به گزارش سینماپرس، دیده شدن محصولات شبکه نمایش خانگی باعث شده تا منتقدها با دید جدیتری به این آثار نگاه کنند و اولین نکتهای که سریالهای ایرانی حاضر در این شبکه نظر منتقدان را جلب کرده، تشابه انکارناپذیر آنها به سریالهای ترکیهای است؛ تأکید بر زندگی لاکچری، مثلثهای عشقی و خیانت، بخشی از این تشابهات است.
اینکه سریالهای شبکه نمایش خانگی در راه ابتذال قدم برمیدارند دیگر یک نگاه سختگیرانه نیست. نشانههای زیادی وجود دارد که ساختار و محتوای سریالهای ساخته شده برای شبکه نمایش خانگی، آگاهانه در حال ترویج موضوعات خاصی هستند که از نظر جامعه مذموم به شمار میروند.
چندی پیش نتایج یک تحقیق درباره محتوای سریالهای شبکه نمایش خانگی منتشر شد. در این پژوهش مواردی، چون «خیانت»، «خشونت»، «مافیا»، «مثلث عشقی» «شوگر دَدی (رابطه یک دختر جوان با یک مرد پا به سن گذاشته)» و «شوگر مامی (رابطه یک مرد جوان با یک زن پا به سن گذاشته)» بررسی شد. با بررسی شش سریال ایرانی شبکه نمایش خانگی، نتایج جالب و حیرتآوری به دست آورد. مرکز پژوهشگر در یک جمله این نتایج را خلاصه کرد و نوشت: «وقتی شبکه نمایش خانگی دست سریالهای ترکیهای را از پشت میبندد! بررسی محتوای شش سریال شبکه نمایش خانگی نشان میدهد، وضعیت محتوا در این مجموعهها کیلومترها از خطوط قرمز عبور کرده است!»
ذائقهای که خراب میشود
عباس رافعی، فیلمساز در مصاحبهای به موضوع شبکه نمایش خانگی پرداخته و میگوید: «واقعاً نمایش خانگی ذائقه تماشاگر ایرانی را خراب میکند. ما میگوییم که ماهوارهها، مسیر انحرافی را در جامعه برای بیننده ایجاد میکنند، آنگاه نویسنده نمایش خانگی میگوید: «من خوشحالم که از روی سریالهای «جم» تقلید کردم و سریال نوشتم و مردم میبینند»، یعنی آمال و آرزو و الگوی نویسنده، سریالهای سخیف ترکیه است، وای به حال ما! احساس میکنم تلویزیون هم توسط مدیرانش اداره نمیشود بلکه چند تهیهکننده اداره میکنند که تجارت را پیشه خود قرار دادهاند.»
اینکه سریالهای شبکه نمایش خانگی به چه دلیل به سمت ابتذال میروند را میتوان در نگاه منفعتطلبانه سرمایهگذاران این سریالها دانست. منوچهر هادی، کارگردان سریالهای «عاشقانه» و «دل» که از جمله آثار بحثبرانگیز و پرانتقاد شبکه نمایش خانگی به شمار میروند، در مصاحبهای از ساخت این سریالها دفاع کرده و با توجیه اینکه سریال «دل» رکورد فروش شبکه نمایش خانگی را زده است، این نوع فیلمسازی را مطابق خواسته مردم معرفی کرده که در آن علاوه بر بحث تجاری و بازگشت سرمایه به موضوعات آموزشی نیز توجه شده است. این توجیه در حالی است که سریال «دل» از نظر منتقدان بسیار شبیه مجموعههای ساخت کشور ترکیه است و مشخص نیست فیلمساز کدام نکته آموزشی و تربیتی را در فیلم گنجانده است!
فیلمفارسیهای جدید در نمایش خانگی
جاذبه شبکه نمایش خانگی باعث شده فیلمسازان متعددی که در سینما آثار پرفروشی را ساختهاند، شانس موفقیت خود را در شبکه نمایش خانگی نیز محک بزنند. فیلمسازانی، چون منوچهر هادی و مصطفی کیایی که اولی در پی ساخت فصل جدید سریال «ممنوعه» است و دومی سریال «هم گناه» را به پایان فصل اول رسانده است. کیایی که اولین تجربه شبکه نمایش خانگی را پشت سر گذاشته در «همگناه»، از پرویز پرستویی استفاده کرده که وی نیز اولین حضور در سریال شبکه نمایش خانگی را تجربه میکند. این سریال در نقدهای منتشر شده یک «فیلمفارسی» معرفی شده است که داستانی کلیشهای را روایت میکند، با این وجود به خاطر نظارت ضعیف بر روی شبکه نمایش خانگی، «هم گناه» و آثار مشابه از حاشیه امن سوددهی به سرمایهگذار بهرهمند میشوند.
کلیشههای تکراری در اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی دیده میشود. از علاقه بیش از حد هادی به ساخت سریالهایی که در آن زندگیها به لوکسترین شکل ممکن دیده میشود تا دیگر ساختههای فلیمسازان از جمله کیایی که در آن به روابط آزاد و خارج از عرف توجه ویژه شده است. کلیشه تقدس زندگی اعیانی و نمایش فقر به عنوان نماد عقب افتادگی از مواردی است که در این سریالها به وفور دیده میشود. خانوادههای سریالهای شبکه نمایش خانگی اغلب در خانههای بسیار بزرگ در مناطق گرانقیمت تهران زندگی میکنند و اتومبیلهای گرانقیمت سوار میشوند. بانوان پوششهایی دارند که از نظر شرعی مطابق فرهنگ اسلامی نیست. در این سریالها عیاشیهای مجردی به عنوان سبک زندگی دلخواه معرفی میشود. «هم گناه» در این زمینه بسیار بر مزیتهای مجرد بودن و راحت بودن تأکید دارد.
تأکید روی خیانت
خیانت بخش جداییناپذیر از سریالهای شبکه نمایش خانگی است. از مجموعه «عاشقانه» گرفته تا نمونههای متأخر، همیشه پای یک خیانت در گذشته و حال در میان بوده است. تصویری که سریال شبکه نمایش خانگی از مردم ایران به نمایش میگذارد، چهره مردمی است که همیشه نگرانی دارند خیانتهایشان برملا شود یا در پی خیانت به یک زندگی هستند و فکر میکنند با این کار به آرامش میرسند. سبک زندگی سریالها، اصولاً کمترین شباهتی به زندگی اغلب مردم در جامعه ایرانی ندارد، به طوری که ایرانیها کمتر همذاتپنداری با این فیلمها و قهرمان آنها پیدا نمیکنند، اگر هم همذاتپنداری کنند نتیجه خوبی دربرندارد. زمانی در سینما پیش از مد شدن سبک فیلمسازی فلاکت و سینمای تلخ اجتماعی، نوعی فیلمسازی رواج داشت که هنوز هم نمونههای آن ساخته میشود. در آن فیلمها، زندگی مردم در تهران و «از میدان ونک به بالا» به تصویر درمیآمد. این تصویر غیرواقعی این روزها در شبکه نمایش خانگی دیده میشود و مشخص نیست در سایه نبود نظارت، چنین ابتذالی تا چه زمانی به حیات خود ادامه دهد. این وضعیت در حالی روز به روز بغرنجتر میشود که سازمان سینمایی وزارت ارشاد در انفعالی عجیب به سر میبرد و هیچ برنامهای برای ارتقای محتوایی آثار ندارد.
*جوان
نظرات