به گزارش سینماپرس، فیلم «متری شیشونیم» به بخش افقهای جشنواره ونیز راه یافت و این اتفاق پس از آن رخ میدهد که طی ۱۲ ماه گذشته، از میان ۴۰ فیلم ایرانی ارسالشده برای شرکت در رقابت برلیناله، هیچکدام به تایید هیات انتخاب جشنواره نرسیدند و جشنواره کن هم ۵۰ فیلم ارسالی از طرف ایران را در هیچکدام از بخشهای یازدهگانه، حتی بخشهای جنبی نپذیرفت. جشنواره کارلوویواری در جمهوری چک هم تیرماه امسال هیچ فیلمی از سینمای ایران را در فهرستش قرار نداد و اتفاقات سرجمع طوری رقم خورد که مشخص کند وضع در این خصوص طبیعی نیست؛ اما حقیقت آن است که وضعیت طبیعی و دستنخورده همین است. بحرانی شدن روابط دیپلماتیک بین ایران و اروپا دلیل سردی برخوردی بود که جشنوارههای فیلم اروپا با سینمای ایران داشتند. همین ثابت میکرد که پیش از این هم راهیابی فیلمهای ایرانی به این رویدادها و البته جوایز گاه و بیگاهی که بهدست میآمد، نه به دلیل ارزشهای هنری آثار، بلکه تحتتاثیر لابیهای سیاسی به دست میآمدند.
رویدادهای یک سال اخیر ضربه بزرگی به گفتمان حامیان سینمای جشنوارهای در ایران زد و استدلالهای پیشین آنها را بهشدت زیر سوال برد. این دوگانهای قدیمی است که بین مدافعان سینمای جشنوارهای و حامیان حضور سینمای ایران در منطقه وجود دارد. گروه اول دیده شدن یک فیلم ایرانی در یک فستیوال غربی را معادل دیده شدن آن فیلم در تمام دنیا میگیرند و گروه دوم به ظرفیت مغفولمانده مخاطبان منطقهای توجه دارد. مدافعان سینمای جشنوارهای در چند دهه گذشته دست غالب را در مدیریتهای دولتی و صنفی سینما داشتهاند و این سبک از فیلمسازی که به منطقه توجه دارد، نهایتا نتوانسته در سریالهای تلویزیونی، مقداری از ظرفیتهایش را فعال کند که سریالهایی مثل «یوسف پیامبر» و «مختارنامه» از آن جملهاند. حالا پشت کردن ناگهانی و بیمقدمه فستیوالهای غربی به فیلمهای ایرانی، بیاینکه سینمای ایران طی یک سال اخیر تغییر چندانی کرده باشد، استدلالهای حامیان حضور ایران در جشنوارهها را شدیدا به چالش کشیده است. اینکه حضور ایران در جشنوارههای فیلم تا این حد متاثر از نوع روابط سیاسی با کشورهای برگزارکننده باشد، هیچگاه با این موضوع غیرقابل انکار دیده نشده بود.
حضور فیلم سعید روستایی در جشنواره ونیز میتوانست بهانهای باشد تا این طیف از فعالان سینمای ایران، انرژی به روحیه خودشان را بازیابی کنند. «متری شیشونیم» که تقریبا شاخصترین فیلم در این جریان است، تنها توانست در یکی از بخشهای جنبی ونیز شرکت کند؛ اما آنها در بازتابهای رسانهای موضوع، به عمد تاکید روی عبارت «بخش افقها» را برداشتند و بهطور کلی عنوان میشد که این فیلم در ونیز حضور دارد. چند روز از جشنواره ونیز گذشته است و پس از اکران فیلم سعید روستایی، تقریبا هیچکدام از منتقدان مطرح در رسانههای خارجی، حتی چند خط راجعبه این فیلم ننوشتهاند. آنها درباره فیلم سعید روستایی بدگویی هم نکردهاند، بلکه اساسا کسی زحمت نوشتن راجعبه آن را به خودش نداده است. قضیه بهقدری بغرنج شد که معرفی چند خطی اسکریندیلی از فیلم سعید روستایی، بازتاب داخلی پیدا کرد؛ («متری شیشونیم» دومین ساخته روستایی، یکی از برندگان بزرگ در جوایز حافظ امسال بود و جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را دریافت کرد. فیلم، ماجرای یک واحد پلیس تحت فرماندهی یک رئیس را روایت میکند که در حال بررسی قاچاق بزرگ مواد مخدر است. مسیر داستان ذهنیت او درباره ارتباط میان جامعه و اعتیاد را مورد تردید قرار میدهد. جمال ساداتیان فیلم «چهارشنبهسوری» از اصغر فرهادی محصول ۲۰۰۶ را هم تهیه کرده بود.)
واضح است که این معرفی چندخطی، به هیچوجه ارزش خبری و محتوایی ندارد و بازتاب پیدا کردن آن در یکسری رسانههای داخلی، دلیلی جز دست خالی هواداران سینمای نمیتواند داشته باشد.
حتی همین خبر چندخطی هم کپی از خبر رسانههای انگلیسی است و مشخصا سایت اسکریندیلی که خلاصه داستان را کپی کرده و مطابق منبعش جشن حافظ را شاهدی بر اهمیت «متری شیشونیم» آورده، نمیدانسته جشن حافظ یک جشن شخصی برای یک ماهنامه نیمهتعطیل است که درحال حاضر منتقدان مهمی در آن نمینویسند و اعتبار هنری خاصی ندارد.
خبر تشویق چنددقیقهای و ایستاده این فیلم توسط حاضران در سالن هم یک بزرگنمایی برای نباختن روحیه بود و هرکس یک بار در این رویدادها شرکت کرده باشد، خواهد دانست حتی اگر بهطور مثال یک قسمت از سریال ترکی «حلالم کن» در سالن از جشنواره ونیز نمایش داده شود، حاضران در سالن، به رسم جشنواره و نه لزوما به علامت علاقه به فیلم، آن را تشویق میکنند. چنین چیزی از رسوم جشنواره ونیز و البته کن و برلین است و ربطی به کیفیت فیلمها ندارد. به عبارتی مثل آن میماند که انداختن فرش قرمز برای «متری شیشونیم» و عکس گرفتن عکاسان از عوامل فیلم را دلیلی بر توجه رسانههای خارجی به آن قلمداد کنیم؛ درحالی که اینها رسوم معمول فستیوال برای همه فیلمها هستند.
دو تحلیل چندخطی در دو سایت به نامهای «film jak sen» و «راننده تاکسی» هم درباره متری شیشونیم منتشر شدهاند که در سایتهای داخلی بازتاب پیدا کردهاند. خود کسانی که حامی سینمای جشنوارهای بودند و حالا با بازتاب این اخبار سعی دارند روحیهشان را نبازند هم میدانند که این دو سایت به هیچوجه اهمیتی ندارند. از طرف دیگر امید به اینکه روابط سیاسی بین ایران و غرب چنان ترمیم شود که طیف لابیکننده با فستیوالهای غربی را به موضع قبل برگرداند، اساسا واهی به نظر میرسد و با انتشار گزارشی از اخبار و سعی در نباختن روحیه که به نوعی سعی در نپذیرفتن واقعیت هم هست، نمیتوان به همین رویه تا ابد ادامه داد و هجمه واقعیتها را نادیده گرفت. جریان حامی سینمای جشنوارهای در ایران طی سالها فعالیتش باعث شده ارزشگذاری آثار ایرانی به دست سیاستگذاران چند فستیوال در اروپای غربی بیفتد و حالا که موج نادیده گرفته شدن فیلمهای این جریان توسط جشنوارههای غربی به راه افتاده، خود آنها قربانی چنین وضعی میشوند.
*فرهیختگان
نظرات