چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۵

به بهانه فرارسیدن ماه ذی الحجه

بی توجهی صنعت سینما به موضوع حج ابراهیمی

حج ابراهیمی

سینماپرس: اگر چه ماه ذی الحجه و بالاخص موضوع حج  از جنبه های مختلف دارای در هم تنیدگی ویژه ای با سبک زندگی اسلامی و ایرانی می باشد. اما طبق معمول بسیاری از موضوعات، متاسفانه از کمترین جایگاه هنری و بالاخص سینمایی برخوردار بوده و گویی اساسا صنعت سینمای ایران تمایل چندانی برای به تصویر کشیدن چنین موضوعاتی ندارد.

محمدرضا مهدوی پور/ تقریبا چهارماه است که با سبک زندگی اسلامی و ایرانی پیوندی ناگسستنی دارد و هر ساله عموم جامعه را در سطوح و طبقات مختلف در گیر و دار خود می سازد؛ چهارماه رمضان؛ محرم؛ صفر و در نهایت ذی الحجه که البته این آخری را عموما با عنوان مناسک حج ابراهیمی آن می شناسند. مناسکی بسیار مهم که به عنوان یکی از ده رُکن اصلی در فروع احکام عبادی اسلام تعریف شده و از جایگاهی بسیار مهم در طول تاریخ بشریت برخوردار می باشد.



پس اگر چه ماه ذی الحجه و بالاخص موضوع حج  از جنبه های مختلف دارای در هم تنیدگی ویژه ای با سبک زندگی اسلامی و ایرانی می باشد. اما طبق معمول بسیاری از موضوعات، متاسفانه از کمترین جایگاه هنری و بالاخص سینمایی برخوردار بوده و گویی اساسا صنعت سینمای ایران تمایل چندانی برای به تصویر کشیدن چنین موضوعاتی ندارد. موضوعاتی فراگیر که طیف های مختلف اجتماعی را در برگرفته و در بطن جامعه جاری می باشد و در عین حال لنز دوربین نمی تواند و یا نمی خواهد به ثبت هنری آن مبادرت ورزد!



البته در این میان ادای دین برخی از اهالی فرهنگ در شقوق مختلف هنری به موضوع مناسک حج ابراهیمی و ثبت و ضبط آن در تولیدات هنری خود را می توان به صورتی محدود و بسیار مختصر در معدودی از تولیدات تجسمی و یا مکتوباتی همچون کتاب خسی در میقات مشاهده نمود. تولیداتی آنچنان انگشت شمار که اساسا در کثرت تولیدات هنری گُم شده و یا در تولیدات سینمایی کشور به موضوعی نایاب مبدل گردیده است.



فیلم «خانه‌ خدا» اولین و شاید آخرین حضور جدی سینماگر ایرانی برای تصویرسازی از مناسک حج ابراهیمی است. اثری که نه در قالبی دراماتیک، بلکه به صورتی شبه مستند اقدام به صورت گری موضوع حج برای مخاطب سینمایی می نماید و البته این حداقل را نیز با نگاه منوالفکرانه در هم می آمیزد و در قالبی تحقیر گونه و با اتخاذ رویکردی شبیه مستندهای شهری و به شیوه‌ دوربین روی دست به خورد مخاطب تشنه خود می دهد.



«خانه‌ خدا» عنوان مستندی حدودا ۹۰ دقیقه ای است که در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی با بودجه دولتی و در قالب رویکرد فرهنگی پهلوی دوم در تزریق روح سکولاریسم به جامعه اسلامی ایران و پیگیری پروسه انقلاب سفید تولید گردید. از این جهت می توان این اثر را به نوعی در تضعیف جو ایجاد شده در توجه جامعه به انگاره های هویتی اسلامی و بالاخص فضای عمومی ایجاد شده در پس از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ هجری شمسی قلمداد نمود. فضایی که سبب شد تا اثری همچون خسی در میقات متولد شود و اکنون «خانه‌ خدا» سعی نمود تا به ظاهر ثبت کننده‌ همان وضعیتی باشد که جلال آل‌احمد با نگاهی انتقادی آن را مورد بررسی قرار داده بود و به صراحت اعلام کرده چنین وضعی را مناسب جهان اسلام نمی‌داند. البته با این تفاوت که با لحن شوخ‌طبعانه خود تا مرز هجو پیش رفته و بعضا صورتی دُگماتیسم از احکام اسلامی را به نمایش می گذارد.



البته بنابر نظر شخصی نگارنده؛ «خانه‌ خدا» از یک سو زاییده نگاه چپ و به شدت ضد دین و منوالفکرانه شخصیتی همچون ابراهیم گلستان است و از سوی دیگر در پرتو علایق دینی ابوالقاسم رضایی و چند فیلمبرداری است که با شوق و ذوق به ثبت و ضبط مناسک حج پرداخته اند و از این جهت است که امروزه «خانه‌ خدا» سوای نظر از برخی ابعاد منفی در محتوای خود به سندی تاریخی مبدل گردیده که می تواند تصاویر نابی از اماکن مقدسه و کیفیت حج گذاری در نیم قرن گذشته را به نمایش بگذارد. اثری که به دلیل مسامحه و یا هر موضوع دیگری، متاسفانه نگاتیوهای آن از بین رفته و تنها پزیتیوهای برجا مانده از آن قابل دسترسی می باشد.




بر این اساس نایابی حضور و انعکاس حج در تولیدات سینمایی و عدم توجه به ابعاد دراماتیک این مناسک در طول تاریخ سینمای ایران موضوع قابل توجه است که به خودی خود نیازمند آسیب شناسی جدی می باشد. اما در این میان چرایی عدم پرداخت به هواشی اجتماعی این مناسک بالاخص در پس از پیروزی انقلاب اسلامی جای سوال جدی داشته و قطعا پی بردن به علت و عوامل آن می تواند به خوبی ابعاد پروژه نفوذ و گستره شبکه ی نفوذ را در عمق جان فرهنگ و یالاخص مدیریت فرهنگی کشور هویدا سازد.


بیش از چهل و یک سال از تاسیس نظام جمهوری اسلامی می گذرد اما همچنان مشخص نیست که چرا مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور با وجود تمام ادعاهای مسلمانی خود، علاقه نداشته و ندارد! تا به ترسیم و انعکاس حج در تولیدات خود متمرکز شود و این رُکن اصلی در فروع احکام عبادی اسلام را در خروجی سینمای اجتماعی خود بگنجاند و به خلق درام های جذاب و همه فهم برای انسان ایرانی مبادرت ورزد!



شاید کلیشه سازی را بتوان انگی دانست که سبب می شود تا برخی مدیران به وادی محافظه کاری بیافتند و برای اختصاص بودجه جهت تولید آثار مذهبی رغبتی از خود نشان نداده و بعضا حتی مواجهه صورت دهند. البته این نگرش اگر چه  عین حماقت این قسم از مدیران فرهنگی است؛ اما با این همه می تواند عذر موجهی برای عدم تولید درام های اجتماعی با موضوع حج قلمداد شود. اما به راستی تولید درام های هیجانی، تاریخی و یا حتی تولید آثار استراتژیک با محوریت وقایع اخیر در موضوع حج نیز می تواند مشمول چنین استدلال کوته نظرانه ای شود!؟



یادمان باشد که کمتر از یک سال از بهمن ۱۳۵۷ هجری شمسی و سرنگونی رژیم منحوس پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران نگذشته بود که در ۲۹ آبان ۱۳۵۸ هجری شمسی واقعه ای مشکوک تحت مدیریت جامعه السلفیه در مکه مکرمه به وقوع پیوست. واقعه ای که با عنوان ظهور و قیام مهدی موعود عج الله تعالی فرجه در رسانه ها مطرح شد و وجاهتی به شدت تروریستی را تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به معرض دید جهانیان  گذاشت. واقعه ای که به راحتی می توانست منشاء تولید انواع و اقسام سریال ها و فیلم های سینمایی در ایران گردد که البته این مهم همچنان نشد!



شاید مدیران فرهنگی و سینمایی ما ادعا نمایند که خروج جهیمان بن محمد و مُنجی انگاری محمد قحطانی و دوهفته جنگ چریکی در مکه مکرمه و بیت الله الحرام و ... ربطی به ایران و ایرانی ندارد که بخواهیم درموردش فیلم بسازیم و یا بودجه های فرهنگی را صرف تولید آثاری با چنین محتوایی نماییم و ...؛ استدلالی که با وجود تمام سستی اش می تواند مقبول عده ای بیافتد! اما یادمان باشد که کمتر از هشت سال پس از این ماجرا، یعنی در ۹ مرداد ۱۳۶۶ هجری شمسی اتفاقی به وقوع پیوست که اتفاقا به صورت ویژه ای به انسان ایرانی و جمهوری اسلامی مربوط می شود!



جمعه خونین مکه عنوان جنایتی دولتی و سازمان یافته توسط رژیم صهیونیستی آل سعود است که با مستشاری نظامیان آمریکایی بود که در مکه مکرمه و در موعد حج ابراهیمی به وقوع پیوست و موجب شد ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی به شهادت رسیده و تعداد بسیار دیگری نیز مجروح شوند. جنایتی ددمنشانه و به شدت خونین که علی القاعد می توانست منشاء تولیدات هنری و بالاخصاص فیلم و سریال های بسیاری شود که مع الاسف پس از گذشت ۳۳ سال، همچنان محقق نگشته است!



شاید آن هنگام که امام خمینی رحمت الله علیه در مورد جنایت دست نشاندگان شیطان بزرگ در مکه مکرمه فرمودند که: ان شاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ‌ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد و ...؛ بسیاری تصور می کردند که به زودی بنیاد سینمایی فارابی با تولید اثری سینمایی اقدام به ثبت و ضبط ابعاد و جوانب این جنایت فجیع نموده و یا آنکه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی با تمرکز بر ساخت اثری سینمایی، حداقل خواهد توانست به جهانیان عمق چنین فاجعه ای را یادآور شود و یا آنکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی سریالی چند قسمتی را با چنین مضمونی تولید و یا دیگر نهادهای فیلمسازی در حد بضاعت خود چنین جنایت وحشیانه ای را ثبت و ضبط خواهند کرد. اما متاسفانه چنین نشد! زیرا مدیت فرهنگی و سینمایی کشور مصمم بود تا دوران سربی  خویش را سپری نموده و بودجه های فرهنگی را در مسیر تولید آثار منوالفکرانه صرف نماید و سازمان تبلیغات اسلامی هم می خواست تا از با صرف بودجه برای شب‌های زاینده‌رود و عروسی خوبان و ... از قافله منوالفکرنمایی عقب نیافتد و صدا سیما هم که اندر خم گل پامچال بود!



بیست و هشت سال از جنایت دست نشاندگان شیطان بزرگ در موعد حج ابراهیمی گذشت اما مع الاسف مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور نخواست تا حداقل اقدامی برای ثبت و ضبط آن در قالب فیلم و سریال انجام دهد و فرمایشات صریح رهبری انقلاب اسلامی را در مورد این جنایت به تصویر بکشد. البته شاید مدیریت فرهنگی کشور برای اقدام و عمل خود همچنان منظر بودند تا امام خمینی رحمت الله علیه بجای آنکه بفرمایند: مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مرکز وهابیت در جهان به کانون‌های فتنه و جاسوسی مبدل شده اند که از یک طرف اسلام اشرافیت اسلام ابوسفیانی، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت و اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومان و پابرهنه ها و در یک کلمه اسلام امریکایی را ترویج می کنند و از طرف دیگر سر بر استان سرور خویش امریکای جهانخوار می گذارند و ...؛ می فرمودند: مدیریان فرهنگی و سینمایی کشور نمی بینند!



بیست و هشت سال از جنایت دست نشاندگان شیطان بزرگ در موعد حج ابراهیمی گذشت و به سبب کم کاری و یا بهتر بگوییم عدم اقدام و عمل مناسب توسط متولیان فرهنگی و سینمایی کشور؛ جنایت دولتی و سازمان یافته توسط رژیم صهیونیستی آل سعود به فراموشی سپرده شد و یادمان رفت که امام خمینی به صراحت وصیت فرموده بودند که: اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت های امریکا بگذریم از ال سعود نخواهیم گذشت!



بیست و هشت سال از جنایت دست نشاندگان شیطان بزرگ در موعد حج ابراهیمی گذشت و فاجعه ای دیگر در موعد حج ابراهیمی رقم خورد و بار دیگر مکه مکرمه شاهد جاری شدن خون مسلمانان در خیابان های شهر گردید. فاجعه ای شبه جنایت که در ۲ مهر ۱۳۹۴ هجری شمسی به وقوع پیوست و این بار حدود ۸ هزار مسلمان در مکه مکرمه به شهادت رسیدند!



همچنان شک است که فاجعه منا یک اقدام تروریستی از پیش سازمان یافته توسط رژیم صهیونیستی آل سعود بود و یا آنکه حادثه ای جزیی بود که توسط ایشان به جنایتی برای سلاخی هشت هزار مسلمان منجر گردید و یا ابعادی دیگر داشت. اما هرچه بود فاجعه ای بود که توسط دست نشاندگان شیطان بزرگ در موعد حج ابراهیمی رقم خورد و موجب شد تا صدها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حج‌گزار خود بودند، به عزای آنان بنشینند و جمع کثیری از ضیوف‌الرّحمان و مؤمنانِ مهاجر الی‌الله از کشورهای گوناگون جان باخته و اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آمده و عید مسلمانان به عزا مبدل شود!



شاید مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور بخواهد استدلال همیشگی خود را در مورد فاجعه منا داشته باشد و مثل همیشه برای عدم تصویرسازی از فجایعی که به سر مسلمانان در جهان اسلام می گذرد و اتفاقات پیرامونی آن استدلال نماید و توجیه کند که اصلی ترین وظیفه ایشان تمرکز بر سینمای اجتماعی (Social Cinema) است و ...؛ اما به راستی سرنوشت ۴۶۴ شهید ایرانی در فاجعه منا نمی توانست در قالب یکی از همین تولیدات سینمای اجتماعی منعکس شود!؟



امام خامنه ای به صراحت فرمودند که: اگر کسی بخواهد به حقّ ملّت ایران و جمهوری اسلامی ایران دست‌درازی کند، می دانیم با او چه‌جوری رفتار کنیم؛ محکم برخورد می کنیم. همین امر سبب شد تا سعودی ها مجبور شوند پیکر مطهر یکی از شاخص ترین عناصر جبهه مقاومت، یعنی شهید رکن آبادی را که به طرز مشکوکی در بیرون از موقعیت مکانی فاجعه منا به شهادت رسیده بود را به ایران مسترد سازد و بر خلاف سایر کشورها که همچنان عزیزانشان در گمنامی دفن شده اند؛ پیکر تمامی شهادی ایرانی را شناسایی و با کمال احترام به جمهوری اسلامی تحویل دهد. اما مع الاسف این قدرت عظیم در هیچ اثری نه در قالب سریال، نه داستانی بلند و نه مستند و یا حتی فیلم کوتاه منعکس نشد. زیرا مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور، بیش از هر چیز در جستجوی فریده است تا تحقق خواست و اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه فرهنگ و رسانه!



شاید برای مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور اهمیت نداشته و ندارد که به موضوع مناسک حج ابراهیمی در تولیدات تصویری خود بپردازد و یا آنکه اساسا تصویرسازی از یکی از ده رُکن اصلی در فروع احکام عبادی اسلام را در قاب فیلم و سریال، امری کلیشه ای قلمداد کند و ...؛ اما به راستی توجیه ایشان برای عدم ترسیم جمعه خونین مکه و یا فاجعه منا چیست؟



امسال پنج سال است که از قتل عام حدود هشت هزار انسان مسلمان در مکه مکرمه می گذرد. پنج سال است که  ۴۶۴ مسلمان ایرانی به فجیع ترین وضع ممکن در سرزمین وحی به شهادت رسیدند! پنج سال است که همچنان ابعاد جنایت گونه این فاجعه مخفی مانده و همچنان مشخص نیست که چگونه چنین فاجعه عظیمی به وقوع پیوست و در این میان مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور نه تنها حداقل مسئولیتی برای پیگیری و مستندسازی از این فاجعه بر دوش خود حس نمی کند. بلکه اساسا نه تنها وظیفه خود را چنین اقداماتی نمی داند؛ بلکه در برابر تولیدات هر چقدر ضعیف و کم توانی همچون فیلم سینمایی امپراتور جهنم نیز قد علم نموده و موانع متعددی از برای اکران و عرضه عمومی آن می تراشد.



شاید مدیریت فرهنگی و سنمایی کشور به این نتیجه رسیده است که سرک کشیدن در زندگی خصوصی این و آن و یا دوربین دست گرفتن و تصویرسازی از معدود کثافات اجتماعی به اسم درام مشکلات اجتماعی (Social Problem Drama) و ... اقداماتی مهم تر و ضروری تر از فیلم سازی و سریال سازی در مورد جمعه خونین مکه و یا فاجعه منا می باشد و اساسا مهم نیست که تنها ۱۲ روز قبل از فاجعه منا  طی یک حادثه مشکوک دیگر با سقوط جرثقیل در بیت الله الحرام حدود ۵۰۰ مسلمان به شهادت رسیده و مجروح می شوند، که ۲۶  نفر ایرانی بودند و ... بلکه مهم ترسیم انسان ایرانی در متری شیش و نیم و بازنمایی سرنوشت مطرب  و رحمان ۱۴۰۰ و ... است و البته در این میان اوج فهم مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور در انعکاس حج ابراهیمی را نیز می توان در سر نتراشیده نقی معمولی و حج نیابتی او با کشف تریاک و ... قلمداد نمود!



امسال ۵ سال است که از کشتار حدود هشت هزار انسان مسلمان در مکه مکرمه می گذرد و ۳۳ سال است که جمعه خونین مکه به فراموشی سپرده شده است و در این میان تنها چشم انداز امیدوار کننده آن است که با حضور دولت جوان و حزب‌اللهی، مشکلات کشور علاج شود و به تبع آن تحولی اساسی در حوزه فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور صورت پذیرد. انشالله



نظرات

  • ۱۳۹۹/۰۵/۰۲ - ۲۳:۱۶
    0 0
    مستند خانه خدا البته پرفروشترین فیلم قبل انقلاب بوده، خیلی از خانواده هایی که سینما نرفته بودن، اولین بار به خاطر این فیلم رفتن سینما یه جورایی رفراندوم بود انگار برای باطل بودن فیلمفارسی

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.