به گزارش سینماپرس، صداوسیما برای جذب مخاطب دست به هر کاری از جمله استفاده سلبریتیها و مسابقات و استعدادیابیهای رنگارنگ میکند. اتفاقی که به پاشنه آشیل رسانهملی تبدیل شده و هر روز هزینه جدیدی برای تلویزیون ایجاد میکند و هجمههایی که شاید مسبب اصلی آنها رفت و آمدهای خاصِّ اسپانسرهای تلویزیونی باشد. البته این روزها فضای برنامهسازی و سریالسازی به یک افتی تبدیل شده که برای همدلکردن مردم با تلویزیون یک رجوعی به گنجینههای قبلی میشود و نوستالژیها روی آنتن میروند. اتفاقاً بسیاری از صاحبنظران از جمله مسعود کوثری عضو هیئت علمی ارتباطات دانشگاه تهران هم اعتقاد دارد برنامهسازی در تلویزیون به یک بحران جدی تبدیل شده است.
کوثری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، تصریح کرد: پیشبینی میشد چنین اتفاقی برای صداوسیما بیفتد و در نقاط متعددی دچار بحران بشود. این تناقضی که از مدتها پیش شروع شده بود یک روزی این رسانه را گرفتار کرد. تناقضهایی که صداوسیما از سویی موظف به پایبندی به اصول و ارزشهای نظام جمهوری اسلامی است و به عنوان یک نظام بخش گسترده در خدمت خیل جامعه باشد. از طرفی دیگر به عنوان یک نظام رسانهای، بخشی از درآمد خودش را از بخش خصوصی یا آگهی تجارتی بدست بیاورد؛ این دو اگرچه در گذشته مسئلهای را بوجود نیاوردند و صداوسیما میتوانست هم از بودجههای دولتی استفاده کند و هم سازمان بازرگانی که برای جذب آگهیها بوجود آمد! اما به تدریج با مشکلاتی که صداوسیما با آن مواجه شد این دو عامل، صداوسیما را در دام انداختند.
وی افزود: رسانهملی امروز در نقطهای قرار گرفته که به خاطر تولید ویژه برنامههای متعدد مجبور است وابسته به درآمدزایی از پیامکها و اپلیکیشنهای تبلیغاتی که از جیب مخاطبان به حساب مخابرات، وزارت ارتباطات و صداوسیما واریز میشود یا سایر اسپانسرهایی که سبب شده بسیاری از شبکهها به وضع نامناسبی به تبلیغات بپردازند، باشد. به گونهای که زمانهای طلایی شبکه را کاملاً در خدمت تبلیغات تجاری قرار دهند. من فکر میکنم این تعارض خیلی زودتر از اینها حداقل از دو دهه پیش در صداوسیما شروع شده ولی تا به حال آنقدر صریح خودش را نشان نداده بود.
این استاد ارتباطات تأکید کرد: به نظرم میرسد این سرنوشتی بود که از پیش میتوانست تعیین کرد و طبیعتاً مخاطب در مواجهه با شبکههای تلویزیون، آزرده میشود از فقدان کیفیت و بیمحتوایی و یکجا هم یک نوع "بختآزمایی" را شاهد است. ضمن اینکه در هیچ کجای دنیا به این شکل کسب درآمد از پیامک، پهنای باند و اپلیکیشنها رایج نیست. من فکر میکنم صداوسیما در این زمینه خیلی آسیب دیدهتر از سازمانهای رادیو تلویزیونی دیگر نقاط جهان است.
کوثری با اشاره به اینکه یا شبکهها تعطیل شوند یا برنامهها محدود و یا اینکه بودجه صداوسیما تأمین شود، خاطرنشان کرد: باید دوباره مدل صداوسیما مورد بازنگری قرار بگیرد؛ به هر حال یا شبکهها تعطیل و یا برنامهها محدود بشوند تا به این واسطه کیفیتشان بالا برود. یا بودجه صداوسیما تأمین شود و یا در واقع شبکههای رقیب نیمهخصوصی یا نیمه دولتی بوجود بیایند که بتوان با یک مدل بهتری، تولید برنامه کرد. با این شیوه روز به روز وضع بدتر خواهد شد و این خیلی تابع خواست مدیران صداوسیما هم نیست. این مدلی است که در صداوسیما بوجود آمده و هر مدیری هم جلوی آن بایستد نمیتواند مقاومت کند. چون کار از ریشه ایراد دارد و این مدل بایستی از ابتدا مورد بازرسی قرار بگیرد. اگر قرار است صداوسیما با یک بودجه مشخصی کار کند و نه بیشتر از آن، باید خودش را در معرض خانه تکانی قرار بدهد. کارکنان اضافی تعدیل شود و به صورت یک سازمان چابک دربیاید. عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه گونههای تبلیغ در تلویزیون و مواجهه با اسپانسرها توسط صداوسیما رویه غلطی است که اگر جلوی آن گرفته نشود روز به روز وضعیت بدتری را شاهد خواهیم بود، افزود: اگر قرار باشد صداوسیما فیلم و محتوای خوب تولید کند باید این فیلم و محتوای خوب به رقابت گذاشته شود. بنابراین به نظرمن این چیزی است که لاجرم پیش خواهد آمد، امروز بحث پیامک را مسئولان کشور مطرح کردند و فردا چالش شیوههای دیگر رفتارهای اسپانسرهای تلویزیونی طرح بحث خواهد شد. در شبکهها چه از طریق آگهیهای بازرگانی و چه در قالب برنامهها، کالاها، اپلیکیشنها و شرکتهای تجاری اقدام به تبلیغات تلویزیونی میکنند و فقط موضوع پیامک نیست. دیگر شیوههای اسپانسرها هم مطلوب نیست. بنابراین این رویه نیاز به یک جراحی دارد و همه سر آن توافق کنند؛ یعنی یک بار دیگر مدل صداوسیما در مجلس، نهادهای مرتبط و خصوصاً شورای نظارت بر صداوسیما به بحث گذاشته شود. این مدل درست شود تا بتواند با اهداف جمهوری اسلامی همخوانی داشته باشد. در غیر این صورت روز به روز این وضع بدتر خواهد شد. وی در پاسخ به این سوال که چرا تلویزیون با سریالها و برنامههای بیمحتوا، کسلآور و کپیبرداری شده، هیچ خوراکی برای مخاطب ندارد و آنقدر هم وابسته سلبریتیهاست، خاطرنشان کرد: چند چیز نشانههای این بحران است یکی کاهش کیفیت، تقلید از شبکههای خارجی و دیگری استفاده از سلبریتیها به صورت نا به هنگام است. اینها نشانههای آن بحران هستند یعنی خودشان علت نیستند. نشانههای یک بحرانی هستند که در صداوسیما وجود دارد و کسی به صورت جدی به آن نمیپردازد. من به نظرمن نسل جدید برنامهسازان را تربیت نکردیم. نسبت به سه دو دهه قبل ترکیه، کره جنوبی از ما خیلی عقبتر بودند به سرعت توانستند توانایی برنامهسازیشان را تقویت کنیم و ما در وجوه مختلف برنامهسازی ضعیفتر شدیم. این رویه باید اصلاح بشود و ما بتوانیم برنامهسازان خوبی تربیت کنیم. کوثری در پایان خاطرنشان کرد: بیکاربرد بودن و بیمحتوا بودن برنامهها برمیگردد به اینکه همیشه برنامهسازی و سریالسازی به واسطه عده محدود و یکسانی انجام میشود. در واقع هیچکس نتوانسته این قفل را بشکند؛ بنابراین دامنه رقابت و تولید را افزایش بدهد. متأسفانه هر مدیری هم که به صداوسیما آمده تسلیم این دایره بسته شده است و همچنان این اتفاق ادامه دارد. حتی توسل به حوزه علمیه و تشکیل دفترهای مشترک هم نتوانست این مسئله را حل کند تا حداقل از آن طریق محتوای درست و بهتر برای ساخت سریالهای بهتر یا برنامهها و مسائل دیگر بوجود بیاید. بنابراین بحران برنامهسازی یک بحران جدی است که زوایای مختف آن باید مورد بررسی و اصلاح قرار بگیرد. علاوه بر آن اشاره کردم که غیررقابتی بودن صدا وسیما، بزرگ بودن و نفس گیر بودن رسانهملی از جمله مسائلی است که وجود دارد و باید برای آن واقعاً فکری شود.
ارسال نظر