به گزارش سینماپرس، روز گذشته، سازمان سینمایی گزارشی منتشر کرد که در آن، سهم فیلمهای در حال اکران از ظرفیت سالنهای کشور بیان شده بود. همه میدانند مسیر هر فیلم سینمایی از دریافت مجوز اکران تا نمایش در سینماهای کشور، چرخه پیچیدهای است. حالا در همین چرخه پیچیده، سرگروه برای فیلمها ارزشی استراتژیک دارد. سرگروه سینمایی و بهنوعی دفتر پخش آن فیلم، میتواند به افزایش فروش آن اثر منجر شود. اگر فیلمهای صدرنشین جدول فروش در سالهای اخیر را بررسی کنید، متوجه میشوید آنهایی در گیشه موفق بودهاند که دفترپخش و سرگروه قَدَری پشتشان بوده است. روز گذشته، سازمان سینمایی گزارشی منتشر کرد که در آن، آمار و اطلاعات کامل سهم فیلمهای در حال اکران از ظرفیت سالنهای سینمای کشور درج شده بود. در ابتدا، این گزارش را مرور و سپس، به جنبهها مختلف این موضوع اشاره میکنیم.
سهم ۳۸ درصدی
بهگزارش روابطعمومی سازمان امور سینمایی وسمعی-بصری، از نیمه خرداد چهار فیلم «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی خانم نرگس آبیار و تهیهکنندگی آقای محمدحسین قاسمی، «سرخپوست» به کارگردانی آقای نیما جاویدی و تهیهکنندگی آقای مجید مطلبی، «ما همه باهم هستیم» به کارگردانی آقای کمال تبریزی و تهیهکنندگی آقای رضا میرکریمی و «دختر شیطان» به کارگردانی و تهیهکنندگی آقای قربان محمدپور در سینماهای کشور اکران شدند. بنابر اعلام معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی، «ما همه باهم هستیم» به فروش ۲۹ میلیارد و ۶۶۸ میلیون و ۵۴۲ هزار و ۹۸۰ ریال، «شبی که ماه کامل شد» به فروش ۲۴ میلیارد و ۸۹۵ میلیون و ۹۷۸ هزار و ۱۹۰ ریال، «سرخپوست» به فروش ۲۱ میلیارد و ۴۱۴ میلیون و ۸۰۳ هزار و ۱۹۰ ریال و «دختر شیطان» نیز به فروش ۲میلیارد و ۷۲۰ میلیون و ۱۶۳ هزار و ۹۹۰ ریال دست پیدا کردند. در میان چهار فیلم سینمایی اکرانشده، «ما همه باهم هستیم» با ۲۴۵ هزار و ۳۳۹ نفر تماشاگر و نمایش در ۱۳۹ سینما و ۴هزار و ۸۹۹ سانس بیشترین میزان فروش و مخاطب را داشته است. طبق این گزارش، ۳۸ درصد از سهم فروش گیشه سینمای ایران در این فصل اکران، دراختیار «ما همه باهم هستیم» است.
حکومتدفاترپخش
چند وقت پیش «صبحنو» با دکتر شهاب اسفندیاری، کارشناس سینما، گفتوگویی کرده بود که در این مصاحبه، اسفندیاری با ذکر نمونهای تاریخی از آمریکا از احتمال ایجاد فضای انحصاری و شبیه به تراست در سینمای ایران خبر داد. وقتی تهیهکننده و دفتر پخش یکی باشد و از طرفی همانها در شوراهای تخصصی اکران هم نفوذ داشته باشند، چرخهای که ایجاد میشود، شبیه به انحصار کامل است. حلقه این انحصار چنان تنگ است که فیلمهای مستقل توان رقابت با آن را ندارند. حالا بیایید برخی فیلمهایی را بررسی کنیم که در اکران به فروش چشمگیری دست پیدا کردهاند. در حد ذکر چند نمونه برای این گزارش کافی است. «هزارپا» بسیاری از رکوردهای فروش سینمای ایران را جابهجا کرد. این فیلم را فیلمیران اکران کرد و لشکری از سالنها در اختیارش فیلم بود. ازآنجاکه «هزارپا» تا مدتها از کف فروش نیفتاد، توانست ماهها روی پرده باشد. اجازه بدهید دو فیلم از اکران امسال را مرور کنیم. «تگزاس ۲» تا این لحظه حدود ۱۷ میلیارد تومان فروخته است. این فیلم که بلافاصله پس از توقیف «رحمان ۱۴۰۰» بهروی پرده آمد، درحالحاضر حدود ۱۵۰ سالن دراختیار دارد و آن را نیکانفیلم اکران کرده است. فیلم بعدیای که بهانه اصلی این گزارش است، «ما همه باهم هستیم» ساخته کمال تبریزی است. همانطورکه در گزارش رسمی سازمان سینمایی آمده، این فیلم بیشترین سهم از ظرفیت اکران و پیرو آن بیشترین سهم فروش در گیشه را هم دارد. جالب است بدانید پخشکننده این فیلم، مجموعه بهمن سبز متعلق به حوزه هنری است.
چرخمعیوباکران
احتمالاً اگر با هرکدام از تهیهکنندهها و دفاتر پخش فیلمهای مذکور صحبت کنید، با جدیت تمام از رویه خودشان دفاع کنند. آنان قطعاً مدعیاند طبق قانون در حال فعالیت هستند و اقدامی فراقانونی انجام ندادهاند. راستش را بخواهید کموبیش راست هم میگویند. آنها کار غیرقانونی انجام نمیدهند؛ بلکه باید گفت قانون نقص جدی دارد و خلأ حضور و تأثیر دولت در اینجا کاملاً مشهود است. مگر میشود مدعی ارزشهای فرهنگی بود؛ اما اکران را به حال خودش و تحتمدیریت پدرخواندهها رها کرد؟ دولت بعضاً در مسائل غیرلازم در سینما ورود میکند؛ اما چرخه اکران را رها کرده است. این رهاشدگی اکران که هماکنون بهطورمحسوس مشاهده میشود، دو نتیجه نامطلوب دربر خواهد داشت: ۱. فیلمهای مستقل که به تهیهکننده یا دفتر پخش قدرتمندی متصل نیستند، توان عرضاندام پیدا نخواهند کرد.
اختلاف تعداد سالن، سانس و نهایتاً فروش این فیلمها با فیلمهای مدنظر این گزارش بهقدری زیاد است که شبیه به نوعی شوخی تلخ است. پس در مرتبه اول، حق فیلمسازان مستقل سینما در این چرخه پایمال خواهد شد؛ ۲. این چرخه معیوب و ناعادلانه جولانگاه فیلمهای بعضاً غیرفرهنگی است. چرا و با چه منطقی باید امکانات کشور دراختیار فیلمی نازل باشد؟ فیلمی که چه ازلحاظ هنری و چه ازلحاظ فرهنگی در پایینترین سطح قرار دارد. هر آنکه «ماهمه باهم هستیم» را دیده، عمق فاجعه را میداند؛ زیرا با فیلمی طرفیم که حداقلهای سینمایی در آن رعایت نشده است.
بهجز تعدادی ستاره جذاب برای مخاطب از همهجا بیخبر، فیلم جدید کمال تبریزی هیچچیز ندارد: نه فیلمنامه، نه شخصیتپردازی، نه قصه و نه هیچچیز دیگری. بازوهای فرهنگی دولت چه زمانی میخواهند به این مسأله ورود کنند؟ تا کی قرار است سهم عمده سالنهای کشور و پیرو آن فروش گیشه دراختیار فیلمهایی باشد که فاقد اولویتهای فرهنگی کشورند؟ تا کی قرار است در نبود دولت، مافیای اکران و پخش هرآنچه بخواهد بر سر فرهنگ این مملکت بیاورد؟ تا کی جیب مردم خالی شود تا جیب آنها پرشود؟ ای کاش موضوع فقط خالیشدن جیب مردم بود.
*صبح نو
ارسال نظر