۹۲ ضمن انتشار مقاله ای در سایت ضد انقلابی گویانیوز ماهیت ضد انقلابی خود را بر ملا کرده بود.
عجیب اینکه همین فرد مذبذب در گفت و گوی اخیر با سرفراز، به خانم میرقلی خان اجازه می دهد مرحوم هاشمی را مستقیماً به جاسوسی برای آمریکا از طریق عربستان متهم کند و کمترین اعتراضی هم نمی کند. فارغ از انتقادات موجود به مرحوم هاشمی، ادعای جاسوسی وی ناجوانمردی است به ویژی اینکه ادعا شود از طریق عربستان بوده و با به هم خوردن روابط با عربستان، قطع شده است!!
در ویدئوی منتشره که ظاهراً از سوی میرقلیخان (نفر سوم سناریو) تهیه شده، سرافراز وارد فرودگاه (عمان) می شود. رفتار میرقلی خان در فیلم به گونه ای مرموز است که بیننده را درباره سرفراز به شک می اندازد. چرا؟ چه کسانی اصرار داشته اند با مشارکت فرد مورد اعتماد سرفراز، او را به عمان بکشانند، فیلمی شائبه برانگیز تهیه و منتشرکنند و سپس، بازی ویرانگر اخیر را به واسطه عصبانی کردن و تحریک سرفراز و مصاحبه ای مسموم و به دور از تقوا علیه سپاه به راه بیندازند؟
این نمایش اصلاً طبیعی و عادی نیست. در واقع با یک صحنه سازی که میرقلی خان نیز همراه آن است، و سپس مونتاژکاری ویدئویی برای دمیدن در آتش خاکستر یک اختلاف و تدارک نوعی خودزنی میان سرفراز و سپاه، رو به رو هستیم. این، یک صحنه آرایی است درباره ماجرایی که قرار است خود زنی طبیعی و عادی جلوه داده شود.
اصرار سازندگان ویدئو (با مشارکت میر قلی خان) برای القای روابط ویژه میان سرفراز و میرقلی خان، خودش مشکوک است؛ هر چند که می توان گفت مشی آقای سرفراز مبنی بر قرار گرفتن رفتن در موضع اتهام هم غلط است. رفتار متهورانه و نا متعارف آقای سرفراز متاسفانه به سوژه پردازی دشمنان او که دشمنان کشور و نظام و سپاه هم هستند، کمک کرده است.
سرافراز تحت چه نوع عملیات روانی دشمن و فتنه گران داخلی است؛ از آن جنس که افراطیون مدعی اصلاحات، با فریبکاری می خواستند امثال حجت الاسلام پروازی را از کشور فراری دهند. و یا پروژه هایی که به واسطه به خدمت گرفتن برخی افراد منتسب به طیف حزب اللهی و اصولگرا، برای "متهم نمایی نظام از زبان خودی" ترتیب دادند!؟
از روزنامه غربگرای شرق که مصاحبه با سرفراز علیه سپاه را ترتیب داد تا دو نوچه رسانه ای افراطیون مدعی سازندگی و اصلاحات که یکی نفوذی در میان اطرافیان احمدی نژاد است، همگی در یک سناریو نقش آفرینی می کنند.
هدف این سناریوی ضد امنیتی، قربانی کردن سرفراز و زدن نظام و سپاه و صدا و سیما با هم -آن هم در یک صحنه سازی مبنی بر طبیعی بودن این درگیری! - است. روزنامه شرق و سپس نفوذی اصلاح طلبان در حلقه انحرافی، هر دو آقای سرفراز را -احتمالا به خاطر هیجاناتش- بازی دادند، درست بر خلاف اهداف و آرمان هایی که سرفراز از آنها دم زده است.
معتقدم آقای سرفراز فرصت بزرگی برای بهبود وضعیت صدا و سیما بود که در اثر عوامل مختلف از جمله قصور و غفلت خود وی، هدر رفت و رفتارهای بعدی که احتمالاً دیگران هم در آن سهم داشتند، چیزی جز تحمیل هزینه به کشور و نظام نبود. سرفراز در ماجرای اخیر نقش بازیگری را در یک سناریو ایفا می کند که سناریست و کارگردان آن، کسان دیگری هستند و اتفاقاً اهدافی خلاف هدف او درباره اصلاح نابسامانی ها دارند.
در عین حال، برای نگارنده جای سوال است که چرا آقای سرفراز، برای بازرسی و نظارت ویژه در صدا و سیما، فردی را که ادعا می کرد در آمریکا بازداشت بوده، انتخاب می کند و نه فردی دیگر را؟ آقای سرفراز این همه افراد امین و توانمند را در داخل و خارج سازمان می شناخت.
رفتار اخیر خانم میرقلی خان در ویدئوی منتشره آن هم با شکل و شمایل مکشفه، القای زیادی خودمانی بودن و ایجاد شک و شبهه درباره آقای سرفراز، تردیدها درباره هویت این خانم را بیشتر می کند.
نمونه شهرام امیری دراین باره قابل تامل است. او پژوهشگر دانشگاه صنعتی مالک اشتر (وابسته به وزارت دفاع) بود که خرداد ۸۸ در سفر حج به عربستان ناپدید شد و حدود ۱۳ ماه بعد، مدعی شد در آمریکا تحت بازداشت و فشار است. سپس در ۲۲ تیر ۸۹ به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا رفت و ضمن یک مراسم استقبال به ایران بازگشت.
اما تحقیقات امنیتی معلوم کرد نامبرده در واقع کار جاسوسی و انتقال اطلاعات را در پوشش ربوده شدگی انجام می داده است. امیری مدتی بعد، محاکمه و اعدام شد، در حالی که دشمن می خواست او را قهرمان ملی جا بزند.
در پایان این یادداشت، یک نکته مهم سزاوار یادآوری است و آن اینکه در گذشته، سرویس های جاسوسی دشمن، بیشتر در حوزه ترورهای فیزیکی بدون گذاشتن رد پا فعال بودند اما اکنون در کنار آن شیوه ترور، به ترور شخصیت و اعتبار نظام و مدیران و نهادهای منتسب به آن، اهمیت می دهند و موثر تر از تروری می دانند که مظلومیت نظام را در برابر دشمنانش نشان می دهد.
بعضی وقت ها دشمن، عقده گشایی و تسویه حساب های خود با نظام را به دست افراد درون نظام انجام می دهد که با استفاده از نفوذ، تحریک هیجان ها و حب و بغض ها در اشخاص، ترویج نگاه های نوک دماغی و منعزل از کلیت نظام و …) انجام می دهد. همه باید مراقب نیفتادن در این تله دشمن باشند.
ارسال نظر