به گزارش سینماپرس، سال ۹۶ استاد علی نصیریان در پیامی که برای جشنواره اجراهای ایرانی در خارج از کشور منتشر کرد با تاکید بر اجرای نمایش توسط ایرانیهای مقیم در کشورهای خارجی، تشکیل گروههای تئاتری توسط کسانی که در این زمینه تجربه دارند و آموزش کسانی که علاقهمند به تئاتر هستند را بسیار مهم عنوانکرده و گفتهبود این کار باعث میشود تا فرهنگ ایرانی و زبان فارسی و نمایش ایرانی در جامعه ایرانی ساکن کشورهای دیگر فراموش نشود، بهخصوص نمایشهایی که ارتباط با سنتهای نمایشی کهن ایرانی دارد.
اگر همین پیام استاد نصیریان را مبنا قرار دهیم، راحتتر میتوانیم حضور گروههای نمایشی در خارج از کشور را ارزیابی کنیم. حضوری که ظاهرا نیازی به مجوز ندارد و نهایتا مورد حمایت مالی نسبی اداره کل هنرهای نمایشی ارشاد قرار میگیرد. حمایتی که از سال گذشته و امسال کمتر هم شده است. تئاتر بهعنوان هنری که بودجه کمی نسبت به سینما دارد در این شرایط بد اقتصادی هم سهمش کمتر و کوچکتر شد.
درباره چگونگی ارائه مجوز به گروهها اما ظاهرا اوضاع بهتر از سینماست. بهواسطه زندهبودن این هنر که از اساس بر پایه اعتماد به گروهها، جلو میروند و ضمانت آیندهکاری، مهمترین دلیل برای متعهدماندن کارگردان یا تهیهکننده به تعهداتشان است. آنطور که بررسی کردیم گروهها فقط تعهدی میدهند که برخلاف متن مصوب عمل نکنند و ابزار نظارتی نیز ممنوعیت گروهها یا افراد از کارهای بعدی است. گفتنی است نزدیک به یک هفته با بخش بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی تماس گرفته شد تا اطلاعات مورد نظر گروههایی که خارج از ایران اجرا رفتهاند، ارسال شود اما با وجود تاکیدات فراوان هیچوقت این اتفاق نیفتاد. سرپرست این بخش در گفتوگو با «فرهیختگان» از چگونگی اعطای مجوز و تعداد گروهها گفتند.
سلطان اجرای خارجی در تئاتر
متولد ۱۳۵۷ است و تاکنون بیش از ۲۰۰ تئاتر در خارج از کشور روی صحنه برده است. کارش را از سال ۷۸ آغاز کرده و ۱۷ نمایش را در این ۲۰ سال خلق کرده است. صحبت از امیررضا کوهستانی است که میتوان با این کارنامه به او لقب سلطان اجراهای خارجی را در حوزه نمایش داد. اولین نمایشنامهاش را در سال ۱۳۷۷ نوشت و هیچوقت به اجرا درنیامد. سال بعد نمایش «قصههای درگوشی» را روی صحنه برد.
کوهستانی در کشورهای مختلفی مانند سوئیس، هلند، آلمان، فرانسه، نروژ، بلژیک، ایتالیا، فرانسه، اتریش، یونان، صربستان و مقدونیه روی صحنه رفته است. مبدا سفرهایش سال ۲۰۰۲ میلادی و اجرای «رقص روی لیوانها» در بن آلمان بود. «اتاق یک نفره» (۱۳۸۵)، «خون خشک، سبزی تازه» (۱۳۸۶)، «کوارتت، سفری به شمال» (۱۳۸۶)، «اتوپیاها» (اپیزود ماهیهای سائومیگل) (۱۳۸۷) و «۱۷ دی کجا بودی؟» (۱۳۸۸) تعدادی از نمایشهای کوهستانی هستند که در کشورهای اروپایی هم اجرا داشتهاند. قطعا حضور و معرفی نمایش ایرانی در سرتاسر جهان اتفاق مبارکی است که باید تداوم داشته باشد، اما درمورد کوهستانی نکته مهم اینجاست که او طی ۱۷ سال ۲۰۰ اجرای خارجی داشته است. یعنی بهطور میانگین سالی ۱۳ اجرای خارجی. عدد عجیبی است و میتوان حتی به آن افتخار هم کرد. اما سوال اینجاست که آیا معیاری برای سنجش میزان تاثیرگذاری این نمایشها در آشنایی تماشاگران خارجی با آثار ایرانی و بالاتر از آن فرهنگ و هنر ایران وجود دارد؟ یا بزرگی این اعداد آنقدر مبهوتکننده است که اجازه نمیدهد مسائل پیرامونی آن بررسی شود؟
گفتوگو با سرپرست امور بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی
رقیه وکیلیآذر که از اسفند سال گذشته به حوزه بینالملل آمده است درباره گروههایی که خارج از کشور روی صحنه میروند به «فرهیختگان» میگوید: «گروههایی که تمایل دارند در خارج از کشور اجرا داشته باشند، ابتدا دعوتنامههایی دریافت میکنند که البته تعداد آنها هم بسیار زیاد است. از نظر روال اداری، مرکز هنرهای نمایشی اداره کل هنرهای نمایشی اصلا نمیتواند برای اینها مجوز صادر کند. زیرا در کشور دیگری نمایش روی صحنه میرود و تحت نظر خود ما نیست و ما آمار خاصی از آنها نداریم.»
از او درباره تعداد این اجراها میپرسیم که میگوید نمیتواند عدد دقیقی بگوید و اضافه میکند: «در سال گذشته با توجه به ابلاغیهای که به اداره کل هنرهای نمایشی و دفتر امور بینالملل ارسال شد، فعلا ما حمایتهای مالی را خیلی کم کردهایم. به همین دلیل است که اگر من عدد و رقم حمایت گروههای اعزامی را به شما بگویم این تعداد خیلی کم است. بهنظر من اصلا درست نیست که اطلاعرسانی شود. تعداد گروههایی را که مرکز هنرهای نمایشی از آنها حمایت کرده خیلی کم است، فکر میکنم حدود ۱۵ گروه در سال ۹۸ است.»
وکیلی در ادامه میگوید از ابتدای امسال، با توجه به ابلاغیهای که در ۶ ماه دوم سال ۹۷ به دست ما رسیده است، حمایتمان را از ۶ ماه دوم سال ۹۷ خیلی کم کردهایم. به ما گفتهاند با توجه به مشکلات اقتصادی تا جایی که امکان دارد صرفهجویی کنید.»
از او درباره آمار سال گذشته سوال میکنیم که جواب میدهد برای سال گذشته باید آمار آن را نگاه کند. اتفاقی که هرگز نیفتاد.
از وکیلی درباره روند صدور مجوز برای اجراهای خارجی پرسیدیم که پاسخ داد نمیتوانند برای گروههای خارج از کشور مجوزی صادر کنند و در ادامه توضیح داد: «دلیل اینکه ما نمیتوانیم برای گروههایی که به خارج از کشور میروند مجوز صادر کنیم این است که تئاتر یک هنر زنده است و ممکن است در خیلی از صحنهها دیالوگی فیالبداهه گفته شود و خیلی اتفاقات دیگر بیفتد. ما نمیتوانیم مسئولیت آن را بپذیریم. فیلم مقولهای مشخص است که ساخته شده و به استناد آن میتوانند بروند مجوز بگیرند که بهعنوان مثال این ۹۰ دقیقه عینا قرار است آنجا اکران شود. درمورد تئاتر چنین کاری را نمیتوانیم انجام دهیم و فکر میکنم شدنی هم نیست.»
۲۰۰۰ جشنواره وجود دارد، اشراف کامل نداریم
سرپرست بخش بینالملل با بیان اینکه در سال گذشته، ما ۱۶ گروه نمایشی را حمایت کردیم، ادامه داد: «با توجه به اینکه تعداد گروههای ایرانی که مشتاق هستند در جشنوارههای بینالمللی دنیا شرکت کنند، نسبت به ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته خیلی زیاد شده است و در حال حاضر متاسفانه امکان حمایت از تمام گروههایی که برای ما دعوتنامه میآورند، وجود ندارد. دورهای بود که تعامل هنرمندان ایرانی و خارجی به شکل امروزی وسعت نداشت، حدود ۱۵ سال پیش میگفتیم که هر گروه نمایشیای که یک دعوتنامه بیاورد، چون میخواهد نمایش ایرانی را در یک فستیوال خارجی معرفی کند، ما از او حمایت میکنیم. در شورای مدیرکل موقت در سال ۸۳ و ۸۴ این کار را میکردیم. مثلا با گروه تئاتری که در آلمان جشنواره داشتند، هماهنگ بودیم و همکاری دوطرفهای داشتیم. اعلام میکردیم یک تعداد گروهی را ما به جشنواره شما اعزام میکنیم، البته با هزینههایی که خود فستیوال پرداخت میکرد، در قبال آن هم ما یک تعداد گروهی را از آلمان دعوت میکردیم که در جشنواره فجر اجرا میرفتند. آن زمان، زمانی بود که واقعا اعزام گروه مثل امروز زیاد نبود و بسیار محدود بود. در آن بازه زمانی، صلاح بر این بود که بتوانیم هنر تئاتر ایرانی و هنرمندان ایرانی را به کشورهای دیگر معرفی کنیم. ولی میتوان گفت از چهار، پنج سال گذشته این اعزامها اوج گرفته است و هنرمندانی که مایل هستند در جشـــنوارههای خارجی شرکــــت کنند، تعدادشان زیاد اســـت. در طرف مقابل هم، فستیوالهای خارجی که تعداد زیادی در دنیا اجرا میشود، بالغ بر ۲۰۰۰ فستیوال تئاتری وجود دارد که ما درمورد همه اینها اشراف کامل نداریم. موضوعیت و ماهیت این جشنوارهها از دست ما خارج است. هرکسی که برای اجرا در خارج از کشور دعوتنامه بیاورد ما باید جستوجوی اینترنتی انجام دهیم و ببینیم آیا سوگیری دارد یا نه، جشنواره برای کدام ارگان یا موسسه است و در کجا برگزار میشود. چنین مسائل جداگانهای هم وجود دارد.»
اجراهای آزاد و ابهامات زیاد
برخی از اجراها در برخی کشورها حاشیههایی بههمراه داشته است؛ از نبود شفافیت در حوزه حمایتهای مالی تا دعواهای بازیگران با خودشان. در این میان کانادا یکی از کشورهایی است که در چند سال اخیر بهشت کارگردانان تئاتر شده است. بازیگران سینما و تلویزیون در قالب گروههای نمایشی به این کشور میروند و اجراهای آنها نیز طرفداران زیادی دارد. متن یکی از اجراهایی که با حضور دو بازیگر مطرح طنز تلویزیون در آن کشور روی صحنه رفت در ایران قابل اجرا نیست که توسط کارگردانی که خودش ساکن آنجاست، اجرا شد. نمایشهایی که برای اجراهای خارج از جشنوارههای خارجی روی صحنه میروند، جنجالهای بیشتری پیرامونشان شکل میگیرد. اسپانسرهایی که معلوم نیست با چه سابقهای وارد میشوند و با وجود خلأهای قانونی، نظارتی هم روی آنها نیست و بهعنوان سرمایهگذار یا تهیهکننده آن نمایش را در خارج از ایران حمایت میکنند. درنهایت مشخص نمیشود که دخل و خرج اینها کجا و چطور محاسبه میشود. هیچ نگاه شفافی در این بخش وجود ندارد.
از وکیلی درباره گروههایی که از ایران رفتند و در جاهای مختلف اجرای عمومی کردند، سوال پرسیدیم که جواب داد: «هزینههای اجرای عمومی بسیار بالاست. ما فقط موضوعیت کار را مدنظر داریم؛ اینکه کار مناسب، معقول و اشاعهدهنده تئاتر ایران باشد، بهصورت کمکهزینه حمایت میشود. برای ما فرقی ندارد که آنجا اجرای عمومی یا در جشنواره اجرا داشته باشد، فقط موضوعیت جشنواره مهم است و اینکه کاری که ارائه میشود باید مورد قبول اداره کل هنرهای نمایشی باشد.»
اصل بر اعتماد است
با توجه به صحبتهایی که گفته شد، میتوانیم نتیجه بگیریم که در هنرهای نمایشی اصل بر اعتماد است و تا زمانی که اتفاق بدی نیفتاده باشد هر فرد یا گروهی میتواند به کارش در داخل و خارج کشور ادامه دهد. در بحث مالی هم با توجه به نبود یک قانون شفاف، نظارت صحیحی بر ورود و خروج منابع مالی وجود ندارد و هر فردی در هر جایگاهی میتواند سرمایهگذار یک نمایش باشد و آن گروه را با هزینه خودش به خارج از ایران هم ببرد. این شرایط تا زمانی ثابت است که کسی خطایی نکند. درست است که باید به هنرمند اعتماد کرد اما وجود نمونههایی مانند آنچه از سوی یک بازیگر باسابقه مثل علیرضا خمسه در کانادا دیده شد، آیا زنگ خطری برای جامعه تئاتری نیست؟ هنرمند باسابقهای مثل خمسه وقتی تحت تاثیر فضا و مخاطبان خارجی قرار میگیرد و چنان تیشه به ریشه فرهنگ و کشور خودش میزند دیگر نباید از جوانها توقعی داشت؛ تا یک حادثه بزرگتر و بدتری رخ نداده، بهتر است قانون ورود کند.
*فرهیختگان
ارسال نظر