به گزارش سینماپرس، نمایشگاه کارتون و کاریکاتور «آسوده باش، من ملکهام» قرار است سهشنبه ۲۱ خردادماه با حضور جمعی از مسئولان فرهنگی و هنرمندان در حوزه هنری افتتاح شود. این نمایشگاه مشتمل بر ۴۰ اثر از بهترین آثار کارتونیستها و کاریکاتوریستهای ایران است. آرش فروغی، پویا عبدلی، هادی اسدی، ناصر مقدم، مهناز یزدانی، مهدی عزیزی، محمود نظری، محمد رضا اکبری، علیرضا پاکدل، علیرضا باقری، عباس گودرزی، طاهر شعبانی، شهرام شیرزادی، سامان ترابی، جابر اسدی، اکبر ترابپور و سیدمسعود شجاعیطباطبایی در این نمایشگاه حضور دارند.
نمایشگاه «آسوده باش، من ملکهام» تاپنجم تیرماه در گالری ابوالفضل عالی حوزههنری واقع در خیابان سمیه برپا خواهد بود. شجاعیطباطبایی، هنرهای تجسمی را با عکاسی جنگ شروع کرد و بعد به یک روزنامهنگار کارتونیست تبدیل شد. سیدمسعود شجاعیطباطبایی که در سالهای دفاعمقدس طی ۶ عملیات به عکاسی پرداخته بود و همچنان خودش را عکاس رسمی دفاعمقدس نمیداند، بعد از جنگ به مطبوعات آمد و مدیرمسئول مجله کیهان کاریکاتور و سپس سردبیر مجله ایرانکارتون شد. شجاعیطباطبایی در این سالها دبیری و داوری بسیاری از رویدادهای کاریکاتور در داخل و خارج از کشور را برعهده داشت و به ریاست خانه کاریکاتور ایران هم رسید که این مسئولیت تا سال ۱۳۹۳ ادامه داشت. او بلافاصله پس از خانه کاریکاتور، به خانه کاریکاتور انقلاب رفت و ریاست آن را به عهده گرفت.
جرقه برگزاری این نمایشگاه ازکجا زده شد؟
ما از یک طرف با نمونه اظهارنظرهایی از سفیر انگلیس در فضای مجازی مواجه هستیم، مثلا اینکه با عنوان تبریک «روز بانوان» که معمول نیست بنا به چه مناسبتی است، تصاویری از برخی بانوان بیحجاب را منتشر میکند و در کلیپی اعلام میکند که درهای سفارت انگلیس به روی شما باز شده است یا اینکه قرار است پنجشنبه این هفته مراسمی به مناسبت جشن تولد ملکه انگلیس گرفته شود و دعوتنامههایی هم برای شخصیتهای مشهور و سلبریتیها فرستادهاند. چطور همینها با چنین ادعایی، در اقدامی کاملا خبیثانه از دادن ویزا به تکواندوکاران طلایی ما امتناع کردند تا طلایی که حق ورزشکاران ما بود به انگلیسیها برسد یا از طرفی دیگر به اظهارات اخیر وزیر دفاع انگلیس نگاه کنید که گفته بود اگر ترامپ وارد جنگ با ایران شود، ما هم در کنار آمریکاییها هستیم. این دوگانگی رفتار انگلیسیها خیلی برای ما مساله شده بود که چطور یک دولت میتواند از یک طرف اعلام جنگ کند و در مذاکرات هستهای مواضع تند و تیز داشته باشد و از همه مهمتر در تاریخ استعماری ۳۵۰ سال گذشتهاش، تصویر خوشایندی بین ایرانیها نداشته باشد ولی اینچنین ادعا کند که درهای سفارت به روی مردم ایران باز است. مردم ایران فراموش نمیکنند که در جریان جنگ جهانی اول، همین انگلیسیها اسباب بروز هولوکاستی ایرانی بودند که نیمی از جمعیت آن زمان ایران، جان خود را از دست دادند. در خیلی از وقایع تاریخی ایران همچون قتل امیرکبیر، جدا کردن بحرین و هرات از ایران و حتی سنگاندازیها در ملی شدن صنعت نفت و کودتای بعد از آن، دخالت انگلیسیها دیده میشود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، خباثتهای انگلیسیها کاملا مشهود است، ازجمله در جنگ ایران و عراق، کمکهایی که به رژیم بعثی عراق کردند و حتی بعد از اینکه سازمان ملل، صدام را بهعنوان متجاوز اعلام میکند، انگلیس ازجمله معدود کشورهایی است که اعلام میکند صدام متجاوز نیست. با این سابقه تاریخی، مگر میشود این دوگانگی و تناقض شکل نگیرد که همین انگلیسیها دست از رفتار خبیثانه برداشتند و مجالس مختلف در سفارتشان برپا میکنند. این مدل میهمانیها یادآور همان دیگ پلوی تاریخی است که انگلیسیها در سفارتشان میدادند. متاسفانه امروز هم کسانی که دچار انفعالند و وادادهاند را میبینیم که در این مجالس انگلیسی حضور پیدا میکنند. حالا در این شرایط هنرمند چه کاری میتواند بکند؟ رهبری در مردادماه ۱۳۸۰ و در دیدار با هنرمندان در مورد استعمار انگلیس صحبتهای مهمی داشتند و در همان صحبتها اشاره جدی به بحث هنر داشتند که از هنرمند توقع داریم که در این حوزه ورود کنند. من یک نکتهای را باید عرض کنم که ما هر جایی که وادادیم، انگلیسیها فرصت ظهور و بروز پیدا کردند. با وقوع انقلاب دست آمریکاییها و انگلیسیها از کشور قطع شد ولی از زمان دولت اصلاحات، دوباره اینها برگشتند؛ یعنی وادادگی و انفعال در بین ما، باعث ظهور و بروز انگلیسیها شد. حالا هم در دولت فعلی شاهد همین رویه هستیم.
فکر نمیکنید با توجه به این فاصله ۱۸ ساله از اظهارات رهبری در مورد اهمیت ورود هنرمندان به افشای تاریخ استعماری انگلیس، برپایی چنین مدل نمایشگاه کاریکاتور خیلی دیر شده است؟ یعنی در این فاصله ۱۸ ساله، مجالی برای ارائه کارهای قوی در معرفی خباثتهای انگلیس نبوده است؟
جوری نبوده که کاری انجام نشده باشد. مثلا در سینما آقای طالبی «یتیمخانه ایران» را ساخت که اثر قابل تاملی بود. در حوزه کارتون و کاریکاتور کارهای زیادی انجام شد. اولین مسابقه بینالمللی کاریکاتوری که ما گذاشتیم عنوانش «مسابقه بینالمللی کاریکاتور سلمان رشدی» بود که سلمان رشدی هم مانند برخی از خائنها تحت حمایت دولت انگلیس بود.
آیا از این کاریکاتورها و کارتونها بهعنوان منبع ساخت انیمیشن و بازیهای رایانهای استفاده شده است؟
در بازیهای کامپیوتری که میدانم صددرصد استفاده نشده ولی در حوزه انیمیشن مطمئن نیستم که اثری ساخته شده یا نه.
در اطلاعات این نمایشگاه آمده است که ۴۰ اثر از هنرمندان در معرض دید عموم قرار گرفته است. دلیل انتخاب این تعداد چه بوده است و کاریکاتوریستها با چه معیاری انتخاب شدهاند؟
شاید به برخیها بر بخورد اما ما بهترین کاریکاتوریستهای ایران را انتخاب کردیم. یک واکنش سریع از سوی هنرمندان بود. ما از زمانی که از برگزاری جشن تولد ۹۳ سالگی ملکه با خبر شدیم تا زمان برپایی نمایشگاه عملا ۶ روز فرصت داشتیم که اکثر این روزها در تعطیلات بود. فاصله زمانی کمی داشتیم. ۲۰ کارتونیست ما در یک اقدام فوری این آثار را طراحی و آماده کردند.
تمام آثار نمایشگاه جدید تولید شدهاند یا از کارهای قدیمی هم حضور دارند؟
بهجز سه چهار اثر که بحث تاریخی و هولوکاست ایران را مطرح میکنند اکثر کارها تازه هستند. همان سه چهار کار هم به توصیه ما به روز شدهاند. در این فرصت اندک هم قرار است نمایشگاه برپا شود و هم قرار است کتاب این نمایشگاه منتشر شود و هم فکرهای دیگری داریم که در آینده نزدیک خواهید دید. البته ما کارهای اینچنینی را در حوزه گرافیک تجربه کرده بودیم. در حادثههای تروریستی زاهدان و شهادت شهید حججی هم با همین سرعت نمایشگاه برپا شد. بچههای کاریکاتوریست در این مواقع انفجاری کار کردند. بعضی از دوستان حتی دو سه شب بیدار بودند تا کار را به نمایشگاه برسانند.
برای افتتاحیه میهمان شاخصی قرار است دعوت شود؟ از وزارت امور خارجه هم دعوت به عمل میآورید؟
تلاش ما بر این است که این اتفاق خوب دیده شود. این دیده شدن قرار است از طریق فضای مجازی صورت بگیرد. اضافه بر اینکه ذات خود این مراسم جشن تولد ۹۳ سالگی مضحک و رفتاری دوگانه است، تا جایی که من میدانم اسپانسرهای ایرانی را هم برای این جشن تولد پیدا کردهاند. درنهایت با زبان کاریکاتور که زبان تصویری بینالمللی است این اتفاق را به چالش کشیدیم. شاید جشن تولد ملکه زمینهای برای واکنش سریع ما شد.
پخش سریالی که برای انگلیسیها گران تمام شد
تقریبا همین روزها در تقویم سال گذشته بود که ضیاءالدین دری در یک گفتوگوی رسانهای پرده از نکات جالبی راجعبه واکنش مقامات دستگاه دیپلماسی انگلستان نسبت به سریال «کیف انگلیسی» برداشت. او گفت: «بعد از اتمام پخش سریال «کیف انگلیسی»، مدیران صداوسیما به من گفتند که وقتی قسمت دهم در حال پخش بود، در سطح عالی از طرف سفارت بریتانیا با شورای سرپرستی صداوسیما تماس گرفته شده و به آنها میگویند ما دوست نداریم خاکستر اختلافات گذشته کنار زده بشود. ما میخواهیم سرنوشت این سریال را بدانیم. بعد آقای لاریجانی آنها را میخواهد و میگوید که به شورای سرپرستی توضیح بدهید که قضیه چه هست و آنها توضیح میدهند که چهار هفته دیگر تمام میشود؛ یعنی نگران نباشید و آنها هم دیگر پیگیری نمیکنند.»
سیدضیاء دری در بخشی دیگری از این مصاحبه به سنگاندازی این سفارتخانه در مسیر توجه به این سریال پس از تمام شدن پخش آن هم اشاره میکند: «یادم هست در زمان پیش آمدن موضوع افشای اسناد دخالت انگلستان در امور داخلی ایران، رئیس وقت سازمان صداوسیما دستور داد که گزارشی در واحد مرکزی خبر تولید شود و بخشهایی از سریال «کیف انگلیسی» در آن گزارش پخش شود، اما هیچگاه پخش نشد، جز سیاست بریتانیا چه میتواند باشد، جز گرایش به بریتانیا چه میتواند باشد؟ این گرایش نیست، این تعصب است، این یک تعهد است.» او در بخش دیگری از صحبتش به واکنشهای داخلی نسبت به سریالی درباره نفوذ انگلستان در میان سیاستمداران ایرانی هم اشاره کرد: «کیف انگلیسی زمانی پخش شد که مجلس ششم چهار ماهی میشد به راه افتاده بود. کسانی که داخل مجلس بودند و یک عده هم از حمایتکنندههای اینها در عرصه مطبوعات، همه وامدار تحصیلات خارجی بودند. در هشت سال ریاستجمهوری آقای هاشمی همه اینها بعد از اینکه جنگ تمام شد، رفتند خارج از کشور، چون آقای هاشمی نمیتوانست به همه اینها پست بدهد.
ضمنا اینها در حد لیسانس بودند و میخواستند یک دکتری در آن زمان بگیرند. به آنها ارز داده شد و رفتند زبان یاد گرفتند. نمونهاش آقای صادق زیباکلام. بالاخره باید بهای همراهیشان را با نظام در دهه اول را بگیرند و رفتند.
حالا از یک سال مانده به اتمام دوره آقای هاشمی اینها برگشتند. وقتی سریال «کیف انگلیسی» از تلویزیون پخش میشد، در مجلس ششم گفتند قهرمان داستان میخواهد تلویحا به مردم بگوید این کسانی که در خارج از ایران درس خواندند و آمدند، انگلیسی هستند.»
مرحوم ضیاءالدین دری البته در بخش دیگری از صحبتهایش راجعبه این موضوع، اشارهای به این کرد که فیلمنامه اولیه «کیف انگلیسی» را چهار سال پیش از روی کار آمدن مجلس ششم نوشته بود، با این حال لااقل ۱۰۰ نماینده مجلس در صحن علنی علیه این سریال صحبت کردند.
بخشی از بیانات رهبری در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر
عزیزان من! عدهای از شما با تاریخ بهخوبی آشنا هستید. من هم با تاریخ آشنا هستم. من سطرسطر ورقهای تاریخ ۷۰، ۸۰ سال گذشته و قبل از آن را مکرر در مکرر خواندهام. ما حقیقتا یکی از گرفتارترین ملتها در پنجه گردنکلفتی و قلدری قدرتهای جهانی بودهایم. بنده در باب شبهقاره هند مطالعات مفصلی داشتهام و کتابی هم در این زمینه نوشتهام. وقتی وضعیت ایران را با شبهقاره هند مقایسه میکنم، میبینم با اینکه آنجا استعمار مستقیمِ انگلیسیها وجود داشت، اما به لحاظ فشار انسانی بر یک کشور از ناحیه قدرتهای اهریمنی دنیا، وضع ما از آنها بدتر بود. آنها از طرف نیروهای خودی و میهنیِ خودشان دچار خیانت، نفاق، فساد و وابستگی نبودند. یک مشت انگلیسی به آن کشور وارد شده بودند.
خودیهای آنها عبارت بودند: از گاندی و نهرو و مولانا محمد علی و مولانا شوکت علی و جناح و ... آنها با انگلیسیها جنگیدند و بسیار هم زجر کشیدند؛ اما وضع ما اینگونه نبود. انگلیسیها رضاخان را بهعنوان یک عامل دستنشانده بر سرِ کار آوردند تا کار مورد نظر آنها را انجام دهد. این حرفها جای انکار نیست؛ حرفی نیست که من بزنم؛ این حرفها جزء واضحات تاریخ است که هم گزارشگران نوشتهاند و هم اسنادی که بعد از ۳۰، ۴۰ سال منتشر شده، گویای آن است. همین چند روز پیش در سندی از همین قبیل میخواندم در جلسهای که سیدضیاء و رضاخان و مأموران انگلیسی بودند، رضاخان گفته بود من سیاست سرم نمیشود و وارد نیستم؛ هرچه شما دستور بدهید؛ من گوش به فرمانم! همینطور هم بود؛ اما لحظهای که احساس کردند یک ذره حالت گوش به فرمانیاش متزلزل شده و گرایشی، آن هم نه به سمت استقلال حقیقی، بلکه به سمت آلمان هیتلری پیدا کرده است - طبیعتا وقتی رضاخان به هیتلر نگاه کند، به هیجان میآید و لذت میبرد - او را کنار زدند و پسرش را بر سرِ کار آوردند. اینها جزء واقعیات کشور است. کشور ایران با همه این خصوصیات فرهنگی عمیقی که شما میگویید و راست هم میگویید و من هم به همینها اعتقاد دارم، تحقیر شد. ۶۰، ۵۰ سال کسانی بر ما حکومت کردند که آورنده آنها، نه اینکه ما نبودیم - چون در ایران حکومت مردم به این صورت اصلا سابقه نداشت - بلکه دلاوریِ خودشان هم نبود. ای کاش اگر دیکتاتور بودند، حداقل مثل نادرشاه با زور بازوی خودشان، یا مثل آقامحمدخان با حیلهگری خودشان بر سر کار آمده بودند؛ اما اینطور نبود. دیگران آمدند و آنها را بر این ملت مسلط کردند و تمام منابع مادی و معنوی این ملت را به غارت بردند. با رنجها و محنتهای بسیاری، حرکت عظیمی در مقابل این پدیده شوم اتفاق افتاد و توانست با فدا کردن جانها و با عریان کردن سینهها در مقابل دشنه دشمن غدار، به جایی برسد. این زیبا نیست؟ هنر چگونه میتواند از کنار اینها بیتفاوت بگذرد؟ این توقعِ انقلاب است. هنر انقلابی که ما از اول انقلاب همینطور گفتیم و آن را درخواست کردیم، این است. آیا این توقعِ زیادی است؟ موسیقی و فیلم و تئاتر و نقاشی و سایر رشتههای هنریِ شما باید به این مقوله بپردازد؛ اینها چیزهای لازمی است.»
(اول مردادماه ۱۳۸۰)
بیش از یک قرن خباثت
مسعود شجاعی طباطبایی: در ابتدا لازم است به سخنان رهبر انقلاب در مورد نقش هنر متعهد درباره استعمار انگلیس اشاره کنیم:
«هنر چگونه میتواند از کنار اینها بیتفاوت بگذرد؟ این توقعِ انقلاب است. هنر انقلابی که ما از اول انقلاب همینطور گفتیم و آن را درخواست کردیم، این است. آیا این توقعِ زیادی است؟ موسیقی و فیلم و تئاتر و نقاشی و سایر رشتههای هنریِ شما باید به این مقوله بپردازد؛ اینها چیزهای لازمی است. توقعِ انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقعِ زورگویانه و زیادهخواهانه نیست؛ بلکه مبتنیبر همان مبانی زیباشناختی هنر است.»
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر ۱۳۸۰/۵/۱
عنوان اصلی پوستر نمایشگاه کارتون و کاریکاتور عبارت «آسوده باش، من ملکه هستم» است. شعاری که دولت بریتانیا با آغاز جنگ جهانی دنیا در قالب پوستر در ۵/۲ میلیون نسخه برای نصب در سراسر کشور منتشر شد، اما در آن مقطع استفاده نشد. این شعار بیشتر تاکید بر ملکه و خونسردی او در شرایط بحرانی دارد که در بیرون از مرزهای انگلیس نیز ماهیتی استعماری به خود میگیرد. چنانچه از سال ۲۰۰۰ میلادی به طرز چشمگیری روی این پوستر کار میشود و در دنیا معروف میشود. جیمی گانفورد، کارشناس دانشگاه آکسفورد میگوید: «این جمله ساده انگلیسی کمک بزرگی به شرایط و آمادگی برای کنار آمدن با مشکلات میکند.» در واقع این شعار نماد کاملی از فرهنگ سلطه بریتانیای کبیر با حضور ملکه است. در بیش از ۳۸۰ سالی که انگلستان در تهران سفارتخانه دایر کرده است، این استعمار پیر بوده که در بخش اعظمی از این سالها سرنوشت کشورمان را رقم زد. از هنگامی که در اوایل دوره قاجار پای وزارت آدمیرالی بریتانیا به آبهای خلیجفارس باز شد و آغاز تسلط بر جزایر ایرانی خلیجفارس را دید، تا دخالت در عزل و قتل قائممقام فراهانی صدراعظم دانشمند ایران و رقم زدن سرنوشت مشابه برای فرزندخوانده و دستپروردهاش امیرکبیر، هولوکاست ایران، جداسازی هرات و بحرین از ایران و اشغال ایران از سوی نیروهای ارتش انگلیس در میانه جنگ جهانی دوم، کودتای ضدایرانی برای سرنگون کردن دولت دکتر محمد مصدق لیست بلند بالایی از اقدامات ضدمنافع ملی مردم و کشور ایران در کارنامه روابط ایران و انگلیس ثبت شده است. امروز بیش از ۱۱۲ سال از امضای قرارداد ۱۹۰۷ بین بریتانیا و روسیه تزاری که ایران را به سه بخش تقسیم میکرد، میگذرد. پس از انقلاب اسلامی دور جدیدی از روابط ایران و انگلیس آغاز شد. انقلاب اسلامی رژیم سلطنتی مورد حمایت انگلیس و آمریکا را در ایران برچیده بود و طبیعی بود که روابط سیاسی انگلیس با ایران اساس چندانی نداشته باشد. روابط دو کشور بعد از انقلاب اسلامی دچار فراز و نشیبهای بسیاری شد. در مقابله با انقلاب ملت ایران و حرکت عظیم ملت ایران، دولت انگلیس هرچه توانست کارشکنی کرد؛ از صدام حسین حمایت و دفاع کرد، امکانات گوناگون نظامی در اختیارش گذاشت و درنهایت در سازمان ملل صدام را بهعنوان عامل جنگ و متجاوز نپذیرفت! مجموعه کارتونها و کاریکاتورهای پیش رو نگاهی به روابط بین ایران و انگلیس دارد؛ از زمان جنگ جهانی اول که انگلیس با حضور در ایران، شرایط بسیار سختی را برای مردم ایران رقم زد که منجر به قربانی شدن نیمی از جمعیت ایران یعنی نزدیک به ۱۰ میلیون نفر شد و به هولوکاست ایران معروف شد تا زمینه برای بمباران خبری و نفوذ و دخالت در امور کشورمان از طریق سفارت انگلیس، شبکههای «بیبیسی»، «منوتو» و «ایران اینترنشنال» که این آخری رسما با رئیس گروهک ترریستی الاحوازیه خوشوبش و مصاحبه کرد. هنرمندان کاریکاتوریست به دقت مواردی چون صحبتهای عجیب وزیر دفاع انگلیس که اعلام کرد اگر ترامپ وارد جنگ با ایران شود، انگلیس این دولت را همراهی میکند را رصد کرده و تا حمایت آشکار سفیر از ترویج اباحهگری با برپایی روز زنان و تولد ملکه انگلیس طرحهایشان را ارائه کردهاند. دوستان هنرمندم حتی با طرحهایشان از ظلمی که به تکواندوکاران ایرانی در ندادن ویزا و درنهایت از دست دادن طلای مسلم قهرمانی جهان شد، سخن راندهاند. آنها از روباه پیر انگلیس اعلام برائت کردهاند و نسبت به جنگ رسانهای خصوصا از شبکه «بیبیسی» که با سیاهنمایی قصد خدشهدار کردن ایران را داشته و دارند، با آثارشان توجه ویژه نشان دادهاند. امید است زبان کارتون و کاریکاتور که حالا زبان بینالمللی محسوب میشود بتواند گوشهای از عملکرد استعمار سیاه انگلیس را نمایش دهد.
*فرهیختگان
ارسال نظر