شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۵

روایتی از شکنجه‌های ساواک در جشنواره فجر؛

وقتی زندان «کمیته مشترک» رژیم پهلوی سن تئاتر می‌شود!

نمایش کمیته مشترک

سینماپرس: جلوی یک درب آهنین قرار گرفتیم. به همه ما چشم‌بند دادند و گفتند به چشمتان بزنید. دست‌های‌تان را به طناب بگیرید و جلو بروید. همه ترسیده بودند و کسی جرأت حرف زدن نداشت. آژان‌ها چوب‌های‌شان را مدام به دست می‌زدند و همه را تهدید می‌کردند.

به گزارش سینماپرس، همه ما را به صف کردند، نوبت به نوبت از همه نام و نام خانوادگی‌شان را با صدای بلند پرسیدند و یک پلاک گردنمان انداختند. یکی از مأمورها زیر چشمی همه را زیر نظر داشت. وقتی نوبت به من رسید با صدای بلند گفت: دست‌هایت را از جیبت در بیاور. اسم و فامیلم را پرسید و پلاک را گردنم انداخت.

دو مرتبه همه به حرکت در آمدند، وارد حیات شدیم. یکی یکی از ما عکس انداختند. باز هم در صف و باز هم صدای گوش خراب آژان‌ها که صدایتان در نیاید. جلوی درب که قرار گرفتیم یکی یکی چشم بند به ما دادند و گفتند که به چشمتان بزنید. زیرچشمی هم جرأت نداشتی نگاه کنی! چوب‌هایشان را مدام به دست می‌زدند و همه را تهدید می‌کردند که کسی اگر نگاه کند، ‌ حسابش با خودش است.

از یک در بلند وارد جایی شدیم با چشمانی بسته، دستمان به طنابی در گوشه‌ای گرفتیم و با صدای نتراشیده مأموری که می‌گفت، حرکت کنید. همه به حرکت درآمدیم، ‌گوشه طناب را گرفتیم و رفتیم جلو... و.

اینجا زندان کمیته مشترک و موزه عبرت فعلی است که زندانی‌های سیاسی پیش از انقلاب اسلامی را اینجا می‌آوردند و به بدترین شکل ممکن و تحت شکنجه‌های زیاد از آنها بازجویی می‌کردند. زن و مرد هم نداشت هر کسی که به اینجا می‌آمد دیگر مشخص نبود از زندان خارج می‌شود یا خیر...

نزدیک به ایام الله دهه فجر و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی است و نمایش «کمیته مشترک» به کارگردانی میلاد جباری مولانا به اجرا رسیده است. پیش از این نیز نمایش کاربردی و موزه زنده‌ای را جباری مولانا در زندان قصر اجرا کرده بود.

نکته جالب درباره این نمایش، این است که نمایش به صورت زنده و تعاملی با بازیگران اجرا می‌شود و در واقع مخاطبان کار با فضای یک زندان که موزه عبرت باشد از نزدیک آشنا شده و با همه اعمال و رفتارهای سفاک‌های رژیم شاه به طور ملموس آشنایی پیدا می‌کنند. از اتاق‌های شکنجه تا اتاق‌های بازجویی و ... در قالب نمایش برایشان تداعی می‌شود.

برخی از شکنجه‌گران معروف دوران طاغوت تا شخصیت‌های انقلابی که پیش از انقلاب اسلامی در زندان کمیته مشترک تحت شکنجه قرار گرفته از زنان تا مردان در این نمایشنامه لحاظ شده است.

نمایش «کمیته مشترک» در سلول ها و کریدورهای موزه عبرت اجرا شد. در ابتدای نمایش اعلام کردند کسانی که افت فشار یا مشکل قلبی دارند حتما و در سریع ترین زمان به اطلاع گروه برسانند و از سالن‌ها خارج شوند. گوشی‌های مبایل خاموش شود و دیدن این نمایش برای افراد زیر چهارده سال ممنوع است. بخشی از این نمایش با چشمان بسته و مسیر طناب کشی شده با احتیاط و هدایت آژان‌ها اجرا می‌شود.

این نمایش چهارشنبه گذشته (۲۵ دی ماه) با حضور شخصیت‌های مختلف هنری و شخصیت‌های سپاه پاسداران و زندانیان سیاسی پیش از انقلاب اسلامی در موزه عبرت آغاز به کار کرد.

*زندان «کمیته مشترک» چگونه تشکیل شد

دکتر محمود بازرگانی، زندانی سیاسی پیش از انقلاب اسلامی ایران: براساس شرایط حاکمیت رژیم پهلوی و سرکوبی که در آن دوره برای فرهیختگان جامعه ایجاد شده بود، بخش قابل توجهی از مردم به مبارزه با رژیم پرداختند. سازمان‌های نظامی به تکاپو افتادند تا مردم را سرکوب کنند. یک از مسائلی که در این سرکوب‌ها و زندانی‌کردن ها دیده می‌شد این بود که هر نهادی که به سرکوب دست می‌زد به دیگر سازمان‌ها اطلاع نمی‌دهد مثلا شهربانی به ژاندارمربی اطلاع نمی‌داد به خاطر همین خیلی مسائل اصلا برملا نمی‌شد.

اواخر سال ۴۹ و اوایل سال ۵۰ بود که سازمان‌های نظامی امنیتی چون موساد و سیا تصمیم گرفتند سرکوب مبارزین را از کانالی مشترک انجام دهند، تا آنها راه فرار پیدا نکنند بنابراین طرح اولیه «کمیته مشترک ضد خرابکاری» نوشته شد و همان مأموران هم به کمیته مشترک تحت مدیریت واحد منتقل شدند.

به نوعی این کمیته مشترک یک بانک اطلاعاتی محسوب می‌شد که زندانی‌هایش توسط عوامل مختلف دستگیر می‌شدند و از برخی شهرستان‌ها هم بنا به اهمیت زندانی به اینجا منتقل می‌شدند. بنابراین زندان کمیته مشترک مرکزیت داشت و شیوه‌های مخوف بازجویی نیروهای امنیتی که در اسرائیل تعلیم دیده بودند در اینجا اعمال می شد.

بسیاری از چهره‌های مشهور قبل از انقلاب اسلامی در این زندان تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفتند. حال نمایش «کمیته مشترک» مخاطب را به عمق این شرایط می‌برد. در حال حاضر کشور ما تحت مواجهه هجمه های سنگین تطهیر خاندان پهلوی قرار دارد، آنها تلاش دارند تاریخ را قلب کنند گویی اصلا محمدرضا پهلوی اطلاعی از وجود چنین زندانی نداشته است. بنابراین کسانی که در این راستا اسناد و اطلاعات، تحصیلات و مسئولیت دارند، می‌بایست احساس مسئولیت کنند و وارد کار شوند.

در بحث تئاتر هم باید گفت که نسل جوان هنردوست می‌بایست اینجا بیایند و از نزدیک با این مسائل آشنا شوند این خیلی برای ما ارزشمند است. ارتباط نسل امروز با موزه عبتر و آنچه بر زندانیان سیاسی گذشته، خیلی مهم است. امیدوارم دغدغه دوستان وزارت فرهنگ و ارشاد ما هم همین باشد و این تئاتر دستمایه ای برای تاریخ معاصر ما به مخاطبان باشد.

*همه‌تان اینجا کور و کر هستید!

جلوتر می‌رویم. ما را به اتاقی هدایت می‌کنند که پر از عکس‌های پهلوی‌ها از رضاخان تا محمدرضا و آرم شیر و خورشید است. در یک ردیف می‌ایستیم. آژانی با چوبی به دست جلو می‌اید و عصبانی به چشمانمان خیره می‌شود و می‌گوید کسی خامنه را می‌شناسد؟ هیچ کس صحبت نمی‌کند جز یکی دو نفر که کتک خورده‌اند و ناله می‌کنند. در  یک اتاقی با صدای نخراشیده آهنی باز می‌شود دو دختر زخمی و گریان به زور مأموران از آنجا بیرون می‌آیند.


*هجمه‌ها را به خاطر شهدا به جان می‌خریم

مأموری به آنها می‌گوید اینها را شناسایی کنید، کدام یکی‌شان بود؟ در صورت همه مان چراغ قوه می‌اندازند. اتاق تاریک است. دخترها یکی یکی مردان و زنان را می‌بینند و سه نفر را از بین آنها بیرون می‌کشند و به انفرادی می‌برند. همه از نگرانی و ترس چشمانشان گرد شده و دهانشان باز مانده است. آژان می‌گوید همه تان که به اینجا آمده‌اید کور و کر هستید! دو مرتبه درب یک اتاق دیگر باز می‌شود و همه را بدانجا هدایت می‌کنند...

میلاد جباری مولانا، طراح و کارگردان نمایش کمیته مشترک: تئاتر یک هنر استراتژیک است. هر شکستی در آن یک دریچه جدید به روی هنرمند باز می‌کند. نخستین دریچه برای ما در باغ موزه قصر سال ۹۳  گشوده شد آنجا با زندانی‌های سیاسی پیش از انقلاب و داستان‌های آنها مواجه شدم. سال ۹۴ در زندان قصر به صحنه رفتیم و سال ۹۷ به دعوت نادر برهانی مرند دو مرتبه کار را اجرا کردیم.

آن نمایش در جشنواره تئاتر فجر سال گذشته استقبال خوبی داشت. به نظر من موزه زنده در کشور ما یک اتفاق نوین محسوب می شود که اگر بدان بها داده شود، توریست‌های زیادی را جذب می‌کند. از سوی دیگر یک کلاس درس تاریخ است آنچه در کتاب‌ها جوانان خوانده‌اند را عملی و به چشم می‌بینند. در این کارها سعی کردیم به ساختار هنری آثار پایبند باشیم، مستندات برایمان خیلی مهم بود. موزه عبرت البته یکی از سخت ترین کارهایی بود که تجربه کردیم چرا که ساختمان اینجا معماری خاصی دارد و این خودش اجرای نمایش را دشوار می کرد و اگر همکاری بین گروه اجرایی و مسئولان موزه نبود، اثری خلق نمی‌شد.


درصورتی که این دست نمایش‌ها در لوکیشن‌هایی چون حمام فین کاشان هم اجرا شود، خیلی ارزشمند است نخست اینکه برای تعداد زیادی افراد کارآفرینی می‌کند و دوم ارزش افزوده‌اش برای جذب مخاطب داخلی و خارجی موزه‌ها زیاد است. نمونه چنین نمایش‌هایی در شرایطی که به شفاف سازی تاریخ نیاز داریم، خیلی اززشمند است.

این نمایش از شنبه(۲۸ دی ماه) به مدت دو روز تمام عوایدش به سیل زدگان سیستان و بلوچستان تقدیم می‌شود.

در پایان بگویم اجرای چنین نمایشی در شرایط فعلی قدری برایمان سخت بود، هجمه‌های زیادی وجود دارد ما همه را به خاطر شهدا به جان می‌خریم، بخاطر کسانی که در این سلول‌ها ساعت‌های عمرشان را گذراندند  و سال‌ها و ماه‌ها در این فضایی که حتی یک لحظه‌ سنگینی‌اش را نمی‌توان تحمل کنند، استقامت کردند.  


*از خون جوانان وطن لاله دمیده

از کریدورهای خون آلود و افراد تحت شکنجه گذشتیم تا به حیات موزه عبرت رسیدیم. هوا و جو این ساختمان بسیار سنگین و سرد است. بازیگران یکی یکی با زنجیرهای به پا بسته، زخمی و خسته از درب‌ها بیرون می‌آمدند و همه دور حوض حیاط گرد آمده و شعر «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را خواندند. هوا گرم می‌شود. موقع اذان مغرب است و از بلندگو اذان پخش می‌شود.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.