چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۹

افول فیلم‌آبگوشتی‌های فرنگ رفته؛

اُفت محسوس تعداد تماشاچیان فیلم‌فارسی‌هایی که در خارج تولید می‌شوند

فیلم سینمایی «دختر شیطان»

سینماپرس: مدتی در ایران فیلم‌هایی ساخته می‌شد که معروف شده بودند به «بریم شمال»؛ فیلم‌هایی که در آنها یک جمع خانوادگی و در عین حال دوستانه، به خانه‌هایی ویلایی در شمال کشور می‌رفتند و هربار برای به تصویر درآمدن و تکرار شدن این چرخه خوشگذرانی، قصه‌ای یکی‌دو خطی به‌عنوان بهانه قرار داده می‌شد.

به گزارش سینماپرس، مدتی در ایران فیلم‌هایی ساخته می‌شد که معروف شده بودند به «بریم شمال»؛ فیلم‌هایی که در آنها یک جمع خانوادگی و در عین حال دوستانه، به خانه‌هایی ویلایی در شمال کشور می‌رفتند، با هم شوخی می‌کردند، کباب می‌پختند، می‌رقصیدند و هربار برای به تصویر درآمدن و تکرار شدن این چرخه خوشگذرانی، قصه‌ای یکی‌دو خطی به‌عنوان بهانه قرار داده می‌شد.

فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی که دریچه ورود به فستیوال‌های جهانی هم شد، در حقیقت نقیضه‌ای بر همین فضا بود. او عده‌ای را به شمال کشور در یک ویلا برد و دوسوم اول‌ فیلمش در همان فضای «بریم‌شمال» می‌گذشت؛ اما ناگهان همه چیز را به یک تراژدی هولناک کشاند. دو سه سال بعد داریوش مهرجویی، فیلمساز مطرح جریان روشنفکری که چندین سال بود فیلم به فیلم افول تدریجی‌اش را نشان می‌داد، با «چه خوبه که برگشتی» رسما و علنا یک فیلم در همین فضای «بریم‌شمال» ساخت. به این نوع فیلم‌ها گاهی «دورهمی» هم می‌گفتند که البته عبارت دورهمی معنایی کلی‌تر و عمیق‌تر نسبت به «بریم‌شمال» داشت و گاهی در یک آپارتمان یا در محل کاری جمعی تولید می‌شد. «دایره زنگی» یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های دورهمی دهه ۸۰ است که فضایی آپارتمانی داشت و اتفاقا شخصیت‌های آن در انتها سوار بر اتومبیل‌هایشان به سمت شمال کشور می‌رفتند. عنوان دورهمی که روی برنامه تلویزیونی مهران مدیری گذاشته شد، بی‌ارتباط با عنوانی نبود که منتقدان روی نوع بخصوصی از فیلم‌ها گذاشته بودند. مهران مدیری هم در بخش‌هایی از استندآپ‌کمدی‌هایش، به سفر شمال و جوج پختن با شلوارک در طبیعت اشاره می‌کرد. فضای این نوع فیلم‌ها با چنین میزانسن و اتمسفر و روایت‌هایی، کم‌کم از شمال ایران به سمت خارج از کشور رفت. پاتایا، شهری در تایلند که به تجارت ارزان‌قیمت جنسی معروف است، در چند فیلم ایرانی لوکیشن اصلی قرار گرفت و مناطق مختلف دیگری در دنیا مثل ترکیه، برزیل و هند مقصد فیلم‌های دیگر شدند. به‌طور قطع کسی نمی‌تواند در سینمای ایران از پاتایا چیزهایی را نشان بدهد که به آن معروف است، اما استفاده از عنوان این شهر چیزی نیست جز فریب مخاطبان و کنجکاو کردن آنها برای خرید بلیت. به همین سیاق ساخته شدن فیلم‌های تجاری دیگر در خارج از کشور هم چنین فریبکاری‌هایی دارند.

فرمول ساده و یک‌خطی این نوع آثار که می‌شود آنها را مرحله بعد از «بریم‌شمال» دانست، در چند مورد خلاصه می‌شود:

١- هنرپیشه‌هایی مثل رضا عطاران و حمید فرخ‌نژاد با شلوارک در خارج از کشور، ٢-تعدادی بازیگر خانم خارجی بدون حجاب و ٣-یک نکته کنجکاوی‌برانگیز در عنوان کلی داستان که باعث شود به نظر برسد فیلم ساختارشکنانه‌ای تولید شده است. اما همان‌طور که «دورهمی» و «بریم‌شمال» تنها تا مدتی توانستند جذاب باشند، این نمونه‌های جدید هم به مرور از سکه افتادند. از «سلام بمبئی» تا «دختر شیطان» که کارگردان هردو یک نفر است، افت میزان استقبال مخاطبان از این نوع آثار کاملا مشهود است حتی طبقات مرفه و متوسط رو به بالای جامعه که در حال حاضر مخاطبان اصلی سینما هستند و سالن‌های نمایش در محل سکونت آنها ساخته شده‌اند هم دیگر چنین مضامین و فضاهایی برایشان جذابیت ندارد. این البته از خصوصیات سینمای تجاری سطح‌پایین است که با توسل به ساده‌ترین فاکتورها برای جذب مخاطب مدتی از یک موج بخصوص استفاده می‌کند و آنقدر در این زمینه زیاده‌روی می‌شود که نسبت به آن دلزدگی ایجاد شود. سینمای تجاری با این خصوصیات سطحی معمولا اگر از جانب خاصی حمایت نشود، پس از مدتی خودبه‌خود سقوط خواهد کرد و ورشکست می‌شود.

*فرهیختگان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.