به گزارش سینماپرس، شکایت بهرام رادان از تهیهکننده و پخشکننده سریال «رقص روی شیشه» و اقدام لیلا حاتمی در جدا شدن از سریال «نهنگ آبی» اولین چالش سینماگران در شبکه نمایش خانگی به حساب نمیآید. این شبکه در اولین حضور جدی خود یعنی سریال «قهوه تلخ»، تولد ناقصالخلقهای داشت و همچنان مشکلات ساختاری بسیاری با وجود VOD و IPTV ها دست و پاگیر شبکه نمایش خانگی است. آنچه به عنوان رکوردشکنی در شبکه نمایش خانگی در پخش سریال «هیولا» عنوان شده است، نشان میدهد در شبکه فیلیمو حدود ۱۹۰ هزار نفر هر قسمت از سریال هیولا را تماشا کردهاند. حق اشتراک ماهانه حداکثر ۲۵ هزار تومانی این شبکه ما را راضی میکند بپذیریم هر قسمت از هیولا ۲ هزار تومان عایدی مالی داشته باشد که در بهترین حالت فروش ۴۰۰ میلیونی در هر قسمت خواهد بود. این مبلغ قابل قیاس با خرید ۱۰ میلیارد تومانی رایت این سریال توسط فیلیمو (به ادعای روزنامه جام جم) نیست و وضعیت «رکوردشکنی شبکه نمایش خانگی» بخوبی میتواند نشان دهد که شبکه نمایش خانگی در چه وضعیتی به سر میبرد.
سود در ضرر مالی!؟
در حالی هر روزه اقبال برای تولید آثار در شبکه نمایش خانگی بیشتر میشود که تقریباً تمام مدیران ناظر و تولیدکنندگان به زیانده بودن آن اقرار کردهاند. به جز ۶-۵ سریال برجسته، تقریباً تمام سریالهای دیگر در این شبکه از لحاظ اقتصادی شکست خوردهاند. این شکست اقتصادی در شبکه نمایش خانگی دلایل متعددی با خود به همراه دارد. از جمله میتوان به کمتوجهی مخاطبان ایرانی به کپیرایت اشاره کرد که بازار دانلود غیرقانونی سریالهای این شبکه، پرمخاطبتر از بازار توزیع فیزیکی و دیجیتال آن است. ذائقه مخاطب ایرانی به رایگان تماشا کردن سریال خو کرده است. سریالهای رایگان صداوسیما و دانلود غیرقانونی سریالهای باکیفیت خارجی هم بر این امر تاثیرگذار بوده و از همین رو ممکن است مخاطب حاضر نباشد به آسانی از جیب خود برای تهیه مجموعههای نمایشی هزینه کند. بالا رفتن هزینه تولید در سالهای اخیر موجب شده هزینه تولید هر قسمت از سریالهای نمایش خانگی به طرز عجیبی افزایش یابد و در این بین کاهش قدرت اقتصادی مخاطب نیز قطعاً بر خرید محصولات نمایش خانگی اثرگذار خواهد بود. همچنین بخش زیادی از سریالهای شبکه نمایش خانگی با سرمایههای کلان و نامعلوم تهیه شده است که این مساله موجب شده هزینه ساخت فیلم در این شبکهها از جمله دستمزد بازیگران به شکل نجومی افزایش پیدا کند و راه را برای سایر سرمایهگذاران سینمایی ببندد.
سریال نصفه و نیمه و مخاطبی که مهم نیست!
اگرچه شروع به فعالیت جدی شبکه نمایش خانگی با اقبال مخاطبان همراه شد اما این اقبال در مقاطع مختلف با عملکرد غیرحرفهای سازندگان رو به افول گذاشت و اعتماد مخاطب را نسبت به این شبکهها کاهش داد؛ از ابتدای شروع به کار جدی این شبکه یعنی قهوه تلخ، این مجموعه برخلاف توجه مخاطبان به آن، نصفه و نیمه در پایان راه رها شد و اعتراضات بسیاری را برانگیخت. قسمت آخر سریال «ابله» به کارگردانی کمال تبریزی هیچگاه منتشر نشد. سریال «عشق تعطیل نیست» بعد از حدود ۵ قسمت دیگر ادامه پیدا نکرد. سریال «احضار» که به نظر میرسید بناست در ژانر وحشت به عنوان نخستین اثر شبکه نمایش خانگی به نمایش درآید، از قسمت نهم به بعد دیگر منتشر نشد. کارنامه سریالهای نیمهتمام شبکه نمایش خانگی ادامهدار است اما بیتوجهی سازندگان نسبت به مخاطبان و سلب اعتماد آنها به همین جا محدود نمیشود. بسیاری از مجموعههای این شبکه نمایش خانگی تلویحاً قول فصل بعدی را به مخاطب خود داده بودند در حالی که هیچگاه خبری از آنها نشد. «عاشقانه»، «آسپرین»، «عالیجناب» و… از جمله همین سریالها بودند که مخاطبان از تماشای فصل دوم آنها محروم شدند و اکنون هم خبر میرسد که «رقص روی شیشه» بناست زودتر از موعد به پایان برسد و این رفتار غیرحرفهای و ضد مخاطب سازندگان موجب شده است مخاطبان اعتماد کمتری نسبت به سریالهای نمایش خانگی داشته باشند.
بیرنگ در سرزمین تنوعطلبیها!
شبکه نمایش خانگی یکی از ظرفیتهای بالقوه سینماگران ایرانی برای تنوع بخشیدن به مضامین و ژانرهایی است که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است. در واقع این شبکه میتواند تولید محصولات نمایشی را به سمت گونههایی ببرد که سریالها و فیلمهای ایرانی را از یکنواختی خارج کرده و ذائقه مخاطب را از فیلمهای شبیه به هم خارج کند اما اگر یکی، دو اثر را از این میان فاکتور بگیریم، میتوان شبکه نمایش خانگی را نمونه مبتذل شده و هجوآمیز سریالهای تلویزیونی دانست که رفع محدودیتها نهتنها نتوانسته به آنها کمک برساند، بلکه تولیدکنندگان را به سمت ساخت آثاری بیکیفیتتر از نمونههای تلویزیونی آنها گسیل داشته است. عدم شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی، ناتوانی کارگردانهای ایرانی در تولید محصول با ژانرهای متنوع، ضعف قصهپردازی و پناه بردن به هنجارشکنی برای جذب مخاطب، بیتوجهی به بافت فرهنگی جامعه ایرانی و تجربهگرایی در فضاهای غیرمرتبط با ساختار فرهنگی ایرانیها، تنها بخشی از دلایلی است که موجب شده کیفیت محصولات شبکه نمایش خانگی نازلتر از نمونه تلویزیونی آنها شود. ظرفیت بالقوه شبکه نمایش خانگی در تنوع بخشیدن به مضمون و ژانرهای نمایشی عملاً بلااستفاده مانده است و ترجیحی وجود ندارد تا مخاطب این شبکه را به تماشای تلویزیون ترجیح دهد، آن هم با صرف هزینه بیشتر.
سریال گلشیفته
سازمان سینمایی و پیچ سقوط نمایش خانگی!
تداوم فرآیند کنونی در شبکه نمایش خانگی بیشک به ورشکستگی و تعطیلی آن خواهد انجامید. هماکنون نیز این شبکه به عنوان پدیدهای زیانده شناخته میشود که میتوان یکی از دلایل عدم اعلام دقیق میزان فروش و هزینه تولید فیلمهای شبکه نمایش خانگی را همین امر دانست. به هر ترتیب وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بهعنوان متولی این شبکه یکی از مقصران اصلی وضعیت کنونی آن به حساب میآید. رهاشدگی در نظارت محتوایی و کمتوجهی به کیفیت محصولات تولیدی موجب شده است وضعیت این شبکه به حالتی غیرطبیعی سوق پیدا کند. اگر سازمان سینمایی اهمیت بیشتری برای نظارت بر کیفیت سریالهای نمایش خانگی قائل میشد، قطعاً مجموعههای نصفه و نیمه رها شدهای چون ابله، احضار، عشق تعطیل نیست و… وارد این شبکه نمیشدند و مخاطبان را نسبت به این فضا بیاعتماد نمیکردند. سازمان سینمایی استفاده از اهرمهای قانونی برای تعهد به پخش تمام قسمتها و رعایت حقوق مخاطب در این شبکه را نادیده گرفته است. همچنین طراحی سازوکار اجرایی برای ارزیابی کیفیت این مجموعهها موجب میشد مجموعههایی چون «ممنوعه» پس از پخش با سانسور مواجه نشوند. چالشهای موجود نمایش خانگی گستره وسیعی را دربر میگیرد و کمتوجهی سازمان سینمایی نسبت به این چالشها قطع به یقین سهم بالایی در ورشکستی شبکه نمایش خانگی خواهد داشت.
*وطن امروز
ارسال نظر