به گزارش سینماپرس، برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۱۶ اسفند با اجرای بهروز افخمیو با حضور امیررضا مافی منتقد سینما، مصطفی مرشدلو پژوهشگر و سید حسین شهرستانی کارشناس فرهنگی با موضوع سینمای بحران روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.
بهروز افخمی در ابتدای برنامه با اشاره به سینمای بلیات بیان کرد که از این عنوان برای سینمای حوادث و بلایا استفاده میکند.
سپس امیررضا مافی در پاسخ به افخمیدرباره نظرش نسبت به فواید سینمای بحران عنوان کرد: سینمای بلیات ابتدا ممکن است یک پیش آگاهی به وجود آورد اما از حیث دیگر این سینما میتواند این تصور را به وجود بیاورد که در نهایت این یک فیلم است و ممکن است برای مخاطب پیش نیاید. پیش آگاهی که ایجاد میکند کمتر از تاثیر واقعی است چون مخاطب آن مرگ و بیماری و بلا را تجربه میکند اما حس نمیکند که واقعی است. به طور مثال اگر کسی بخواهد از ویروس کرونا فیلم بسازد براساس قرائت به نفع قدرت فیلم میسازد، همانطور که در فیلمهای تخیلی هم همینطور است و مفهوم اصلی آن برای نافعان قدرت است.
با استفاده از سینما برای بحران بیگانه هستیم
شهرستانی نیز در ادامه بیان کرد: این ویروس آورده این جهان است، ما در جهانی زندگی میکنیم که این ویروسها، بیماری این عصر و این جهان هستند و در مقابل جزء دیگر این جهان هم رسانهها هستند که باید نوع برخوردشان با این بحرانها را ببینیم.
وی اضافه کرد: من معتقدم سینما از بدو پیدایش به تدریج به زبان ناخودآگاه جمعی بشر جدید تبدیل شد، یعنی انسان معاصر که طی فرآیندهای تاریخی دارای فرهنگ تصویری میشود، به تدریج سینما برایش وارث همه هنرهای پیشین خواهد شد، در این سینما تصویر ترسها و امیدها و تمدنها منعکس میشود، به ویژه در غرب که از این زبان به راحتی استفاده کرده است و بدون لکنت سخن میگوید، درحالی که ما هنوز با این زبان بیگانه هستیم و سینما تبدیل به زبان فرهنگ ملی مردم ایران نشده، ما هنوز به زبان شعر حرف میزنیم.
شهرستانی با مثالی عنوان کرد: فیلمی مثل «جوکر» پر از کلیشههای مختلف است اما بخشی از ملل حتی در کشورهای اطراف ما با تماشای آن احساساتی شدند چون این خاصیت چنین فیلمهایی است.
این پژوهشگر با اشاره به نکات مافی اظهار کرد: من بدبینی آقای مافی را دارم اما قبل از آن باید گفت که سینما مثل کابوس یا یک رویای پریشان میماند همانطور که ما در خواب ترسهایمان را میبینیم.
وی افزود: این هراس، خود را در سینمای آخرالزمانی نشان میدهد و سینما این هراس را فیلتر میکند. فیلسوفان اواخر قرن نوزدهم به این بحرانها اشاره کرده بودند اما وقتی همان حرف از زبان فیلسوف به سینما میرود مصرف آن تغییر میکند و به نوعی به یک صحنه آرایی تبدیل میشود.
مرشدلو نیز در ادامه گفت: سینما در غرب اصلا گریزی از بحران نداشته و اصلا تمدن غربی تمدن بحران است. تمدن غرب ۲ شاخه یهودی و مسیحی دارد و شاخه مسیحی با یک فاجعه بزرگ یعنی هبوط آدم از بهشت آغاز میشود که این اتفاق خود نوعی بحران است. ما در تعبیر اسلامیهبوط میگوییم اما آنها خودشان اخراج از بهشت میگویند.
وی در بخشی دیگر اضافه کرد: تمدن غربی در قرن نوزدهم از بحران گریزی ندارد. فروکاستن این بحران به بلایای طبیعی خطاست، سینما در غرب این بحران را متجسم و تصویرسازی کرده، سینمای غرب در این جنبه خوب موفق شده است ما در سینمای خود مواردی داریم ولی خیلی نتوانستهایم پیش برویم.
مافی نیز در ادامه این بحث یادآور شد: اینکه گفته شد ذات غرب با بحران است باید گفت هر درامیهم با بحران شروع میشود. در این شرایط تاریخی که مردم سالهاست اضطراب دسته جمعی را تجربه نکردهاند، هر یک از رسانهها باید تلاشی را انجام دهند.
وی با اشاره به انیمیشن «سیمپسونها» عنوان کرد: برخی در این چند وقت از من درباره انیمیشن «سیمپسونها» پرسیده اند که این بیماری را پیش بینی کرده است و نتیجه گیری میکنند پس حتما ارادهای برای انجام این امور وجود داشته است من معتقد نیستم که چنین ارادهای بوده است اما شاید نتوانیم تا ۶ ماه دیگر بگوییم رسانهها در مقابل این بحران به خوبی عمل کردند.
این منتقد سینما اضافه کرد: سینمای بعد از «ماتریکس» یعنی سینمای ۲ دهه اخیر میخواهد به الهیات غربی رجعت کند اما همچنان این الهیات از تکنولوژی جدا نیست. تصور من این است که در دوره پساتکنولوژی، حکمت ذیل تکنولوژی قرار گرفته است و برای همین ما دچار نوعی بی بیانی شدهایم.
وی ادامه داد: آنچه ما در سینمای بلیات در غرب دیدهایم بسیار متاثر از ایدئولوژی غرب است. پیش از این هم بحث شد درباره سریال «چرنوبیل» که تحت تاثیر ایدئولوژی غرب ساخته شده است.
سینمای غرب بحران را جدی میگیرد تا بگوید ما قوی تر هستیم
مرشدلو نیز با بیان اینکه سینما به غرب کمک کرده است که براساس آن نشان دهد که به همه چیز احاطه دارند، تصریح کرد: اگر سینمای غرب بحران را جدی میگیرد برای این است که این تصویر را به مردم ارایه کنند که ما قویتر از بحرانها هستیم. اگر شخصی در سیستمی وا داده یا کمکاری کرده است او حذف میشود. این نگاه در ذهنیت ما هم ایجاد شده است و فکر میکنیم مثلا آنها میتوانند یک هفتهای ویروس کرونا را شکست دهند اما آنها هم این روزها در حال تلاش هستند. سینما به آنها کمک کرده است که در غلبه گفتمانی موفقتر باشند.
وی با اشاره به قدرت تخیل و تجسم سازی در سینمای غرب اظهار کرد: نکته دیگر تخیل این است که میتوانید تصور کنید در صورت اتفاق چگونه باید عمل کرد. متاسفانه ما در سینمای ایران نتوانستهایم تخیل بسازیم. نتوانستهایم فرض و دنیایی خیالی بسازیم که اگر با بحرانی مواجه شدند چه راههایی برای غلبه بر آن وجود دارد. در غرب این تخیل را ایجاد کردهاند که اگر با بحرانی مواجه شدند میتوانند بر آن غلبه کنند.
کارکرد بحران برای سینمای ایران
مافی در ادامه به تصاویری که این روزها تحت تاثیر ویروس کرونا از خالی بودن مکه منتشر شده است، اشاره و بیان کرد: با تصاویری که این روزها پخش شد من در شبکههای اجتماعی و بازخوردهای مردم احساس کردم هراس از خالی بودن خانه خدا بیشتر از هراس از کروناست درحالی که هراس انگیزتر این است که ندانیم خداست که مرگ و زندگی به دست اوست و این همان است که سینمای ما باید به آن بپردازد. این نکته برای سینمای غرب خیلی مفهوم نیست، این کارکرد کاری است که تمدن ما باید نشان دهد.
شهرستانی در ادامه درباره اینکه چقدر سینمای ما توان نمایش این محتوا را دارد، گفت: با رجوع به داستانهای تاریخی و تصویر آنها این اتفاق رخ نمیدهد. این اتفاق باید از درون فرم سینما بجوشد و این چنین خیلی دشوار است.
وی در جواب مافی که عنوان کرد الهیات غربی در سینمای آنها دیده میشود، گفت: نشدنی نیست اما سخت است. کارهای شهید آوینی بحران را به صورت یک درام عرفانی و شاعرانه نمایش میدهد.
مرشدلو نیز در پایان اظهار کرد: سینما به خودی خود قدرت چندانی ندارد. سینما با ادبیات، اقتصاد و سیاست پیوند خورده است، مثلا سینما در غرب با ادبیات پیوند زیادی دارد. در هر حال میشود از سینما برای چنین اتفاقاتی استفاده کرد اما نیاز به یک حرکت جمعی دارد.
آخرین قسمت از برنامه تلویزیونی «نقد سینما» در سال ۹۸، جمعه شب به تهیهکنندگی یوسف بچاری و با اجرای بهروز افخمی روی آنتن رفت، فصل جدید این برنامه، اواخر فروردین ۹۹ آغاز خواهد شد.
ارسال نظر