به گزارش سینماپرس فضای بین المللی اقتصاد سینمای ایران به اندازه فضای داخلی اقتصاد سینما آنچنان شفاف نیست و اغلب سینماگران ترجیح میدهند حتی موفقیتهای مالیشان را به صورت علنی بیان نکنند، چرا که به جز مباحث مالیاتی، ممکن است رقبا و دشمنانشان دست به کار شوند و در رویهای مسبوق به سابقه به دستاوردهای اقتصادیشان در حوزه سینما ضربه بزنند. به همین دلیل اگر اعلام رقم فروش فیلمهای سینمایی یک کارکرد تبلیغاتی موثر نداشت، دور از انتظار نبود که اساساً گروهی از سینماگران مخالف سرسخت اعلام عمومی رقم فروش فیلمهای سینمایی باشند.
بنابراین تحلیل اقتصاد سینمای ایران و تحولاتی که در آن رخ میدهد با دشواری همراه است، چرا که اساساً اطلاعات واضحی برای تحلیل وجود ندارد. با این حال رصد بازارهای بین المللی نظیر بازارهای فیلم کن، برلین و ونیز و خریداران عمده فیلمهایی از جنس درامهای ایرانی میتواند بستر مناسبی برای مقایسه شرایط سالهای پیشین با اکنون باشد. همچنین «تابناک» علاوه بر این بسترها، در گفت و گوهای خصوصی با شماری از سینماگران فعال در فضای بینالمللی و پخش کنندگان بینالمللی سینمای ایران، نظرات آنها را جمع بندی کرد تا تصویر واضحتری نسبت به شرایط اقتصادی سینمای ایران قابل مشاهده باشد.
شبح تحریمهای ترامپ علیه اقتصاد سینمای ایران
بررسیهای «تابناک» حکایت از آن دارد که در یک سال اخیر به جز دو فیلم سینمایی ایرانی، هیچ اثری موفق به فروش رایت «واقعی» به قیمت بین المللی نشده است. این فروش واقعی از آن جهت است که واقعیت قیمت متعارف برای خرید یک فیلم ایرانی از سوی پخش کننده بین المللی پرداخت شود و این شاهد نقل و انتقال پول باشیم. وضعیت اینقدر تاملبرانگیز است که اعلام شده یک کمپانی فیلم ایرانی را برای پخش در اروپا خریده اما این فیلم در کاتالوگ محصولات این کمپانی درج نشده و این اتفاق چنین متبادر ساخته که موضوع اعلام شده صرفاً کارکرد تبلیغاتی داشته و اساساً کمپانی رقمی برای خرید پرداخت نکرده است!
بر اساس ارزیابی به عمل آمده، نه تنها فروش فیلمهای ایرانی در بازارهای بین الملل کاهش یافته، بلکه تقاضا برای تماشای این فیلمها به قصد خرید نیز کاهش یافته است! در واقع برخی خریداران سنتی فیلمهای ایرانی، اساساً سراغ محصول ایرانی نمیآیند که پس از ارزیابی کیفی و تخمین ظرفیت بالقوه اقتصادی تولیدات سینمای ایران، نسبت به ارائه پیشنهاد خرید یا عدم خرید فیلمها تصمیمگیری کنند و تصمیماتشان را از قبل گرفتهاند و راهبرد اقتصادیشان را در فاصلهگذاری با سینمای ایران تا اطلاع ثانوی تعیین کردهاند که برای پخشکنندگان بینالمللی تا حدودی ناامید کننده است.
این نوع برخورد نشان میدهد موضوع صرفاً به تغییر ذائقه بینالمللی و عدم کشش بازارها نسبت به تولیداتی از جنس فیلمهای درام ایرانی مربوط نمیشود و اساساً خریداران با محصول ایرانی مشکل دارند. به نظر میرسد مشکل اصلی تحریمهای دولت آمریکا علیه اقتصاد ایران است که خریداران و پخش کنندگان فیلمهای سینمایی را به ویژه در بازارهای اروپایی محافظهکار کرده تا به سمت بازار ایران نیایند و جزو خریداران محصولات ایرانی که معمولاً قیمت پایینتری نسبت به تولیدات کشورهای همسایه نظیر ترکیه دارند، نباشند.
اگرچه ظاهراً سینمای ایران جزو تحریمهای دولت آمریکا نیست و تولیدکنندگان اغلب فیلمهای ایرانی دارای ظرفیت پخش و فروش بین المللی نیز توسط بخش خصوصی در ایران تولید میشوند و از این منظر نیز قابلیت اعمال تحریمهای فعلی نیست اما صرف تحریمهای اقتصادی ترامپ، شبحی علیه اقتصاد سینمای ایران است. در واقع پیش از آنکه تحریم تاثیری داشته باشد، سایه تحریمها بر اقتصاد ایران تاثیر داشته است.
البته هیچ گاه گردش مالی اقتصاد بین المللی سینمای ایران رقم بسیار بزرگی نبوده که در معادلات اقتصادی کشور تاثیرگذار بوده باشد اما همین رقم محدود بخشی از هزینه تولید را تامین میکرد که اتفاقی قابل توجه بود. به نظر میرسد یکی از راهکارهای جایگزین موثر برای این حوزه، نگاه به بازار شرق باشد که در حال بزرگ شدن است.
*تابناک
ارسال نظر