به گزارش سینماپرس، سریال «در قلب من» در امتداد و به دنبال مجموعه موفق «در پناه تو» ساخته شد، با همان کارگردان و تقریباً همان تیم بازیگری. حمید لبخنده که با «در پناه تو» توانسته بود یک اثر به شدت پر بیننده و به اصطلاح خیابان خلوت کن را در معرض دید مخاطبان تلویزیون قرار دهد، با ساخت «در قلب من» در پی این بود که موفقیت های گذشته را تکرار کند. «در قلب من» سریالی موفق بود و پرمخاطب اما نه به اندازه سلفش، در پناه تو. حمید لبخنده که رگ خواب مخاطبان جوان تلویزیون دست کم در دهه ۷۰ در دستانش بود و تجربه و پشتوانه سریال فوق العاده ای همچون «در پناه تو» را با خود داشت، کوشید تا با «در قلب من» رویکردی جدی تر به مسائل اجتماعی و حواشی برآمده از آن داشته باشد. او در ورای روایت مناسبات دو خانواده با خاستگاه اجتماعی و مادی متمایز، به فاصله طبقاتی موجود در جامعه تمرکز جدی داشت و در عین حال، با بازنمایی روابط جوانان هر دو خانواده با والدین شان، به اختلاف میان نسل ها و فقدان تفاهم بین آنها می پرداخت. چه سینا به عنوان جوانی که در یک خانواده برخوردار بزرگ شده و چه رضا که در یک خانواده متوسط سنتی رشد کرده است، هر دو با والدین و به خصوص پدران شان اختلاف نظر و سلیقه دارند. لبخنده به شکل خودخواسته و هدفمند از رویکرد عاشقانه و دراماتیک میان کاراکترها در سریال «در پناه تو» فاصله گرفته و مسائل کلان اجتماعی را در «در قلب من» مورد توجه و مداقه قرار داده است. این کارگردان البته از این بابت که از مقوله مهم و موثری چون درام در سریال خود غافل نماند و این ظرفیت و پتانسیل را از دست ندهد، نوعی دلبستگی و علاقه میان سارا دختر خانواده پولدار با رضا و دایی سارا با لیلا، خواهر رضا را پیش بینی و تدارک دیده است. سریال های پر مخاطب حمید لبخنده در دهه ۷۰ علاوه بر پدیدآوردن لحظات خوش و به یادماندنی برای مخاطب و سرگرم کردن او، یک کارکرد نیز داشت که اثرات و برکاتش همچنان مشهود است. این کارگردان با ساخت هر اثر چند جوان تازه نفس و جویای نام را به دنیای بازی معرفی کرده است که حسن جوهرچی، رامین پرچمی، پارسا پیروزفر و لعیا زنگنه در سریال «در پناه تو» و پویا امینی و رزیتا غفاری در مجموعه «در قلب من» شاهدان این مدعا هستند.
لبخنده همچنین با مطالعه و شناخت درست از روحیات، آمال و خواسته های نسل جوان دهه ۷۰، روابط منطقی و مناسبی را میان شخصیت های جوان آثارش برقرار می کرد تا برای مخاطبان باورپذیر باشد و حس همذات پنداری آنها را برانگیزاند. این شخصیت پردازی صحیح کاراکترها یکی از عوامل غیرقابل انکار در موفقیت آثار لبخنده و به طور مشخص سریال های «در پناه تو» و «در قلب من» است.
بی گمان یکی از دلایل توفیق کمتر «در قلب من» در قیاس با «در پناه تو» استفاده از بازیگران ثابت در قالب شخصیت های تکراری است. برای مثال، ثریا قاسمی دقیقاً همان نقشی را بازی می کند که در سریال «در پناه تو» عهده دارش بود؛ یک زن خانه دار سنتی که نگران حال شوهر و آینده فرزندانش است. این نقیصه حتی در مورد لعیا زنگنه هم مصداق دارد که تقریباً خودش را تکرار میکند و هیچ برگ برنده جدیدی ندارد که برای مخاطب رو کند. همان دختر متین، ساده، مهربان و حساس همیشگی که فقط خانواده اش عوض شده است. به نظر می رسد این حاضرخوری و بهره دوباره از داشته های گذشته که حالا دیگر برای مخاطب جذابیت پیشین را ندارد، در ریزش بینندگان «در قلب من» در مقایسه با «در پناه تو» تأثیر مستقیم دارد. البته نباید از این مطلب هم گذشت که «در قلب من» علاوه بر معرفی چند بازیگر جوان و میدان دادن به آنها برای عرضه توانایی هایشان، فرصتی بی نظیر را هم برای پارسا پیروزفر که عمده نقش آفرینی اش در سریال «در پناه تو» حذف شده بود فراهم آورد تا بخشی از قابلیت هایش را در بازیگری به منصه ظهور برساند.
دیگر نکته قابل ذکر درباره سریال «در قلب من» این که؛ جزو معدود آثار نمایشی تلویزیون است که یک خبرنگار در میان کاراکترهایش حضور دارد. علی دهکردی نقش همین خبرنگار جوان را برعهده دارد که البته علاقه مند به لیلا میشود و در نهایت با او ازدواج می کند. بماند که خبرنگار سریال حمید لبخنده چندان شباهتی به قشر خبرنگار در عالم واقع ندارد و بیشتر یک نمونه شیک و پشت ویترینی از ژورنالیست جماعت است.
با همه آنچه از نقاط قوت و ضعف سریال «در قلب من» ذکر شد باید صادقانه اعتراف کرد که این اثر نمایشی از جمله تجربه های موفق و پر بیننده تلویزیون در دهه ۷۰ است که نه تنها در ارتباط گیری با مخاطبان جوان خود در آینده موفق عمل کرد که در برقراری رابطه با جوانان متعلق به دهه ها و نسل های بعد هم ناکام نماند و آنها را نیز با خود همراه کرد. تکرارهای متعدد این سریال در دو دهه اخیر که همیشه با استقبال مخاطبان و جوانان همراه بوده، مویدی است بر این ادعا.
این شب ها شبکه آی فیلم با پخش سریال «در قلب من» فرصتی را فراهم آورده برای خاطره بازی و زدن نقب به روزگار خوش گذشته. در عین حال، برای مخاطبان جوانی که سنشان اقتضا نمی کرد مخاطب این مجموعه خاطره انگیز در دهه های گذشته باشند، مجالی مهیا شده تا به تماشای یک سریال خوب و جذاب بنشینند.
*محسن محمدی
ارسال نظر