حمید خرمی/ فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» نوعی از فیلمفارسی رقیقشده پیش از انقلاب است که از اسم تا رسمش ادای دینی می باشد به فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند» که در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی به کارگردانی و نویسندگی اسماعیل پور سعید تولید گردیده بود. این در حالی است که اگر دنیای فیلمفارسی را دارای اجزایی همانند «آشناییهای تصادفی»، «ترویج تساهل و بیعاری»، «توبههای باسمهای و نمایشی»، «غلبه عنصر اتفاق و تصادف بهجای عنصر منطق» و... بدانیم، عموم تولیدکنندگان فیلمهای گیشه محوری همچون «زنها فرشتهاند ۲» تقریباً خود را مقید به رعایت تمامی این مؤلفهها می دانند.
فیلمفارسی عنوانی کلی از برای ملغمه و سالادی از تکهپرانیها بر بستر سینما است که همه نوع شوخیهای کلامی بوالهوسانه و رفتاری را در خود جای میدهد. البته در بطن این ماکت می بایست حضور انواع موسیقی را اضافه نمود. تولیداتی که به سبک هالووین و خالتور و با مجموعهای از عشق و عاشقی موسوم به سوسولبازی و گشتزنی در میان کولاژها، تکهپرانیها و نهایتاً مرگ ایدهها شکل گرفته و به پایان می رسد. این در حالی است که در این دنیای فانتزی، برای همهچیز در کنار رقص و آواز و... فرصت هست جز شعور و منطق روایی! به این ترتیب در دنیای فیلمفارسی، کلیپ موسیقی هم جزئی از تعلیق فیلم است و بر بستر آن همهچیز سریع شروع میشود و سریع معرفی میشود و سریع هم پایان مییابد! |
فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» رونوشتی از فیلمفارسی است با این تفاوت که نه عامهپسند است و نه حتی مهیج، بلکه کاملاً یک سالاد موسیقیایی با طعم فیلمفارسی است و در این رساتا تنها وجه سینماییاش، استفاده از تدوین موازی است که تقریباً قابل قبول است و نشان دهند حداقل سواد تکنیکی سازندگان اثر است. سوادی که البته در سایر اجزای ساختاری اثر و بالاخص فیلمنامه موجود نمی باشد و پدیدآورندگان اثر در این بخش ها مردود شده و نمرهای نمیگیرند!
فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» داستان دو زن و شوهر است که میخواهند از یکدیگر طلاق بگیرند. در این میان زن و شوهر اول با بازی نیوشا ضیغمی و میر طاهر مظلومی؛ طلاقشان به این دلیل است که مرد متمول است و گالری ماشینهای لوکس دارد و ... اما میخواهد از مهریه دادن طفره برود. پس در این بخش مرد پلید و متول نخست زنش را کتک میزند اما در دادگاه ادعا میکند که به خاطر لیز خوردن، چنین اتفاقاتی افتاده است و نهایتاً در دادگاه، زن راضی میشود که مهریه نگیرد، اما بعد از طلاق، مرد همچنان دنبال اوست تا ببیند چه میکند!
اما زن و شوهر دوم در فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» که با بازی علی صادقی و سحر قریشی همراه است. طلاقشان به این دلیل است که مرد، خواننده و رقاص و بیمسئولیت است و به طور کلی خوشی زیر دلش زده است و بر خلاف خانواده نخست، در اینجا زن خانواده است که کاراتهباز می باشد و مرد را کتک میزند و اما مرد نمیتواند از زیر مهریه دادن در برود و از این جهت قسطبندی میکند و اگر چه پدر مرد ذلیل اثر با بازی محمدرضا شریفینیا، شخصیتی پولدار و به نوعی در زیر چتر همجنسگرایی است و مغازهای بزرگ کلکسیون و اشیا لوکس قدیمی دارد و ...؛ قول میدهد مهریه عروس خانم را پرداخت کند. اما به هر بهانهای از زیر بار آن شانه خالی میکند تا اینکه آن دو زن مغموم و مالباخته، طی یک حادثهای در یک کافه باهم آشنا میشوند و بنا میگذارند تا طی یک نقشهای از پیش طراحی شده توسط صاحب کافه که خودش خانمی مجرد است؛ به صورتی ضربدری، هرکدام سر راه مرد آنیکی قرار بگیرد و با اغفال و نظربازی، رضایت او را برای ازدواج جذب کنند و به این صورت اموال آنها را صاحب بشوند!
این گونه است که فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» یک ایده کاملا «فمینیسمی» را به نمایش می گذارد. ایده ای که ابتدا به نظر میرسد شکل فمینیسمی آن از جنس عرفی یا سینمایی برخوردار باشد و سعی نماید تا «زنانی که تحت ظلم مردان» هستند را ترسیم سازد. اما وجود دسیسه زنانه برای غلبه بر مردان، تداعیگر نوعی از فمینیسم غربی و در قاعده کلاسیک و آتنایی و انتقامجویانه می باشد که در سیر روایت فیلم به آن پرداخته شده است.
گویا جریانی در سینمای ایران چنین تصمیم گرفته است تا در یک تقسیمکار نامرئی به نحوی حرکت کند که اگر از مردها خواستی انتقام بگیری به دنبال سازندگانی از جنس «ملی و راه های نرفته اش» رفته و به ایشان سفارش بدهند و اگر بنابر انتقام از زن ها گردید به سراغ تولیدکنندگانی در مدل «زنها فرشتهاند ۲» رفته و این قسم از تولید را به ایشان بسپارند. شاید طنز جالب در «زنها فرشتهاند ۲» آن است که پدیدآورندگان آن از انبوه فیلمهای آپارتمانی و تخت خوابی و ... گله دارند و حال خودشان همان مفاهیم را با بزکهای گران قیمتتر در ساختمانهای اعیانی و لوکیشن های خاص به رخ مخاطب میکشند و...؛ البته با این تفاوت که اسم آن «ژانر اجتماعی» است و اسم این «کمدی» است! |
با این اوصاف است که اساسا از تولیداتی نظیر فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» نمی توان توقع زیادی داشت. زیرا به شکل غریبی ضد الگوی کمدی عمل نموده و در نهایت سروشکل یک هجویه را به خود میگیرند. تولیداتی که شاید بتوان ادعا نمود که در عرض یک هفته ساختهشده باشند! و مخاطب سینمایی، پس از تماشای آن به اینگونه ذهنیتی می رسد که پدیدآورندگان اثر در یک اقدام سودانگارانه موفق شده اند تا با انتخاب لوکیشن های موجود و چیدن سیاهیلشکر، یکشب در کافه و رستوران همه زدوخوردها و خوانندگی ایرج خواجه امیری را تصویربرداری نموده و یکشب هم رقص و آوازها را فیلمبرداری کنند و در نهایت هم یک روز دیالوگها و صحبتهای دونفره را چیدمان نموده و بقیه زمان خود را هم در پای میز تدوین سپری ساخته و در پایان هفته کار تمام شود و اثری این چنین را به مخاطب خود عرضه دارند!
به عبارتی دیگر؛ فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» نمونه ای مثالزدنی از تولیدات «بزن دررویی» است. یک محصول ارزان و بیکیفیت که سقوط آزاد سینمایی که متاسفانه بجای ولنگار به عامهپسند معروف شده است را به نمایش میگذارد. سینمایی که تولید کنندگان آن بیش از عرق به هنر و سینما و احترام به شعور مخاطب و غیره به دنیال منافع و کسب درآمد می باشند!
پس اگر در زمان فیلمفارسی قبل از انقلاب و به طور کل صنعت سینمای ایران از مُدل هندی در قالب سینمای بالیوود (Bollywood) تقلید میکرد به خاطر این بود که دسترسی به غیراز هند نداشت. از این جهت همان رقص و بزنوبکوب بازیگران هندی را میدیدند و عیناً میساختند!
البته فیلمفارسی در ژانر بظاهر کمدی توانست تا اقدام به تلفیق ادبیات سینمای بالیوود با مدل اسکروبال (Screwball comedy) نماید و این مدل را حتی در صورت وضعیت تولیدات عموم تولیدات مدعی کمدی خود تا به امروز حفظ نماید. تولیداتی که همگی آنها از شخصیتهای شاد و شنگول و مهملگویی برخوردار بودند که با بیخیالی در دنیایی پر از ثروت و شکوه و پریانی سیر مینمودند.
تلفیق ادبیات سینمای بالیوود با مدل اسکروبال گریزگاهی برای مردم خسته بود تا مدتی آنها را از مشکلاتی که پیش رو دارند دور نمایند و اینگونه بود که فیلمهایی از این دست به نوعی انتقادی بودند بر ضد طبقه ثروتمند و بیخیال و در پایان هم، با ازدواج بین دختر ثروتمند و پسر طبقه فقیر یا متوسط تمام میشدند. حال آنکه یکی از مشخصههای چنین کمدیهایی، شخصیتِ زن قهرمان آن است که به دنبال آرمان های فمینیستی میباشد. مدلی که فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» با تقلید از آن سعی میکند تا در قامت نیوشا ضیغمی و یا نسرین مقانلو به ارائه آن پرداخته و دختر و زنی را به منزله «زن ناتمام» به نمایش گذارد که برخلاف مادر، مطیع پدر است و به اجبار باید به زورگویی خانوادهاش تن بدهد، پدر و برادرش خشن هستند و دختر را مجبور به ازدواج با یک مرد ثروتمند میکنند و درنتیجه دختر هم مظلوم میماند. اینگونه است که بر اساس رویکرد فمینیستی حاکم بر فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲»، چهره پریایی و اسطورهای نیوشا ضیغمی در تباهیِ اسطوره المپی و سوختن بهپای عشق مردی بوالهوس و بیسروپا کاملا از بین می رود و ...
البته باید پذیرفت که تاریخ سینمای کمدی پُر است از فیلمهای محبوبی که در میانشان بارقههای فقدان منطق هویدا میباشد و در این میان فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» شاید اثری بسیار کوچک در این طیف از تولیدات باشد که نگاهی گذرا به اخلاق بورژوازی هندی داشته است و اما حتی این پاتولوژی به هیچ عنوان توانایی تعمیمپذیری را ندارد. زیرا این گونه تولیدات اساساً یک ناسازه بوده و در پی پاسخ دادن به هیچ چیزی نیست! و اینگونه است که میتوان چنین ادعا نمود که پدیدآورندگان اثر سینما را وارونهتر از آن چیزی که پستمدرنیستها و روشنفکران فهم کردهاند، فهم کرده و در واقع کاملاً «ضد قصهگی» را به عنوان مسیر قطعی خود انتخاب نمودهاند. مسیر کسب درآمد و ارتزاقی که در امتداد «احضارشدگان» اکنون به وادی «زنها فرشتهاند ۲» رسیده است.
تأسی از جریان پستمدرنیسم با رویکرد سورئالیسم غربی بود که سبب شد تا در سینمای ایران معادلهای گسترده و متنوعی همچون فیلم سینمایی شبانه به کارگردانی کیوان علی محمدی و امید بنکدار؛ فیلم سینمایی اعترافات ذهن خطرناک من به کارگردانی هومن سیدی؛ فیلم سینمایی احضار شدگان به کارگردانی آرش معیریان و فیلم سینمایی مادر قلب اتمی به کارگردانی علی احمدزاده و ... ساخته شود. آثاری که در عموما در آنها قصه اصالت نداشته و اساسا ساختار فیلمنامه فاقد قصه و به نوعی ضد قصه میباشد. سالهاست که با ظهور پستمدرنیسم و تسری آن به جامعه هنری، کار بهجایی رسید که هر آنچه فاقد منطق روایی بود را پستمدرن میخواندند؛ بدون آنکه نگاهی به سردمداران هنر پستمدرن یا خاستگاه فلسفی و شاید ضد فلسفی آن داشته باشند. در سینمای ایران نیز بودند آثاری که خود را داعیهدار هنر پستمدرن میدانستند. اگرچه پستمدرنیسم بسیار پیشتر از سینما در سه ساحت نقاشی، مجسمهسازی و تئاتر نمود یافته بود و اندکی هم در ادبیات رونق یافته بود؛ اما در سینما پستمدرنیسم نه درست شنیده شد و نه درست دیده شد. |
در مجموع فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» یک اثر سینمایی سهلالوصول و یکبارمصرف است. اثری که وقتی پس از تماشای آن مخاطب از سالن بیرون میآید، نه کاتارسیس ارسطویی برایش رقم خوده و نه به شیوه برشتی ذهنش با پرسشها محاصرهشده است و ...؛ بلکه فقط میخندد! و قطعا همین است که در برابر چنین فیلمهایی در جدول فروش سینمای ایران، عموما رقمهای درشت و پُرصفری دیده میشود!
بدون تردید سینماگرانی در قامت تولیدکنندگان فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» پول ساختن «زنها فرشتهاند ۳ و ۴ الی ۱۰» را هم دارند. اما در این میان متولیان فرهنگی کشور در کجای این معادله قرار دارند و اساسا مشغول چه کاری هستند که اجازه میدهند تا کثرت اینگونه آثار بتواند ذائقه عمومی جامعه را به سمت و سوی ابتذال و انحطاط بکشاند.
فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» نمودی از تولیدات سینمایی بر بستر فیلمفارسی است که پس از یک دوره فترت، با بازسازی و مهندسی معکوس آثار قبل انقلابی و با عنوان فریبنده موفقیت در گیشه ساخته شدند. فیلمهایی که از هر منظر، چه از لحاظ تکنیکهای سینمایی و چه از منظر روایی بیمنطق بودند و با منطق پستمدرن توانستند تا مدیران سینمایی کشور را فریفته خود سازند. درحالیکه آن بیمنطقی پستمدرن برآمده از یک منطق فکری بود!
پس جای تاسف دارد که مسئولان سازمان سینمایی هنوز پستمدرن سینمایی را نمیشناسند و آن را سینمای «عامهپسند» میدانند. البته واضح است که سینمای «عامهپسندی» مترادف با «ابتذال» نیست. اما بحث بر سر سیر از ابتذال به عامهپسندی است و نه بالعکس!
معانی متعددی در مقابل واژه «عامهپسندی» در فرهنگهای لغت نوشتهاند، اما آنچه در «فرهنگ عمید» آمده این است که عامهپسندی را «ویژگی آنچه همگان میپسندند؛ مقبول عام و مقبول عامه» معنا میکند. البته اینطور نیست که طوری که هر اثر یا محصول فرهنگی که عموم مردم از آن استقبال کنند و آن را بپذیرند، مستحق دریافت صفتهای سخیف ومبتذل و بیارزش باشد. بلکه عامهپسندی شاخص طبقهبندی و توصیف پدیدههاست و تفاوت دارد با ابتذال که برآیند نوعی قضاوت اخلاقی است ... عامهپسندی، به معنایی که امروز در ذهن ما متبادر میشود، از عواقب فهم نادرست مدرنیسم و پسامدرنیسم در میان متولیان فرهنگی کشور است. حاصل دورانی که روشنفکران و فیلمفارسیبازان خود را ساکنان ازلی و ابدی برج عاج و تافته جدا بافتهای از جامعه میدانستند که باید فقط برای قشری خاص اثر هنری یا ادبی خلق کنند؛ چراکه اقبال عموم برایشان ارزشی نداشت و چهبسا ضد ارزش بود. بنابراین هر اثر عامهپسندی لزوماً عوامزده، مبتذل و بیارزش نیست. میتوان کارگردان سینما بود و با تکیه بر ارزشهای طبقات فرودست آثار ارزشمندی تولید کرد، میتوان نویسنده کتابی بود که به چاپهای مکرر برسد و به دام عوامزدگی و ابتذال نیفتاد. وقتی میتوان چنین بود، معلوم میشود ایراد از عامهپسندی نیست، ایراد در نوع نگاه ما به ارائه محصول فکری و فرهنگی است. |
در پایان مجددا باید تاکید نمود که سینمای عامهپسند ایران در چند مصداق سینمایی قابل بحث است که ویژگی آن در همان سرخوشی و ایرانی و واقعی بودنشان خلاصه میشود. در حالی که بیشتر آثار کمدی و غیر کمدی و سرخوشانه به اسم کمدی و ... از جنس فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» عموما مبتذل و پیش و پا افتاده هستند و به چیزی جز گیشه فکر نمیکنند و در این شرایط متاسفانه همین قبیل تولیدات است که عنوان عامهپسندی را به یدک می کشند.
ارسال نظر