به گزارش سینماپرس، کمتر برنامه پژوهشی در ایران برگزار میشود که نام یک پژوهشگر در قید حیات بر تارکش نهاده شده باشد. جوایز فرهنگی و پژوهشی همواره به یاد رفتگانی هستند که دیگر از دسترس ما خارجاند و آنان از بودن نامشان بر آرزوهایشان بیخبرانه کوچ کردند. جلال ستاری از این لحاظ یک استثناست. مردی که بیشتر عمرش را صرف تحقیق در باب اسطوره، نمایش و تاریخ کرده است، اکنون نامش را برای هفتمین دوره بر سمیناری میبیند که پایه و اساسش بر پژوهشهای عمده اوست. سمیناری در دل جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی که پژوهشگرانش در پی یافتن نشانگان و ریشههای اساطیری و ملی نمایش در ایران هستند. همان پژوهشهایی که ستاری در کنار بهرام بیضایی، لاله تقیان، جمشید ملکپور، مایل بکتاش و ... از دهه چهل شمسی تاکنون پیش گرفته است.
از اتفاقات جالب توجه این دوره حضور پررنگ زنان در حوزه پژوهش نمایشهای سنتی است. دو مقاله در حوزه اقتصاد تعزیه در این سمینار به قلم بانوان پژوهنده نگاشته شده است. در این دوره علاوه بر مقاله چند پنل به صورت ارائه پوستر برگزار میشود.
جذابیت عمده دوره هفتم نیز ترکیب شخصیتهای شاخص چون سودابه فضائلی، محمدرضا اصلانی، جمشید ملکپور در کنار چهرههای جوان و همراهی چند پژوهشگر خارجی است.
در هفتمین دوره این سمینار که با عنوان جایزه جلال ستاری همراه است جمشید ملکپور، از مورخان نمایش ایرانی با اینکه سخنرانی نخواهد کرد، مقالهای با عنوان «پیشنهاد برای موضوع یک سمینار» را ارائه داده است. آقای ملکپور در این مقاله ابتدا میپرسد که آیا میشود مفاهیمی چون آیین و سنت را نوزایی کرد و سپس با اشاره به اینکه اساساً این مهم رخ نداده است، دلایل عدمموفقیت و راهکارهای موجود را ارزیابی می کند.
سودابه فضائلی از پژوهشگران شاخص حوزه فرهنگ و هنر که در زمینه نمایشهای ایرانی به شکل مفصل تحقیق کرده است قرار است در مقام سخنران مهمان «میتولوژی هیچ یا عدم» را ارزیابی کند. او در سخنرانیش به داستانهایی میپردازد که «عدم» را به عنوان منشا خلفت معرفی و مواجهه آن با نیروی نظمیافته را مجسم میکند.
محمدرضا اصلانی، فیلمساز و پژوهشگر شناختهشده کشور در مقام سخنران مدعو قصد دارد درباره «مفهوم هیچ و آیین در دوره جدید» سخن بگوید. سخنرانی این هنرمند بر پایه آن است که جهان امروز ما در احاطه مفاهیمی است که از هیچ پدید آمده است و به نظر میرسد که ما نیز خود بدل به هیچ شدهایم.
حمید رضا اردلان که دبیری این سمینار را برعهده دارد قرار است در پنلی با عنوان «گزارش تئاترهای آیینی و ترانسمدرن خیابان انقلاب» به کارگاهی با همین نام در جشنواره تئاتر دانشگاهی بازگردد که در آن دانشجویان تجربههای ویژه از مواجهه با اشکال مدرن اجرا و رهگذران خیابان انقلاب ثبت و ضبط کردهاند.
البته سمینار دوره هفتم ترکیبی متنوع از گروههای سنی دارد. در حالی که پیشکسوتان به سراغ مفاهیم رفتهاند جوانها به جزییات نمایشهای ایرانی پرداختهاند. محمدرضا رسولی و پریسا کیومرثی در مقاله «سیاستگذاری نمایش سنتی در تئاتر معاصر ایران» با تکیه بر آرای هری هیلمن چارتزند به نقش دولت در سیاستگذاری فرهنگی و هنری حوزه نمایشهایی سنتی پرداختهاند. این پژوهشگران تمرکز خود را بر دهه هشتاد شمسی قرار دادهاند که اساس فرهنگ بر مبنای سیاستهای تقابلی دستخوش تغییر میشد.
مرجان پورغلامحسین و محمدرضا حیدری در مقاله «درآمدی بر مبنای اقتصاد تعزیه با نگاه به تکایا و مجالس» شهر تفرش را به عنوان یک نمونه در نظر گرفتهاند و به نظام تولید و مصرف، منابع مالی و زیرساختهای تعزیه در این شهر پرداختهاند. این پژوهشگران راهحلهایی برای اصلاح نظام تعزیه در حوزه اقتصاد ارائه دادهاند.
صدیقه جمشیدی نیز با سراغ شهرستان اقلید در استان فارس رفته است و مقاله «اقتصاد تعزیه با بررسی موردی گروه تعزیه تکیه ارجمان اقلید» را نگاشته است. این پژوهنده در مقاله خود با بررسی بنای تاریخی تکیه ارجمان و تکیه بر مشاهدات نظری اجرایی نمایشهای ایرانی، ساختار پیشتولید و تولید تعزیه در این مکان را ارزیابی کرده است. وی مدعی است عوامل اقتصادی اجرایی شبیهخوانی تحتتأثیر باورهای مذهبی مردم است.
شهاب پازوکی و حسنعلی پورمند در مقاله «پیامدهای بسط شاکله بدنی شبیهخوان» بر پایه پدیدارشناسی، با مدنظر قرار دادن آنکه بدن ابزار بیان است، رابطه شبیهخوان و مخاطب را ارزیابی کردهاند. آنان بدن را بخشی از فرایند آیین شدن نمایش پنداشتهاند.
محمدحسین ناصربخت که قائممقامی جشنواره را برعهده دارد با همراهی داریوش نصیری مقاله «شناخت اصول و قواعد روایت در داستان رستم و سهراب» را ارائه میدهد. این مقاله بر پایه نظریه روایتشناسی ژرار ژنت به طومار نقالی مرشد عباس زریری میپردازد. از نکات جالب توجه این مقاله نگاه این دو پژوهنده به نقالی به عنوان ابزار سرگرمی و تحریک هیجانات تماشاگر است. این مقاله طبقهبندی مشخصی نیز از انواع نقل در نمایش سنتی ارائه داده است.
آقای ناصربخت در بخشی دیگر «اورتا اویونی، تقلید سنتی ترکیه» را دارد و در آن به ابعاد مختلف این نمایش سنتی شادیآور کشور ترکیه میپردازد. این مقاله نگاهی تطبیقی میان این شیوه و دیگر گونه تقلید در نمایش سنتی ایرانی دارد.
داوود فتحعلی بیگی در این سمینار به «موسیقی نمایش شادیآور» میپردازد. او با اشاره به اینکه موسیقی جنبه تزیینی در تمایش دارد، به اهمیت و ویژگیهای نمایشی آن میپردازد.
اردشیر صالحپور در «آداراب افسر، نخستین اپرت توس بختیاری» نقبی به دوره اپرتنویسی در ایران میزند و نخستین اپرت بختیاری پرده برمیدارد که در آن تجدد و تقابل آن با فرهنگ عشایری و رویدادهای تاریخی و سیاسی زمانه مشهود است.
رحمت امینی با همراهی زهرا شیروانی «پردهخوانی به مثابه هنر اجرا» را آماده کرده و سعی دارد در آن تعامل میان مخاطب و اجراگر را بررسی کند.
«شهر هوشمند و تغییر آیینها در روابط اجتماعی» عنوان مقاله السا قیامی آزاد است که با تکیه بر رویدادها تکنولوژیک جهان در قرن تازه، به بررسی جایگاه آیینها در فضای سایبری شده امروز میپردازد.
ناهید لطفی افشار در مقاله «تکیهها، ساختار فراگیر معماری و کارکردهای مذهبی-اجتماعی» با بیان نقش تاریخی عصر صفویه در شکلگیری گونههای مذهبی نمایش، عناصر معماری تکایا را بررسی کرده است و نقش آنها را در شکلگیری آیینها را ارزیابی کرده است.
مقاله «و خدایی که در این نزدیکی است» از مهدی صفارینژاد به کمدی سپید کاشان و روش کار آق حسین کاشی میپردازد. آقای کاشی از تقلیدبازهای مشهور است که در شیوه کمدیش اسلوب مولفواری دارد. صفارینژاد به طبقهبندی و تعریف شیوههای این کمدین پرداخته است.
مهدی دریایی، از چهرههای شناخته شده تعزیه در شهر اراک است. او در مقالهای با عنوان «حافظ و تعزیه» به تأثیر شعر حافظ بر تعزیهسرایی پرداخته است. او مدعی است تعزیهسرایانی چون میرعزا، میرانجم و مداح قزوین از اشعار حافظ تأثیر گرفتهاند.
دیگر پژوهشگر این سمینار، رحمان هوشیاری است که در مقاله «نقش و جایگاه زنان حکایتخوان در نقل و روایتگری فولکور» به سراع مناطق کردنشین رفته است و جایگاه زنان کرد در داستانسرایی و ترانهخوانی پرداخته است. آقای رحمانی تأکید کرده است که به سبب تداوم زندگی سنتی در کردستان این جایگاه تداوم داشته است و این بخش از اجتماع نقش بزرگی در ارتقا فولکور کردی داشتهاند.
مهدی پوررضاییان و فرهاد بردباری در «مطالعه تطبیقی تعزیه شهادت امام حسین و حضرت عباس با داستان گشتاسب و زریر در شاهنامه» پی به شباهت دو نسخ در دو قالب متفاوت بردهاند. البته این پژوهندگان تفاوتهای موجود را نیر برشمردهاند و مدعی شدهاند در برخی موارد تفاوتها بر جهانبینیها تأثیرگذاری داشتهاند.
لیلی عاج که در سمینار پیش رو مدیریت جلسات را نیز برعهده دارد مقالهای با عنوان «بررسی کارکرد دراماتیک آیرونی در نمایشنامه زلیخانامه داوود فتحعلی بیگی» را ارائه میدهد. عاج با تکیه بر مفهوم آیرونی در زبان فارسی و ریشههای اشکال مختلف نمایشهای ایرانی در متن «زلیخانامه» قصد کشف کنشهای دراماتیک آن دارد.
الهام ذوالفقاریان در «بررسی روایت در شبیهنامه از منظر گریماس، ژنت و لینتولت» نگاهی ساختارگرایانه به تعزیه «دره الصدف» دارد و به ساختار روایی در سطوح نویسنده، راوی و روایتشنو میپردازد. این پژوهنده مدعی است که روایت عنصر جداییناپذیر در تعزیه است.
مژده علیزاده نیز در «بررسی وجوه اشتراک و افتراق نگارگری ایرانی و نمایش ایرانی» این دو هنر را با تعزیه تطبیق داده است. این پژوهنده هنر را به مثابه شیوههای بیانی تجلی سنت ایرانی برشمرده است که در با وجود تحولات تاریخی پیوستگی درونی داشته است. پژوهش مذکور به شباهت و تفاوت این دو عرصه هنر ایرانی میپردازد.
رفیق نصرتی و زهرا علوی در مقاله «رابطه دیالکتیکی مکان-فضا و اجرای تعزیه» دو مکان اجرای تعزیه در اصفهان را به عنوان نمونه تحقیقاتی برگزیدهاند تا طی پژوهش خود به کشف رابطه میان محل اجرای تعزیه و خود اجرا نائل شوند. این پژوهش متوجه شده است که مکان تعزیه منجر به آفرینش فرمهای متفاوت در اجرا شده است و یک رابطه دیالکتیک میان مکان و اجرا شکل گرفته است.
امین سالاری به سراغ نمایشهای بومی جزیره هرمز رفته است و مقاله «پیرمردی، نمایش شادیآور جزیره هرموز» را نگاشته است. مقاله قصد معرفی این نمایش را دارد و از چگونگی اجرا آن در گذشته و شباهت و تمایزهایش با دیگر شیوههای نمایشهای شادیآور را بیان کرده است. این نمایش گویا در چهل سال گذشته دیگر اجرا نشده است.
«نقش زنان در نمایش عروسکی سنتی ایران» عنوان پژوهشی اسن که سلما محسنی اردهالی برگزیده است. این پژوهشگر حوزه نمایش عروسکی با تیکه بر نمایشهای عروسکی عامیانه تا پیش از پدیدار شدن وجوه آکادمیک در نمایش ایران، به تأثیر زنان در شکلگیری این گونه نمایشهای در جامعه مردسالار ایران میپردازد. وی مدعی شده است که با وجود قبح حضور زنان در جهان نمایش، عروسکهای زن نقش ویژهای در این شرایط ایفا کردهاند.
زهرا حاجی احمدی در مقاله «بررسی جلوههای عشق در تعزیههای عاشورایی» با بیان ترمولوژی واژه عشق، تعریف عشق در نسخ تعزیه را بررسی کرده و ابعاد آن را در شکل حماسی تعزیه بیان کرده است.
رضا عاشویپور به سراع گوسانها رفته و مقالهای با عنوان «چگونگی بازتاب نقش گوسان به عنو سرخوان» ارائه داده است. او در این مقاله با اشاره به نمایش سورکاروانی «رابرچره» گیلان، یکی از نمایشهای نوروزی این خطه پرداخته است و با تکیه مستندات شفاهی و مکتوب این نمایش، به نوعی آن را بازیابی کرده است.
«مطالعه ظرفیتهای طنز در طومارهای نقالی» عنوان مقاله سعید وفایی در باب «حمزهنامه» است. این نویسنده با اشاره به اشکال کمدی و شگردهایش، حمزهنامه را منبع غنی طنزپردازی معرفی کرده است و هفتاد قطعه خندهآور از این اثر استخراج و تکینکهای آن را برشمرده است.
شکوفه ماسوری، استاد دانشگاه سوره نیز در مقاله «بررسی عناصر اختلال شخصیت خودشیفته و تغییرات آن» به سراع بحر طویل شمر در مجالس تعزیه شهادت حضرت عباس رفته است. این استاد دانشگاه قصد دارد خوانشی میانرشتهای از مجالس تعزیه ارائه دهد و با تکیه بر اشعار شمر، شخصیت روانی او را ارزیابی کند.
سعید کاظمیان و مهناز عبدبهزاد در مقاله «مفهوم تئاتر سنتی در تئاتر معاصر» با مخالفت به نگرش فرمی و محتوایی در تطبیق شکل سنتی و مدرن تئاتر، به سراغ تبارشناسی و شکل تکوینی نمایش از گذشته تا دوره معاصررفتهاند و قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که آیا تئاتر سنتی از تئاتر معاصر عقب مانده است.
آبتین جاوید در مقاله «اجرا کننده حرکات اودیسی و معرفی متدولوژی آموزشی این سبک» نگاهی به نمایش در هندوستان انداخته و با تبیین هفت گونه نمایش موزیکال کلاسیک در هند، تعریف از سبک اودیسی پرداخته است و متد آن را برای مخاطب ایرانی گشوده است.
علی شمس در مقاله «میراث موازی شرق و غرب» به تطبیق سیاهبازی و کمدیادلارته ایتالیایی پرداخته است. او در این پژوهش با مطرح کردن چند پرسش قصد دارد این دو شیوه را از منظر تاریخی و تکنیکال بررسی کند و ببیند آیا این دو فرم اجرایی برآمده از آیین شباهتی با هم دارند یا خیر.
ابراهیم گلهدارزاده نیز در مقاله «در چیستی آیین» به سراغ واژهای رفته است که به ظاهر آشناست؛ اما مرز باریکی با مفاهیمی چون سنت و اسطوره دارد. او در همین مسیر به ترکیبهایی چون نمایش آیینی رفته است و به اشتباهات موجود در این ساختار واژگانی و تصور عمومی از آن پرداخته است.
در این سمینار چند مقاله خارجی نیز ارائه میشود از جمله مقاله «اشکال و تحولات تئاتر کهن» از آنتونیو سالرنو که در آن نگاهی به تاریخ تئاتر در یونان و حرکتش به سوی سدههای پانزدهم تا نوزدهم اروپا داشته است. این نویسنده درباره حضور زنان در تئاتر و تغییرات معماری و سبکهای دیالوگنویسی اطلاعاتی تاریخی ارائه داده است.
یولاندا کاپریک لیونه در «مفهوم تئاتر و تاریخ» به سراغ بیان بودن تئاتر رفته است و قصد دارد به سراغ مفهوم پیچیدهای برود که چگونه بیان خود بیان میشود. او با مطرح کردن مفاهیمی چون ایده و اصول، به شکل فانتزی اشاره میکند که برآمده از عاقلانه و عادلانه بودن تئاتر است.
ابوطالب مظفری در مقاله «نمایش قودغو بابه» به سراغ یکی از نمایشهای قوم هزاره در افغانستن رفته است. این نمایش یک اثر دو نفره است که مضمون آن گله و شکایت مادر داماد از مادر عروس است.
این سمینار که بخشی از جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی و درواقع شروع کننده جشنواره است، از صبح شنبه ۱۹ مردادماه در شهر قمصر آغاز به کار میکند و اختتامیه آن نیز عصر روز یکشنبه ۲۰ مرداد با اهدای جایزه جلال ستاری برگزار خواهد شد.
ارسال نظر