به گزارش سینماپرس، ماه رمضان امسال هم سپری شد. ماهی که در کنار همه آوردههای معنوی و مذهبی خود، روی سبک زندگی و شیوه زیست ایرانیان نیز تأثیرگذار است.
یکی از وجوه تمایز ماه مبارک رمضان که در دو دهه اخیر پررنگتر نیز شده است تولید و پخش سریالهای تلویزیونی برای مخاطبان روزهدار است. سریالهایی که از دقایقی پس از افطار تا نیمهشب از شبکههای مختلف سیما روی آنتن میروند.
معمولاً این سریالها با حکایت همیشگی پیشتولیدهای فشرده، گمانهزنی برای رسیدن سریالها به آنتن، پیشبینی میزان کامیابی یا ناکامی یک سریال، انتظار برای دیدن یک پدیده، حواشی و ممیزیهای اعمالشده در زمان پخش و... نیز همراه میشوند.
امسال البته به جز موارد اول یعنی عجله سازندگان برای رساندن سریال به آنتن که در یک مورد (سریال پدرپسری) حتی به ضبط همزمان با پخش نیز کشیده شد، نه پدیده ای را شاهد بودیم و نه حواشی خاصی حول این سریال ها شکل گرفت.
«زیرخاکی»؛ طنزی که موفق بود
شبکه یک سیما «زیرخاکی» به کارگردانی جلیل سامان را به آوردگاه سریالهای ماه رمضان امسال آورده بود. یک مجموعه تلویزیونی طنز که فصل اول آن در ۲۳ قسمت پخش شد.
داستان این سریال در فضای دهه پنجاه و روزهای انقلاب و پس از آن میگذشت و درباره مردی به نام فریبرز(فری خاکی) بود که کارش پیدا کردن گنج بوده و البته همیشه تلاشهایش در این مسیر ناکام میماند.
فربیرز که به همراه همسرش پریچهر (ژاله صامتی) و فرزند خردسالش کاوه (رایان سرلک) در یکی ازمناطق جنوب شهر تهران زندگی می کند، بهواسطه برادرش که یکی از افسران انقلابی نیروی هوایی است درگیر ماجرایی میشود که به موازات تلاشش برای یافتن زیر خاکی، پای او را ناخواسته به فعالیتهای انقلابی میکشاند.
یکی از ویژگیهای خاص این سریال استفاده از لوکیشنهای متعدد و وسایل صحنهای بود که همگی به سالهای پایانی دهه پنجاه تعلق داشتند. این تنوع لوکیشنها و وفور صحنههای لانگشات، حضور افراد پرتعداد و عناصر فیزیکی را اجتنابناپذیر میکرد.
چنین وضعیتی با توجه به بستر زمانی داستان که به اواخر دهه پنجاه بازمیگشت، کار را برای کارگردان و عوامل سریال سخت کرده بود؛ با این حال در مجموع سامان و گروه سازنده «زیرخاکی» توانستند باوجود برخی ضعفها در فیلمنامه و شخصیتپردازی با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شوند. بهگونهای که «زیرخاکی» طبق نظرسنجیهای سازمان صداوسیما پربینندهترین سریال ماه مبارک رمضان شد.
پژمان جمشیدی در نقش «فریبرز باغمیشه» بازیگر اصلی سریال بود و ژاله صامتی، هادی حجازیفر، گوهر خیراندیش، ایرج سنجری، نادر فلاح، اصغر نقی زاده و بازیگر خردسال رایان سرلک دیگر بازیگران آن بودند.
«بچهمهندس» روزگار نخبگی جواد جوادی
اما شبکه دو سیما برای شبهای ماه مبارک رمضان فصل سوم از سریال «بچهمهندس» ساخته علی غفاری را تدارک دیده بود. سری سوم این مجموعه همچون دو فصل قبلی با تهیهکنندگی سعید سعدی، در ۴۰ قسمت هرشب ساعت ۲۱/۳۰ روی آنتن رفت و با پایان ماه مبارک رمضان هم پخش آن ادامه دارد.
در فصل سوم «بچهمهندس» جواد جوادی شخصیت اصلی داستان که در فصل اول دوران کودکی و در فصل دوم دوران نوجوانی او روایت شد در ۲۴ سالگی وارد دانشگاه شده است. جواد باتوجه به استعداد و پشتکاری که دارد به یکی از نخبگان دانشگاهی تبدیل شده که در فعالیتهای پژوهشی دانشگاه خود حضور پررنگی دارد و بخش عمدهای از داستان سریال نیز درباره همین موضوع است. او در این فصل نیز همچنان در پی هویت و پدر و مادر واقعیاش است.
در کنار روزبه حصاری بازیگر نقش جواد جوادی بهعنوان شخصیت اصلی داستان، فرهاد قائمیان، ثریا قاسمی، کامران تفتی و اتابک نادری به عنوان بازیگران جدید حضور دارند.
تفاوتهایی که حوصله مخاطب را سر برد!
«سرباز» به کارگردانی هادی مقدمدوست از معدود مجموعههای تلویزیونی سالهای اخیر است که روند تولید آن از مدتها پیش پایان یافته بود. البته این سریال جایگزین سریال «میجان» شد که تولید آن بهواسطه شیوع ویروس کرونا متوقف ماند.
داستان «سرباز» درباره زوجی درآستانه ازدواج به نام یحیی(آرش مجیدی) و یلدا (الیکا عبدالرزاقی) است. آنها در آستانه آغاز زندگی مشترک خود با چالشهای متعددی مواجه میشوند. در این میان، یحیی پیش از امتحان تخصصی پزشکی همراه پسر داییاش شهاب(علی هاشمی) راهی خدمت سربازی میشود. البته این داستان کلی، با خردهداستانهای متعدد و شخصیتهای فرعی دیگری نیز همراه میشود که تقریباً هرکدام برای خود قصه و پیشینهای دارند.
هادی مقدمدوست در ادامه تجربههای ویژه و شیوه روایت خاص خود که در سریال «وضعیت سفید» و فیلم» شعلهور» به عنوان نویسنده و فیلم سینمایی «سر به مُهر» به عنوان کارگردان داشت این بار پیچیدگیهای شخصیتی آدمهای به ظاهر عادی در موقعیتها روزمره را سوژه کار خود قرار داد.
بهرهگیری مقدمدوست از شیوههای غیرمعمولی همچون استفاده از صدای راوی (ناصرطهماسب)، تکگویی شخصیتها و استفاده از پیامرسانها ارتباطی برای رد و بدلکردن دیالوگها برای عموم بینندگان تلویزیون تازگی داشت. بههمین خاطر چند قسمت ابتدایی سریال با وجود پلانهای طولانی و ریتم بسیار کند، برای اغلب بینندگان با حس کنجکاوی همراه بود، اما در ادامه استفاده بیش از حد و افراطی از همین شیوهها به پاشنهآشیل سریال تبدیل شده و باعث دلزدگی مخطبان شد.
تولید این سریال که پخشش با پایان ماه مبارک رمضان از نیمه گذشته از بهار سال ۱۳۹۷ آغاز شد و پس از یکی دو نوبت توقفِ ناگزیر و ناشی از کمبود بودجه، در دیماه سال ۱۳۹۸ به پایان رسید.
یکی از ویژگیهای سریال «سرباز» تعدد لوکیشن و تنوع جغرافیای بستر داستانی آن است. این سریال در شهرهای مختلفی چون تهران، لواسان، ساوه، قم، زاهدان، اهواز، خرمشهر، آبادان، زابل، قزوین، دماوند، پرند، مشهد و شهرهای کربلا و نجف تصویربرداری شده است.
فهرست بازیگران «سرباز» نیز نشاندهنده یک ترکیب به ظاهر نامتجانس و حتی عجیب است. جایی که بازیگران پیشکسوتی همچون جمال اجلالی و اسماعیل محرابی در کنار نقشآفرینان جوانی همچون سیاوش خیرابی، گلوریا هاردی، نیما شعباننژاد، کاوه آهنگر، افسانه کمالی و حتی جواد خواجوی (بازیگر و طنزپرداز اینستاگرامی) حضور دارند.
در کنار این افراد باید به فرحناز منافی ظاهر، رویا تیموریان، آرش مجیدی و الیکا عبدالرزاقی نیز اشاره کرد که در کارنامه کاریشان بازی در مجموعههای تلویزیون پربینندهای دیده میشد.
سریال مناسبتی شبکه پنج باز هم دیده نشد!
در انتها، باید به مجموعه تلویزیونی «پدر پسری» اشاره کرد که آن هم در ۴۰ قسمت و فراتر از بازه زمانی ماه مبارک رمضان تعریف شده است.
محمدرضا حاجیغلامی کارگردان و رضا جودی تهیهکننده این سریال طنز هستند که هر شب ساعت ۲۳ روی آنتن شکبه ۵ است. این سریال اقتباسی از کتاب «آخرین نشان مردی» به قلم مهرداد صدقی است که به صورت طنزگونه و اپیزودیک پخش میشود. در سالهای گذشته معمولاً سریالهای ماه رمضان شبکه پنج زیر سایه سریالهای شبکه های دیگر قرار میگرفت و «پدرپسری» هم از این قاعده خارج نبود.
در این سریال عزتالله مهرآوران نقش پدر و مریم سرمدی نقش مادر خانواده بازی میکند. افشین سنگ چاپ، محمدجواد جعفرپور، کتایون بختیاری، یدالله شادمانی، مهدیس توکلی و مهران رجبی از دیگر بازیگران این مجموعه هستند.
این سریال روایتی است از داستان زندگی حامد با بازی (محمدجواد جعفرپور)، دانشجوی پرتلاشی که متوجه میشود تنها یک ماه برای تحویل پایاننامه خود فرصت دارد و این ماجرا او را درگیر اتفاقات شیرین و طنزگونهای میکند.
اما فارغ از کیفیت شکل و محتوایی این سریالها باید به نکته مهمی اشاره کرد که گویا از فرط تکرار به یک رویه تبدیل شده است و آن بیارتباط بودن سریالها به ماه مبارک رمضان و فقدان عناصر شکلی و محتوایی این ماه در این مجموعههای تلویزیونی بود.
این موضوع البته در سالهای پیش هم جست و گریخته در مجموعههای ماه مبارک رمضان تلویزیون دیده میشد، اما امسال به صورت کامل بر فضای این سریالها حاکم بود. به این ترتیب نهتنها ماه مبارک رمضان و یا آموزههای دینی مرتبط با آن دراین سریالها محلی از اعراب نداشت بلکه حتی عناصر شکلی همچون سفره افطار و یا اشاره به این که بخشهایی از داستان در ماه مبارک رمضان میگذرد هم خبری نبود.
این درحالی است که در گذشته علاوه بر این که برخی سریالهای پرمخاطب همچون گمگشته، میوه ممنوعه، صاحبدلان، اغما، او یک فرشته بود و... ارتباط مستقیمی با آموزههای دینی داشتند حتی سریالهایی مانند «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و یا «پایتخت۴» هم بخشی از داستان خود را در ماه رمضان روایت میکردند.
شاید این انتقاد وارد باشد که حداقل در این سه مورد اخیر، وجود عناصر مربوط به ماه مبارک رمضان ارتباطی با داستان اصلی نداشته است، اما نباید فراموش کرد که فضاسازی و روایت داستان در بستر ماه رمضان به برقراری ارتباط ذهنی با مخاطب و الفت او با فضای داستان کمک میکند. اتفاقی که حتی به صورت شکلی و در حد نشستن پای سفره افطار یا اشاره به روزه گرفتن شخصیتها هم رخ نداد و هیچ کدام از این سریالها از این حیث حس و حال ماه رمضان را به مخاطبان منتقل نمیکردند.
ارسال نظر