به گزارش سینماپرس، مصطفی عقاد برای ساختن «الرساله»، دوندگیهای بسیاری کرد و حتی یکبار ناچار شد فیلمبرداری پروژه را که تا نیمه پیش رفته بود، رها کند و پس از پیدا کردن یک حامی مالی جدید بود که کار از ابتدا شروع شد. با این حال، ساخته شدن فیلم در آن بازه زمانی بسیار مورد توجه مسلمانان قرار گرفت. نسبت به الرساله مصطفی عقاد هم میشد یک سری ایرادات را وارد دانست، اما فضای کلی کار همخوانی بیشتری با آن تصوری داشت که در ذهن تمام مخاطبان و بهخصوص مسلمانان نسبت به جزیرهالعرب در ۱۴ قرن پیش وجود داشت. حتی آنتونی کوئین که نقش حمزه سیدالشهدا را بازی میکرد، طوری نمایش داده شد که اگر کسی نام او را نمیدانست و گفته میشد اصالت عربی دارد، احتمالا همه باور میکردند. اما تصویری که سینمای غرب از حضرت عیسی(ع) تاکنون نمایش داده، بیشتر از آنکه مربوط به غرب آسیا و سرزمین فلسطین باشد، اروپایی است. این باعث شده که حتی خود ما وقتی میخواهیم تصویر حضرت مسیح (ع) را نشان بدهیم، با چهره سفید و موهای روشن و احیانا چشمهای رنگی این کار را کنیم. این یک بازنمایی غلط از تاریخ است که با روح حاکم بر سرزمین پیامبران الهی یعنی خاورمیانه همخوانی ندارد. نمایش تصویر پیامبران الهی در سینمای ایران از این ناحیه صدمهای خورده که بهتدریج بیشتر هم شده است. سریال «مریم مقدس» به کارگردانی شهریار بحرانی، تصویری معمولی و خاورمیانهای از مادر حضرت مسیح(ع) نشان داد، اما بهتدریج وقتی نوبت به «بشارت منجی» ساخته نادر طالبزاده رسید، تصویر مسیح اروپاییتر شد و در ادامه، وقتی مجید مجیدی «محمدرسولالله(ص)» را ساخت، پیامبر اسلام که در جزیرهالعرب زندگی میکرد هم تصویری شبیه همان چیزی پیدا کرد که سینمای غرب از حضرتعیسی(ع) نشان میداد. فیلم مجیدی فاقد درام موثر و گیرا بود و به یک مانور تمامعیار در خلق تصاویر کارت پستالی شباهت داشت. ابتدا قرار بود سری دوم و سوم این فیلم هم ساخته شود، اما بهرغم اینکه مجیدی دردسرهای مصطفی عقاد هنگام ساخت الرساله را نداشت، نتوانست چیزی تولید کند که در آن حد مورد استقبال قرار بگیرد و نهایتا تولید بخشهای بعدی کار منتفی شد. فیلم محمدرسولالله(ص) با چند سال تاخیر سرانجام در شب میلاد پیامبر اسلام(ص) از تلویزیون پخش شد و البته نتوانست رضایت خاطر مخاطبان را حتی به شکل حداقلی فراهم کند. چنانکه قابل پیشبینی بود، انتساب این فیلم به پیامبر عظیمالشان اسلام، نهتنها مانع از آن نشد که نقدهای جدی به طرز کار مجیدی و تیم او مطرح شوند، بلکه دامنه این نقدها را جدیتر و عمق آنها را بیشتر کرد؛ چراکه این موضوع، متعلق به یکونیم میلیارد مسلمان معتقد به رسالت الهی حضرت محمد(ص) بود. مجید مجیدی با این فیلم کپی دستچندمی از میزانسنهای شاعرانه خودش در فیلمهای قبلی را ارائه داد و کاملا مشخص شد گزینه مناسبی برای ساخت این فیلم نبوده است. فیلمبرداری کار هم توسط کسی صورت گرفت که یکی از معتبرترین فیلمبرداران جهان بهحساب میآید، اما سبک کار او با فضای فیلمهای اروپایی همخوان است که ابریتر و بارانیتر هستند، درحالیکه مصطفی عقاد با یک فیلمبردار آمریکایی، کارش را به سبک وسترنهای خاکی که در بیابان میگذرند، فیلمبرداری کرد و توانست بیشتر از مجید مجیدی تداعیگر فضای جزیرهالعرب باشد. شاید اگر داوود میرباقری سریال «امام علی(ع)» را تا این حد خوب از آب در نمیآورد، پرونده ساخت پروژههایی با موضوع تاریخ صدر اسلام در صداوسیمای ایران بسته میشد یا اگر «یوسف پیامبر» تا این حد در جذب مخاطب موفق نبود، امروز نمیشد از ساخت پروژه «موسی(ع)» در سختترین شرایط مالی تلویزیون صحبت کرد. حالا باید امیدوار بود که یک اتفاق خوب سینمایی در حوزه تاریخ صدر اسلام هم رخ بدهد تا با تحتالشعاع قرار دادن خاطره ناکامی فیلم مجیدی، کاری کند این مسیر برای همیشه یا لااقل برای یک مدت طولانی بسته نشود.
چرا برای پیامبر اسلام(ص) کم فیلم ساختیم؟
در سینمای جهان تابهحال ۲۵۰ فیلم درباره حضرت عیسی(ع)، ۱۲۰ فیلم درباره حضرت موسی(ع)، ۴۰ فیلم با موضوع بودا و ۸۹ فیلم هم درباره سایر پیامبران الهی ازجمله حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یوسف و حضرت داوود ساخته شده است. اما در طول تاریخ سینما تنها یک فیلم درباره پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) تولید شد و ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فیلم دیگری درباره کودکی و نوجوانی آن حضرت جلوی دوربین رفت.
عقاد، «الرساله» را چگونه ساخت؟
مصطفی عقاد، کارگردان فیلم «الرساله» که اولین اثر سینمای جهان درباره شخصیت پیامبر اسلام است، در مصاحبهای که سال ۱۳۷۱ با شهید مرتضی آوینی داشت، راجعبه این موضوع گفت: «متاسفانه تولید الرساله آنقدر طول نکشید که مذاکرات برای به توافق رسیدن دربارهاش به طول انجامید؛ مثل مذاکرات با مسئولان مذهبی که پنج سال طول کشید. ما تاییدیه دانشگاه الازهر را داشتیم. آنها سناریو را صفحهبهصفحه مُهر کردند. بعد آن را به مجلسالشیعه در لبنان بردیم؛ آنها هم آن را مُهر کردند و به ما گفتند باید از «رابط فی العالم الاسلامیه» در عربستانسعودی اجازه بگیرید. آنها مثلا «جناح راست افراطی» بودند و فکر میکردند همه ملحدند. حتی الازهریها ملحدند. باید میرفتم آنجا و میفهمیدم چرا با آن مخالفند. من به آنها درباره این «صوره حرام» (به عربی یعنی: تصویر حرام است) گفتم من در دانشگاه کالیفرنیا یاد گرفتهام کسی که تئوری عکاسی و عدسیها را پایهگذاری کرد، یک مسلمان بود به نام «حسن ابن حیفا» و حالا ما اینجا به اذان مسلمین (که در این فیلم قرار بود نمایش داده شود) میگوییم حرام است!؟ عکس ملکفیصل در روزنامه بود؛ گفتم این یک صوره حرام است؟ گفت نه این اشکال ندارد، چون «انجماد سایه» (freezing shadow) است. میدانید آنها در حماقتشان باهوشند. میگفت شما در سینما آن را به حرکت درمیآورید و به آن روح میبخشید و خلقت روح، فقط به خدا مربوط است. من گفتم اگر تصویر خودم را در آینه ببینم دلیل نیست که من یک روح خلق کردهام و اگر من قادر بودم که روح خلق کنم، ارواح بسیاری برای تمام جهان عرب خلق میکردم. بعد به او گفتم در زمانی که ما داریم درباره «صورت حرام» جر و بحث میکنیم، آنها روی کره ماه مینشینند، چون (جریان اولین سفر بشر به کره ماه) همزمان با این واقعه بود و در تلویزیون دیده میشد. بعد رئیس آنها و مفتیشان که اسمش «بز» بود، از آن عقب فریاد زد و گفت آنها به روی کره ماه ننشستهاند، شما را فریب دادهاند، آن کره ماه نیست. فکر کردم که فایده ندارد. بنابراین، من بدون تصویب آنها، کار را شروع کردم.»
الرساله پس از این موضوع به مرور در تمام کشورهای اسلامی که سالن سینما یا بهنوعی امکان نمایش فیلم را داشتند، دیده شد؛ بهجز ایران و عربستان. حکومت پهلوی بهرغم اینکه اکران گستردهای در سالنهای سینمایی داخل کشور برای فیلمهای هالیوودی تدارک میدید، اجازه اکران الرساله را نداد. بعد از انقلاب هم همچنان تا مدتی این فیلم نمیتوانست در سینماهای ایران نمایش داده شود. دلیل این مطلب آن بود که میگفتند اذان این فیلم مطابق اذان شیعیان نیست (و در آن جمله «اشهد ان علی ولیالله وجود ندارد) اما نهایتا امام خمینی(ره) فیلم را دیده و فرموده بودند که دوران پیامبر مساله شیعه و سنی وجود نداشت و بگذارید فیلم را نمایش بدهند.
کار سخت مجیدی پس از تولید «محمدرسولالله(ص)»
متاسفانه برای ساخت فیلم «محمدرسولالله(ص)» مجید مجیدی، مشکلات بزرگتری نسبت به فیلم الرساله ایجاد شد. جهت پیبردن به عمق چالشهایی که سر راه تولید این فیلم قرار داشتند، بد نیست ابتدا به برخوردی که مفتیهای وهابیت در عربستان با سریال «مختارنامه» کردند، توجه شود. در مختارنامه تصویر هیچکدام از شخصیتهایی که روی نمایش چهره آنها بین اهل تسنن حساسیت وجود داشت، نشان داده نمیشد، اما مفتیهای وهابی قبل از اینکه حتی یک پلان از این فیلم را ببینند، آن را بهشدت محکوم کردند و در اولین روز از پخش تلویزیونی این سریال، با حضور پرشمار نیروهای پلیس در خیابانهایی که مغازهها و مراکز توزیع محصولات صوتی و تصویری عربستان در آنها وجود داشت، سعی کردند مانع دیده شدن این مجموعه توسط مردم آن کشور شوند. اینبار و درمورد مختارنامه حتی الازهر مصر هم قبل از دیدن یک پلان از سریال بر حرمت آن فتوا داد و وقتی ماجرا به محمدرسولالله(ص) مجید مجیدی رسید، واکنشها بهشدت شدیدتر بودند. یورونیوز، شبکه خبری ۲۴ ساعتهای که زیر نظر کمیسیون ارتباطات اتحادیه اروپا اداره میشود، در گزارشی که راجعبه واکنشهای مذهبی علیه فیلم محمدرسولالله(ص) نوشت، به همین نکته که مخالفان هنوز حتی یک پلان از فیلم را ندیدهاند و با این حال با آن مخالفت میکنند، اشاره کرده بود. شیخ عبدالعزیز آل شیخ، مفتی اعظم عربستان سعودی که بالاترین مقام مذهبی در این کشور است، در گفتوگو با روزنامه الحیات، فیلم محمدرسولالله(ص) را فیلم مجوسی خواند که ساخت آن به گفته او به منزله «دشمنی با اسلام» است و گفت که «آن را مفسدانی ساختهاند که اساس کارشان بر دروغ است.» همزمان با موضعگیری شیخ عبدالعزیز، مرکز سنی «آکادمی امام احمدرضا» در هند که با پول عربستانیها اداره میشد و پیش از آن مانع تصویربرداری بخشهایی از فیلم مجیدی در هند شده بود، با توهینآمیز خواندن فیلم محمدرسولالله(ص)، خواستار ممنوعیت نمایش آن و برخورد با «الله راخا رحمان»، آهنگساز هندی این فیلم شد. سعید نوری، دبیرکل این آکادمی با نوشتن نامهای به رجنا سینگ، از مقامات داخلی هند خواستار برخورد قانونی با سازنده موسیقی این فیلم شد. تولید محمدرسولالله(ص) که قرار بود بخشهای دوم و سوم آن هم ساخته شود، بهدلیل پدید آمدن چنین جوی ادامه پیدا نکرد. دلیل توقف سریهای بعدی پروژه، کنار کشیدن مجید مجیدی از ادامه کار و دلیل کنار کشیدن مجیدی هم نهتنها جنجالها و حاشیهسازیهای خارجی، بلکه بیشتر هجمههای صورت گرفته علیه او در داخل کشور بود. اگر دلیل هجمههای خارجی علیه محمدرسولالله(ص) را میشد آنچنانکه مفتی اعظم عربستان، تولید این فیلم را کار مجوسها میدانست، مشخصا به عناد بعضی از طیفها با مردم «ایران» ربط داد، دلیل مخالفتهای داخلی با آن، رو در رویی جریان روشنفکری عرفی با «مذهب» بود. بهطور قطع اگر بودجه محمدرسولالله(ص) نه از طریق نهادهای دولتی ایران، بلکه از طریق بخش خصوصی تامین میشد و فروش آن در گیشه هم سند دیگری علیه منتقدان عرفیاش ایجاد میکرد، آنها باز بهانههایی دیگر را نه از لحاظ کیفیتهای فنی و هنری کار، بلکه از جهات دیگر نسبت به اساس ساخت چنین کارهایی مطرح میکردند. بهانههایی شاید تا این حد مبتذل که «پولهایتان را بهجای خریدن بلیت این فیلمها، خرج نشاندن لبخند روی لبان فقرا بکنید» و چنین شد که بیش از ۱۰۰ سال پس از ورود سینما به کشورهای اسلامی، نهایتا دو فیلم و آنهم با خون دل بسیار درباره پیامبر اسلام(ص) ساخته شدند، درحالیکه اروپا و آمریکا بهرغم ژست عرفی و غیرمذهبیشان، ۲۵۰ اثر درخصوص زندگی حضرت عیسی(ع) داشتهاند و حتی پیشگام این قضیه، سینمای فرانسه بوده که به بهانه سوگیریهای مدرن، تابهحال بارها علیه پیامبر اسلام(ص) فیلم ساخته است.
*فرهیختگان
ارسال نظر