به گزارش سینماپرس، تحلیل و بررسی «پایتخت ۶» در برنامه ای بظاهر نقد با عنوان «شب صحبت» با حضور سیروس مقدم کارگردان، مهدی فرجی مشاور سریال و مدیر سابق شبکه یک و دو کارشناسان به عنوان منتقد پخش شد. که البته به سبب حضور غیر حرفه ای محمود گبرلو در مقام مجری گری سبب شد تا عملا نقد جدی شکل نگیرد و نه تنها سازندگان اثر پاسخی مناسب به انتقادات وارده به این فصل از سریال ندهند، بلکه به نوعی مخاطبان را با شوآفی رسانه ای مواجه نمود که به وضوح اقدام به سرکوب انتقادات و تطهیر ولنگاری صورت گرفته در این سریال می نمود.
جالب آن است که در بخشی از برنامه سیروس مقدم درباره توجه این سریال به ارکان خانواده ادعا نمود: از ابتدا پایتخت بر محور خانواده شکل گرفته است و در فصل اول به دلیل مهاجرت خانواده به تهران، اتفاقاتی برای آنها رخ داد و این خانواده در پشت کامیون زندگی کردند.
وی افزود: در پایتخت دوم و ادامه فصلها کیان خانواده در اولویت قرار داشت!
این در حالی بود که انتقادات جدی به فصل ششم این سریال وارد است که به نحوی ویژه و با رویکردی کاملا کارگردانی شده مجری برنامه اساسا فرصت طرح پیدا نکرد. انتقاداتی جدی که اتفاقا بنیان های خانواده ایرانی اسلامی را هدف تخریب و مواجهه قرار می دهد که بخش بسیار کوچکی از نمونه های آن عبارت است از:
رحمت مشغول دل دادن و قلوه گرفتن است با یک زن شوهردار!
دختر محمود نقاش با پیشینه ی جواب رد به نقی و طلاق از همسر،سوژه پسرخاله نقی یعنی ارسطو شده!
نقی هم هنوز بی خیال این زن نشده و دوست دارد هنگام صحبت هما با طاهره،خودش هم باشد.
دوقلوها مدام #دروغ می گویند و نقی و هما را دور می زنند.
رفتار بهتاش با خانواده،در #قلهبیشعوری است. او ازطریق پربیننده ترین برنامه تلویزیون، «خانهمجردی»را وارد گزینه هایی می کند که یک جوان میتواند برای زندگی آینده اش به آن فکر کند!
حکایت غیرت نسبت به همسر، ولایت پدر بر فرزند، بازنمایی جایگاه مرد در خانواده و #کنایههایجنسی هم که واویلا!
بله، اصل ماجرا، درون مایه این اثر بود. یعنی دشمنیتمامعیاربانهادخانوادهایرانی!
حالا اگر هم برای یکی دو مورد توجیه داشته باشیم، یا قضاوت ها را عادلانه ندانیم، مجموع این عوامل نشان می دهد که این موجودِ در تاریکی، فیل است ولاغیر!
خب آقایان هنرمند برای چه باید ۱۵ قسمت برای دشمنی با خانواده کار بسازند؟!چه سودی برای شان دارد؟!
اگر جلوی دوربین چیپس مزمز خوردند، ۱۵ جلسه رنو و پژو را تبلیغ کردند و برای هتل اسپیناس رپورتاژ رفتند، می تواند توجیه مالی داشته باشد.
اما چه کسی برای نابودی خانواده ایرانی #پول می دهد؟!
اساسا نابودی خانواده ایرانی یکی از کار ویژه های آژانس های #سازمان_ملل در ایران است که معمولا پولش را از سرچشمه، یعنی آژانس توسعه بین المللی آمریکا (USAID) می گیرند.
برای مجریان #سندتوسعهپایدار۲۰۳۰، چه لقمه ای می توانست چرب تر از یک سریال بِرند خانواده محور پربیننده باشد؟!
در قسمت آخر سریال وقتی که ارسطو و بهتاش از آسانسور هتل خارج می شوند،تصویر خودشان خوب دیده نمی شود، ولی به مدت ۲۰ثانیه یک پرچم در سمت راست تصویر به خوبی نشان داده می شود. آن پرچم آبی رنگ، پرچمیونیسف است!
یونیسف که با هتل اسپیناس تفاهم همکاری هم داشته!
آقا چرا توهم توطئه دارید؟!
خب اصلا یونیسف نایس،
ولی به عنوان یک نمونه پزشکی که در دوره چابهار این نهاد شرکت کرده گفته:«به ما آموزش میدادند که نوجوانان و جوانان بایدبه شما مراجعه کرده و فلان وسیله(کاندوم)را گرفته و بروند و کار خود را انجام دهند!»
درست است که نباید توهم توطئه داشت،ولی ببعی بودن هم خوب نیست!
حالا چه نیازی به این پرچم بود؟
آخر این چه سوال مسخره ای است؟!شما یک تپه را که فتح کنید،روی آن پرچم می زنید؛آنوقت توقع دارید کسی که از دشمن پول گرفته،مدیران و ناظران صداوسیما را دور زده،از هرچه نهاد و سازمان نظام است سواری گرفته و مهمترین رسانه مملکت را فتح کرده،پرچمش را نزند؟!
چه بسا آن پرچم در قسمت آخر سریال به این معنا باشد که:«پروژه با موفقیت به پایان رسید!»
چه فرضیه هزینه یونیسف برای درون مایه ضدخانواده این سریال صحیح باشد،چه نباشد، پایتخت ۶ یک رسوایی بزرگ است و همین یک دلیل هم، برای آنکه یک فکر اساسی به حال مدیریت و ساختار صداوسیما بشود.
نظرات