به گزارش سینماپرس، مسعود دلخواه متولد سال ۱۳۳۶ در تهران است. او فارغ التحصیل فوق لیسانس و دکترای تئاتر از دانشگاه کانزاس آمریکا است و علاوه بر بازیگری، نویسنده، کارگردان، مدرس و استاد دانشگاه نیز است. حضور او در آمریکا دو جایزه معتبر مدرس برتر بازیگری در سال ۱۹۸۹ و ۲۰۱۱ را به همراه داشت. دلخواه در سال ۱۳۸۵ نمایش «ژولیوس سزار» نوشته ویلیام شکسپیر را در تالار مولوی روی صحنه برد و یک سال بعد در سال ۹۶ از طرف انجمن خانه تئاتر به عنوان کارگردان برتر عرصه تئاتر شناخته شد.
او در سالهای اخیر نمایشهای «بیگانه»، «مفیستو» و «شاه لیر» را بر روی صحنه برد که با استقبال بی نظیر مخاطبان مواجه شد. از همین رو درخصوص وضعیت تئاتر کشور و همچنین نمایشی که او به تازگی در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است، با او به گفتوگو پرداخته ایم که آن را در ادامه میخوانید:
شما به تازگی نمایش «هیچ چیز جدی نیست» را روی صحنه برده اید. این نمایش چه موضوعی را دنبال میکند؟
نمایش «هیچ چیز جدی نیست» درباره یک گروه تئاتری است که میخواهند آثار کلاسیک را برای تماشاگران مدرن و امروزی به اجرا بگذارند، اما راه و چاه کار را نمیدانند و درگیر حاشیههای بسیاری میشوند. طوری که مسئله اصلی را فراموش میکنند. ما در حین نمایش، پشت صحنه نمایش و تمرینهای آنها را میبینیم و زمانی که نمایش را به اجرا میبرند با اتفاقات غیر قابل پیش بینی مواجه میشوند. این اتفاقها در قالب طنز و با رگههای ابزورد روایت میشود. در این نمایش به دو مسئله پرداخته میشود؛ اول مسائل انسانی و دوم مسئله تئاتر. اینکه آیا میتوانیم با آثار کلاسیک کاری را که میخواهیم انجام دهیم، صرفا به این خاطر که نویسنده آن از دنیا رفته است؟ بخشی از این حاشیهها در برخی گروههای تئاتری دنیا وجود دارد و بخشی از آن هم مربوط به تئاتر در کشور خودمان است.
برای تبلیغ نمایش بازگشتی به روش های سنتی داشتیم
استقبال تماشاگران راضی کننده بود؟
نمایش را با استقبال خوب تماشاگران آغاز کردیم، ولی به دلیل قطعی اینترنت و عدم دسترسی تماشاگران به خرید بلیت نمایش و عدم امکان تبلیغ در فضای مجازی لطمه شدیدی به اجرای نمایش وارد شد. البته این ضرر شامل تمامی گروههای نمایشی شد. اگر آمار تعداد تماشاگران سالنها را با سه ماه گذشته مقایسه کنید، تفاوت و افت تماشاگر را مشاهده خواهید کرد. متاسفانه بسیاری از نمایشها از نظر مالی خسارت دیدند و نمیتوان آن را در روزهای باقی مانده از اجرای نمایش جبران کرد. در کل خوشبختانه استقبال تماشاگران نسبت به تئاتر بیشتر شده است. قیمت بلیت برای نمایش «هیچ چیز جدی نیست» مناسب است و ما آن را برای دانشجویان، اعضای خانه تئاتر و گروههای چهار و هشت نفره نیم بها کرده ایم. برای تمدید اجرای نمایش «هیچ چیز جدی نیست» تقاضا کردیم و احتمال تمدید نمایش وجود دارد، ولی باید گفت خسارتهای وارده به نمایشها با تمدید اجرای ۵ الی ۶ روزه وجود ندارد. با قطع اینترنت بازگشتی به روشهای سنتی برای تهیه بلیت و تبلیغ نمایش داشتیم. امکان تبلیغ نمایش در فضای مجازی وجود نداشت و به همین علت تراکتهایی را چاپ و توزیع کردیم.
با جوانها راحتتر میتوان کار تجربی انجام داد
شما در نمایش «شاه لیر» از افراد چهره استفاده کردید. حال چرا نمایش «هیچ چیز جدی نیست» را با هنرمندان ناشناخته تئاتر روی صحنه بردید؟
هر پروژهای نیازهای خاص خود را دارد. زمانی که در تالار وحدت و یا سالن اصلی تئاتر شهر کار میکنید، تعداد صندلی بسیار زیاد است و شما مجبور میشوید از چهرههای مطرح برای نمایش استفاده کنید. من معتقد نیستم که مردم یک تئاتر را فقط به خاطر بازیگران چهره آن تماشا میکنند؛ در «شاه لیر» از افراد چهره که تئاتری هستند، استفاده کردم. از نظر من اگر یک چهره سینمایی در تئاتر بازی کند، ایرادی ندارد، ولی به این شرط که کاراکتر نمایشی به آن فرد نزدیک باشد و تماشاگران فقط برای تئاتر آن نمایش را تماشا کنند، نه به خاطر فرد مشهوری که در آن بازی میکند.
معمولا در کارهایم از افراد آماتور و دانشجویان در کنار پیشکسوتان و افراد مشهور استفاده میکنم و این ترکیب در کارهای من وجود دارد. در «شاه لیر» چهرههای شناخته شده تئاتر، تلویزیون و سینما و حدود بیست الی سی بازیگر آماتور و جوان در کنار هم حضور داشتند. نمایش «مفیستو» را با دانشجویان به اجرا بردم، زیرا کاری دانشگاهی بود و خیلی هم استقبال خوبی از آن شد. در نمایش «هیچ چیز جدی نیست» باید از گروههای جوان حرفهای استفاده میکردم، زیرا این اثر کاری تجربی و کارگاهی بود و با جوانها راحتتر میتوان نمایشی به شکل کارگاهی را اجرا کرد.
به سمت ستاره پروری در تئاتر رفته ایم
شما به حضور افراد چهره برای فروش بیشتر تئاتر اعتقاد دارید؟
قطعا حضور افراد چهره به فروش بیشتر کمک میکند، حتی اگر آن شخص خواننده یا ورزشکار باشد؛ زیرا بسیاری از طرفداران آن فرد برای حضور او در صحنه تئاتر به سالنها میآیند. حتی اگر طرفداران او تئاتر بین نباشند و این در حالی است که برایشان نمایش مهم نیست. اما مسئله این است که آیا این روش کار درستی است یا نه؟ به نظرم اگر تئاتری فقط به خاطر گیشه از چهرههای سینمایی استفاده کند، به بیراهه رفته است؛ حال آنکه اگر آن شخص سینمایی مناسب نقش تئاتری باشد و آن نمایش هم با کیفیت اجرا شود، ایرادی ندارد. منتهی به نظر در این مورد به بیراهه و ستاره پروری در تئاتر رفته ایم.
در تئاتر نباید ستاره پروری وجود داشته باشد، بلکه در تئاتر باید مسئله فرهنگ محور کار قرار گیرد. برای اینکه این اتفاق رخ دهد، باید گروههای تئاتری و تئاترهای خصوصی حمایت شوند. تئاتر ما در مرز ورشکستگی است؛ هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ محتوایی. اگر نهادهای فرهنگی و متولیان فرهنگ و هنر به صورت جدی برای تئاتر برنامه ریزی نکنند، شاهد سقوط و اضمحلال تئاتر خواهیم بود. دلایل این سخن زیاد است، اما به طور کلی نهادهای دولتی باید به کمک تئاتر آمده و بدون توقع اجازه ورشکستگی به تئاترهای خصوصی را ندهند.
در تئاتر کمتر به آثار فاخر پرداخته ایم
از نظر شما کیفیت نمایشنامهها چگونه است؟ چرا کارگردانها به سراغ نمایشنامههای ایرانی نمیروند و نویسندگان ما دست به قلم نمیشوند؟
این مسئله هم دلایل بسیاری دارد. نمایشنامه نویسی در کشور ما هنری جوان است، در حالی که در کشورهای دیگر قدمت آن به چند هزار سال هم میرسد؛ بنابراین نباید روی اجرای نمایشنامههای خارجی یا ایرانی تعصب داشت، زیرا مهم کیفیت نمایش است. نمایشنامههای خارجی را میبینیم که دغدغه جامعه ما را بیان میکنند. برای نمونه نمایشنامه خوبی در زمینه اعتیاد، کودکان و... در نمایشنامههای خارجی وجود دارد و ما آن را به اجرا میبریم، زیرا در آن جنبههای جهانی مطرح است. ما در ایران نمایشنامه نویسان خوب به تعداد انگشتان دست داریم و اگر تصمیم بگیریم که فقط نمایشنامههای ایرانی کار کنیم، باید هر نمایشنامه را سه کارگردان به اجرا ببرند؛ زیرا تعداد آن کم است. من فکر میکنم تئاتر ملی هر کشوری تلفیقی از آثار نویسندگان خود آن کشور و آثار نویسندگان جهانی است که موضوع آن اقتباس دغدغه جامعه باشد.
درست است که کمتر به آثار ادبی فاخر پرداخته ایم، ولی معتقدم که هنوز هم میتوان از شاهنامه داستانهای فوق العادهای را استخراج کرد، اما نباید هنرمندان را محدود کنیم. باید از نویسندگان و آثار دیگر کشورها هم استفاده کرد، نویسندهای که دغدغه مردم مرا بیان میکند برای من قابل احترام و آثار آن نیز قابل اجرا است، اما باید موضوعی که کار میشود با فرهنگ ما سازگار باشد و از دید مخاطب هم با ارزش باشد.
آثار نویسندگان را نابود نکنید
برخی نویسندگان و کارگردانها نسبت به ترجمه یا اجرای آن اثر امانت دار نیستند. به این منظور که ما اجرایی بسیار متفاوت از یک نمایشنامه خارجی را روی صحنه میبینیم که البته آن را بومی سازی میدانند و همین سبب میشود تا مخاطب سردرگم شود.
مسئلهای که مطرح کردید بسیار مهم و به دراماتورژی مرتبط است؛ دست بردن در آثار دیگران. اتفاقا موضوع اصلی در نمایش «هیچ چیز جدی نیست» همین مسئله است، یعنی در نمایشهایی که به خاطر بومی سازی یا اجرای پست مدرن نمایشنامه، اجرایی انتزاعی یا آوانگارد را میبینیم که در متن دست برده و متن اصلی نمایشنامه را نابود میکنند و اسم آن را هم دراماتورژی میگذارند. من کاملا مخالف این موضوع هستم که در متن نمایشنامه و آثار نویسندگانی که تا به حال در کشور ما اجرا نشده، دست ببریم، قسمتی از آن را حذف و متن را مطیع ایدههای خود کنیم.
من معتقدم یک دراماتورژ با صلاحیت میتواند تا حدودی متن را به روز و مطابق نیازهای جامعه خود تغییر دهد، یک کارگردان مولف و یک درماتورژ با صلاحیت میتواند به درستی این کار را انجام دهد. منظور من از کسی که صلاحیت دارد این است که کاملا با آثار نویسنده آشنا باشد و اثر نویسنده را نابود نکند. برای نمونه دانشجوی ترم اول و دوم دانشگاه یا شخصی که توانایی این کار را ندارد، چه شناختی از آثار نویسندگان بزرگان دارد که بخواهد در آثار آنها دست ببرد؟ باید جلوی این دستبرد فرهنگی را گرفت.
برخی سرمایه گذاریها رقابتی ناعادلانه ایجاد میکند
نظر شما درباره سرمایه گذاریهایی که در برخی تئاترها صورت میگیرد، چیست؟
وضعیت اقتصادی تئاتر ما دچار بحران است و مشکلات عدیدهای در اقتصاد تئاتر دولتی و خصوصی وجود دارد. اینکه برخی بخواهند در تئاتر سرمایه گذاری کنند مشکلی نیست، ولی اگر قصدشان تجارت با فرهنگ باشد قطعا به کیفیت اثر لطمه میزند. در نتیجه مسئله فرهنگی اولویت قرار نمیگیرد، هر کسی که هدفش از تئاتر تجارت باشد باید امکانات را از او گرفت، زیرا فرهنگ را نابود میکند.
البته برخی هستند که در تئاتر دانشجویی سرمایه گذاری و ریسک میکنند تا از جوانها حمایت کنند. این نوع سرمایه گذاری بسیار با اهمیت است؛ ولی زمانی که تهیه کننده در کار تصمیم گیرنده میشود و حضور افراد چهره را در کار الزامی میکند، به کارهای دانشجویی لطمه وارد میشود، زیرا در کارها انتخاب نشده و نمیتوانند کار کنند؛ بنابراین رقابتی ناعادلانه اتفاق میافتد.
سخن پایانی؟
من فکر میکنم هنرمندانی که در این وضعیت کار میکنند و با سختی فراوان شعله تئاتر را روشن نگه میدارند، برای به اجرا بردن نمایشهای بعدی توبه کنند، اما باز به خاطر نیاز فرهنگی و معنوی و وابستگی به هنر تئاتر، دوباره کار میکنند. در حال حاضر برای نمایش بعدی خود برنامهای ندارم، ولی آثاری در ذهن دارم که در زمان مناسب آنها را مطرح خواهم کرد؛ آثاری که سالها میخواستم آنها را اجرا برسانم.
*خبرنگاران جوان
ارسال نظر