به گزارش سینماپرس، ملت ایران روزهای حساسی را سپری میکند، تیغ ستبر ظلم خارجی بر زندگی مردم سایه افکنده است و این دشمنی چیزی نیست جز عناد با ارزشهایی که برآمده از انقلاب اسلامی و ۸ سال جنگ تحمیلی هستند. ۴۰ سال پیش ملت ایران به معنای واقعی خود انقلاب کردند یعنی ساختارهای سیاسی و اجتماعی را که متناسب با فرهنگ ایران نبود، متحول ساختند و نظم نوینی بر پایه ارزشها برآوردند.
هنرمندان نیز به عنوان بخشی از ملت، هم نقش آفرین بودند و هم تاثیرگذار. درست در همین ۴ دهه آثار ارزشمند هنری زیادی خلق شد که بسیاری از آنها به دلیل نبود زیرساختهای مناسب در عزلت ماند. با این همه هنر در این سالها مسیر خود را با خلق آثار جدید پیمود؛ عکس، مجسمه، نقاشی، خوشنویسی و...
انقلاب به هنر نیاز داشت! همان گونه که مقام رهبری در این باره اظهار کردند «شک نباید کرد که انقلاب به هنر نیازمند است و هنر انقلاب از آنجا که باید حامل مفاهیمی نو وقهراً نا آشنا باشد و از آنجا که باید با همه معارضهها وخصومتهایی که هیچ انقلابی از آن مصون نیست، درگیر شود و ازآنجا که باید معارف نوین را در ذهنها راسخ و ماندگار سازد، ناگزیر باید هنری ممتاز و فاخر و پیشرو باشد».
هر انقلابی بر هنر دوره خود تاثیرگذار است، اما این که تاثیر آن چقدر پایدار باشد و آیا بتواند به رویکرد جدیدی در هنر که نام هنر انقلابی را به خود بگیرد بیانجامد، بستگی به ویژگیهای آن انقلاب و میزان مردمی بودن و ماندگاری اش دارد.
درست عناصر فوق را به وفور میتوان در آثار خلق شده هنرمندان ایران مشاهده کرد. به دلیل ماهیت مردمی بودن انقلاب اسلامی در ایران و همین طور پایداری ارزشها ما شاهد تولد هنر انقلابی در کشور بودیم. هنر انقلابی جدید دارای ویژگیهایی مانند نگاه انسانی، همسانی با فطرت بشر و معرفت دینی بود.
اما تا سالهای دراز، همچنان یک مشکل اساسی در مسیر رشد هنر انقلاب و دفاع مقدس پا بر جا بود آن هم عرضه این آثار به علاقهمندان آثار هنری و تلاش برای ارتقای مارکت هنر انقلاب بود.
شاید که نه؛ پرداختن به موضوع اقتصاد هنر و ایجاد بستری برای عرضه و نمایش صحیح و اصولی این آثار یک الزام بود. ضرورتی که به دلایل بسیار فراموش شده بود. ما نیازمند انقلابی تازه و در شان ایران اسلامی در این حوزه اقتصاد هنرهای تجسمی بودیم. اما این زیرساخت صرفا با اختصاص بودجه مهیا نمیشد، بیش از منابع مالی، ایده و مدیریت این بستر اهمیت داشت.
بخش دولتی شانس خود را برای پرداختن به اقتصاد هنر و راه اندازی اکسپوهای فروش آثار هنری در چند دوره آزمود و از هیچ یک از این آزمونها سربلند بیرون نیامد. تجربه نشان داده است که بخش دولتی اگر امور تخصصی مربوط به حوزه هنر را به متخصصان و اهل آن در بخش خصوصی بسپارد، به نتایج بسیار بهتری دست خواهد یافت که به طور طبیعی از عهده بخش دولتی به دلایل متعدد خارج است.
بدین ترتیب، هر چند دیر و با فاصله بیش از سه دهه از انقلاب شکوهمند ایران، اما سرانجام در اوایل دهه نود جرقههای یک اتفاق تازه در عرصه اقتصاد هنرهای تجسمی ایران در رویدادی به نام حراج تهران زده شد. پس از آن بود که ما صاحب یک زمین برای بازی شده بودیم. این زمین بازی چه اهمیتی داشت؟ اهمیت آن مهیا کردن زمینهای برای رخ نمایاندن بازیگرانی در عرصه هنر دینی و انقلاب بود. زمینهای که تا پیش از آن برای عرضه آثار بخشی از هنرمندان مدرنیست ایران در حراجهای معتبر بین المللی واقع در امارات متحده عربی نظیر «کریستیز» تا حدودی فراهم بود و این رویدادها جایی برای بروز وظهور هنر انقلابی ما نداشتند.
حراج تهران اگر چه در داخل ایران و در سطح ملی برگزار شده و میشود، اما جایگاهی برای نمایش جلوههای ارزشی انقلاب مردم ایران و بازگو کردن رشادتهای جنگ تحمیلی در قاب هنر فراهم کرده است که باید این فرصت را در ارتقای مارکت هنر انقلاب غنیمت شمرد.
برگزاری این رویداد انعکاسی بود از انقلاب شکوهمند ایران، واکنشی بود به جنگ تحمیلی ایران و در ذات خود انقلابی در عرصه هنر بود. وقتی سخن از انقلاب در عرضه آثار هنری میشود یعنی تحول در ساختارهای سنتی عرضه و فروش این آثار. اکنون این رویداد نوپا دارای جایگاه و اهمیت ویژهای در بخش هنرهای تجسمی کشور شده است.
حراج تهران پتانسیل توسعه فراوانی دارد و هنوز متولیان آن با وجود پرداختن به هنر انقلاب نمیتوانند مدعی باشند که روایتگر ارزشهای ایران اسلامی در حوزه هنرهای تجسمی هستند. بخش زیادی از مفاهیم ارزشی به ویژه در حوزه مقاومت هنوز رخ ننموده است. ایران اسلامی ۴۰ سال در برابر بزرگترین فشارها و تهدیدات مقاومت کرده و این عناصر بخشی از محتوای هنری این دیار شده است.
خیر؛ این نکته را فراموش نکرده و میدانیم که کارکرد چنین رویدادهایی اولویت بخشی به مارکت هنر است. اما این رویداد باید دارای وجه تمایزاتی با نمونههای خارجی خود داشته باشد. البته باید اذعان کرد که تا کنون چنین بوده و این را میتوان از آثار عرضه شده در حراج تهران مشاهده کرد.
نظارت و بازنگری مداوم، پیشنهاد دلسوزانه به متولیان این رویداد است. اکنون که ایران اسلامی دارای یک حراج با معیارها و استانداردهای بینالمللی شده است ضمن پاسداشت آن باید هر دوره آن متفاوت با دوره قبل خود باشد. تفاوتی که بر معیار هنر ارزشی، انقلابی و انسانی استوار است و این چنین حراج تهران میتواند در شان ایران امروز جریان ساز شود.
*جوان آنلاین
ارسال نظر