حسین پورقادری/ حال این روزهای فرهنگ و هنر و بالاخص صنعت سینمای ایران اصلا خوب نیست! عرصه فرهنگی کشور هفت سال است که به حال خود وِل و رها شده است و امروزه اکثریت هنرمندان برای تامین معاش خود به هر ورطه ای افتاده و در این میان شبکه نفوذ با استفاده از موقعیت به وجود آمده و به ویژه به سبب نیاز مالی اهالی فرهنگ و بالاخص سینما، سعی خود را بر جذب حداکثری ایشان گذاشته است و ...
حال این روزهای فرهنگ و هنر و بالاخص صنعت سینمای ایران اصلا خوب نیست! و این در حالی است که باید توجه داشت که کمتر از چندماه دیگر از عُمر دولت مدعی تدبیر باقی مانده و قطعا سال دیگر در چنین روزهایی است که عموم ژنرال های بنفش پوش برای همیشه به مرخصی خواهند رفت! همچنین باید توجه داشت که سال پیش رو، یکسالی پُرفراز و نشیب که از یک سو اپیدمی کرونا اسباب انزوای و کم تحرکی اجتماعی را پدید آورده و از سوی دیگر بر فنا رفتن آرزوی دولتمردان بنفش و عریان شدن سراب برجام و بالاخص شکست مطلق ایشان در تمامی عرصه های اقتصادی، سیاسی و ...موجب شده تا دیگر نایی برای همان حداقل خنده های تصنعی حتی برای بسیاری از خود ژنرال خوانده ها باقی نمانده و در این شرایط ضرورت دارد تا با مرور وضعیت کنونی فرهنگ و هنر و بالاخص صنعت سینمای ایران به بیان صریح و شفاف چند نکته بپردازیم:
۱. هفت سال پیش ارائه چنین سخنی به مثابه یک فرضیه قلمداد می شد. اما امروز با گذشت هفت سال از استقرار دولت تدبیر و امید می توان به صراحت اعلام نمود که این دولت مبتنی بر دکترین میکادو (Doctrine Mikado)، به عنوان مدیریت مدیران سایه به تسری امور التقاطی در تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی و بالاخص رکن رکین فرهنگی کشور مبادرت نموده و اساسا جریان بنفش به عنوان جریان فاتح انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ هجری شمسی، در مسیر آرمان های خود، همسو و هم جهت با نگاه رسمی جریان نیوکینزین (New Keynesian) که عنوان عمومی مکتبی در اقتصادکلان بود و ریشه در نظریات یهودی انگلیسی تباری به نام جان مینارد کینز (John Maynard Keynes) داشت را به نوعی التقاطی در تمامی حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی و امنیتی نظام جمهوری اسلامی پیگیری نمود و سعی داشت تا با القای حالت رکودی در جامعه ی ایران؛ به علاج تمامی معضلات کشور با خروج از این رکود تاکید داشته و از این جهت اهتمام خود را بر خروج کشور از انزوا و رکود سیاسی به واسطه مذاکرات و ارتباط مستقیم با ایالات متحده معطوف نمود!
۲. اکنون هفت سال از شعارهای رنگارنگ رییس جمهور بنفش پوش می گذرد و حال آنکه متداول است تا دولتها در سال پایانی عمر خود اقدام به رونمایی از دستاوردهای هفت ساله خود نموده و با افتتاح پروژه های به ثمر نشسته، سعی نمایند تا کارنامه مدیریتی خود را با طعم شیرین پروژههای عمرانی و دستاوردهای ملی در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و بالاخص اقتصادی تزئین نموده و در حافظه تاریخی ملت به یادگار بگذارند. اما مع الاسف ژنرالهای بنفش که از ابتدای حاکمیت خود بنا را بر حرف نهاده و بذر حرف و سخن کشت نموده بودند، در این سال پایانی نیز مجبور به برداشت باد می باشند! بادی که قطعا شدت بیش از پیشی خواهد گرفت و البته این در حالی است که دستاوردهای دولت بنفش در سال پایانی خود یکی پس از دیگری در حال افتتاح است. دستاوردهای عظیمی همچون تحقیر پول ملی به واسطه دلار ۲۰ هزار تومانی تا دستاورد عظیم کوچک سازی سفره معیشت عموم جامعه در قالب طرح به پرواز درآمدن مرغ و قیمتی شدن تخمش و رَم نمودن گاو وگوسفند و سر به فلک گذاشتن لوبیا و عدس و ...؛ تنها بخشی از تدبیر صورت گرفته توسط ژنرال های بنفش در حوزه اقتصاد است. بماند که در سایر حوزه های سیاسی، اجتماعی و بالاخص فرهنگی نیز می توان فهرستی بلندبالا از چنین دستاوردهایی را به نام دولت بنفش در تاریخ به ثبت رساند.
۳. یادمان نرفته که ژنرال های بنفش همواره با رویکردی کاملا زاویه دار نسبت به نگاه امام امت، اقدام به برجسته سازی مشکلات اقتصادی، بالاخص در زمان تبلیغات انتخاباتی نموده و در ادامه با دادن قول های واهی، با پشتوانه امثال جان کری و البته با حمایت همه جانبه مُشتی سلبریتی اغواگر توانستند تا قوه اجرایی کشور را به دست بگیرند. اما از همان ابتدا تا به امروز با ادعای جیب خالی! کمترین توجه را معطوف به عرصه ی فرهنگی کشور نموده و ضمن نگرش ابزاری به اهالی فرهنگ و هنر به نحوی عمل نمودند که امروزه می توان مشخصا ادعا داشت که دولت یازدهم و دوازدهم نسبت به حوزه فرهنگ از ابتدا در طلاق عاطفی به سر می برد!
۴. لمس دستاوردهای دولت بنفش توسط توده جامعه، بالاخص در دو سال اخیر قطعا موجب خواهد شد تا مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ هجری شمسی نشان دهند که دیگر نمی خواهند گول هیچ غرب زده به ظاهر حقوقدانی را بخورند و دیگر نمی خواهند به افرادی اعتماد کنند که وعده جان کری برایشان معتبرتر از وعده خداست! از این جهت پیش بینی ها موید آن است که میلیون ها آدمی که در دی ماه سال ۱۳۹۸ هجری شمسی با پیکر سردار خود وداع نمودند؛ به چنان بصیرتی نایل گشته اند که علاج مشکلات کشور را تنها در تشکیل دولت جوان حزباللّهی جستجو نموده و مصادر حاکمیتی را دیگر به هر مدعی تدبیری نسپارند!
۵. قطعا روزگار بنفش ملت ایران در پرتو تشکیل دولت جوان حزباللّهی به پایان خواهد رسید و آینده اقتصادی ایران با منابع سرشار و نیروی جوانش به فرجامی مطلوب می انجامد. اما در این میان نگرانی اصلی، وضعیت آشفته عرصه فرهنگی کشور است. عرصه ای که همچون سایر نظایر سیاسی اجتماعی اقتصادی به حال خود رها شده و عملا وِل گشته است و البته این ول شدگی با گستره شدید جریان نفوذ تا عمق جان ساختارها و تولیدات فرهنگی ادامه داشته و حتی تا طعم آدامس مصرفی متولیان امر گسترش حیطه پیدا نموده است.
۶. مُبرهن است که رها نمودن امور مختلف در عصر دولتمردان بنفش و به طور کل اتخاذ رویکرد وِلنگاری همزاد دولت یازدهم و دوازدهم بوده است. اما در این میان باید توجه داشت که عرصه فرهنگ متمایز از سایر عرصه هاست. زیرا نهال فرهنگی سال ها طول میکشد تا کشت شود و پرورش یابد و به ثمر بنشیند و ...؛ حال آنکه اگر درختی به سبب وِل شدگی دچار آفت های متعدد ابتذال و هنجارشکنی و... شود و یا درختی که به سبب نفوذ موریانه و کرم ها، بخشی از ریشه های خود را از دست داده و دچار اضمحلال گردد و ...؛ درختی نیست که حتی با یکی دوسال تلاش مستمر مجددا احیا شده و به حالت طبیعی خود بازگردد.
۷. امروزه لجام گسیختکی فرهنگی و ولنگاری حاکم بر این عرصه به نحوی شقوق مختلف هنری کشور را در بر گرفته و از نمودی عینی و مصادیقی بَس گسترده و عمیق برخوردار می باشد. موضوعی که با عقبه چند ده ساله و به سبب هفت سال بی تدبیری مستمر چونان آفتی بر عمق جان تمدنی کشور نهاده که قطعا سال ها زمان خواهد برد برای اصلاح و گندزدایی از آن. حال در این شرایط مدیریت خمود فرهنگی و متولیان خنثی و بی هنر گویی قصد دارند تا به جای توبه و تمرکز بر معیشت اهالی فرهنگ و هنر که عموما به سبب شرایط کرونایی کشور دچار بیکاری شده اند و ...، اقدام به تصویب سندهای فرهنگی بالادستی برای دولتهای آینده نمایند. طنزی که امروزه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و به ریاست شخص آقای وزیر در قالب تنظیم سند توسعه هنر قابل مشاهده می باشد و یا با مرور فُکاهی جاری در ادغامهای بیحساب و کتاب معاونت فرهنگی و تشکیل سراسیمه موسسهای بدون نام قابل پیگیری می باشد. موسسه ای که بالاخره پس از تقسیم مناصب و گذشت مدتها از تعیین تکلیف صندلیهای جدید مدیریتی خود به تازگی دارای اسم شد!
۸. همین قسم از لجام گسیختکی فرهنگی و ولنگاری حاکم بر این عرصه است که سبب می شود تا متولیان سینمایی کشور بجای حمایت از اهالی سینما در شرایط کرونایی کشور و تمرکز بر تولیدات فاخر و ... همت خویش را معطوف خالی کردن شانه خود از مسئولیت ساخته و تمرکز خود را متوجه بازگشایی سینما ها به هر قیمتی نمایند! یادمان باشد که باز بودن امروز سینماهای کشور و مجوز اکران برای هر اثر متقاضی اکران عمومی به معنی رونق فروش در گیشه و عادی بودن شرایط نبوده و تنها موجب می شود تا آقایان دیگر نخواهند پاسخگوی مطالبه به حق اهالی سینما برای اختصاص بودجه جهت جبران خسارت و بیکاری بخشی از بدنه سینمایی کشور باشند!
۹. عدم بکارگیری اهالی دغدغه مند و متعهد را می توان یکی از اصلی ترین معضلات در عموم شوراهای فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور قلمداد نمود اگر چه چنین عدم بکارگیری نیروهای متخصص و متعهد را می توان تدبیری مناسب برای خنثی سازی شوراها و به تبع آن اعمال نفوذ و ... مدیریت فرهنگی کشور ارزیابی نمود. اما در مجموع سبب شده تا عرصه فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور در یک اغمای پیش از مرگ فرو رود!
۱۰. مشخص است که تشکیل شوراهای متوهم با اعضای تقلبی به هیچ عنوان خروجی مناسبی نخواهد داشت به جز آنکه مدیریت فرهنگی بتواند در خیال راحت فرافکنی نموده و ضمن توئیت بازی های نوبه ای خود به سراغ تقسیم رانت و تشکیل عده و عُده پیرامون خود برود.
۱۱. دست به نقد ترین مصداق چنین شوراهایی را می توان در شرایط کنونی کشور و در قالب کارگروهی با عنوان بررسی آسیبهای کرونا در سینما مشاهده نمود. کارگروهی که در موج نخست شیوع کرونا تنها تشکیل شد و سپس در فتحالفتوحاتی عظیم ضمن تصویب وام ۱۰ میلیون تومانی برای سالن های تعطیل شده سینمایی؛ در اقدامی جالب مصوب نمود تا به تمامی ۲۱ فیلم متقاضی اکران نوروز به صورتی مساوی مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان وام اختصاص داده شود و یا آنکه معین نمود که هر فیلم متقاضی چرخه اکران آنلاین فارغ از سطح و کیفیت خود مبلغ ۵۰ میلیون تومان بگیرید و ...؛ حال آنکه مرور مصوبات کارگروه بررسی آسیبهای کرونا در سینما از بدو تشکیل تا به امروز یک نکته مهم را یادآور می شود و آن عدم بکارگیری اهالی دغدغه مند و متعهد و به صورت گسترده عدم وجود دغدغه جدی در میان متولیان سینمایی کشور جهت حل مشکلات و معضلات سینما و اهالی آن است!
۱۲. در حال حاضر عموم شوراهای فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور دچار اغمای پیش از مرگ می باشد. شوراهایی نظیر شورای درجهبندی سنی فیلم یا همان هیئت درجهبندی سنی آثار سینمایی با سی و پنج عضور تنها می تواند یک شوخی در شرایط ولنگاری فرهنگی قلمداد شود. شوخی گریه آوری که شاید در پس خود مقاصدی شومی همچون حذف شوراهای کلیدی و مهمی همچون شورای ساخت آثار سینمایی را دنبال نماید.
۱۳. مقررات زدایی و تسهیل صدور مجوزها یکی از راهکارهای مهم برای افزایش تولید و بالابردن راندمان در تمامی مجموعه ها می باشد. اما این مهم در عرصه فرهنگی کشور تنها در شرایطی مطلوب است که نهاد نظارتی منسجم و قدرتمندی وجود داشته باشد تا ضمن اشراف کامل نسبت به تولیدات فرهنگی و عرضه آن اقدام شود پس در شرایطی که نهاد نظارتی فاقد حداقل های لازم می باشد به راستی چه معنی دارد که متولی سینمایی کشور به یکباره بنای خانه تکانی بگذارد و شبانه اقدام به حذف اعضای شورای ساخت آثار سینمایی و غیر سینمایی و جایگزینی ایشان با افرادی محترم و البته دارای رزومه های نامربوط نماید. افرادی که مرور سوابق ایشان بیش از هر چیز گوش بفرمانی از برای مدیریت سینمایی کشور را در سال پایانی حکایت می کند.
۱۴. پُرواضح است که شورای ساخت آثار سینمایی و غیر سینمایی از جایگاهی بسیار مهم در خطدهی و تعیین جهت تولیدات سینمایی کشور برخوردار بوده و آنچنان قدرتمند است که ساخته شدن یا نشدن فیلم را تعیین میکند. موضوعی که نشاندهنده جایگاه ویژه و مسوولیت مهم نظارتی این شوراست. از این جهت اعضای این شورا می بایست افرادی متخصص و کاملا آشنا با فرهنگ و بالاخص صنعت سینمای ایران باشند و این تخصص در کنار تعهد ویژه ایشان به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی شهره عام و خاص باشد تا بتوانند به این واسطه با اشراف کامل به قوانین فرهنگی کشور، اقدام به بررسی درخواستها و پاسخ دهی مناسب به متقاضیان تولید محصولات فرهنگی و سینمایی در کشور نماید. شورایی که وظیفه دارد براساس قوانین مصوب کشور، شرع، عرف و مصالح ملی درخواستهای تولید را تحلیل و بررسی کند و همین امر نشان میدهد اعضا باید به همه این موارد اشرافی نسبی داشته باشند. یعنی تنها اشراف مختصر به سینما به هیچ عنوان نمی تواند برای روزمه اعضای شورا کافی باشد!
۱۵. فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همایش سراسری قوه قضائیه یک اتمام حجت برای متولیان سینمایی کشور محسوب میشود. دیگر جای هیچ عذر و بهانهای نیست چون معظمله به صراحت از غفلت بعضی از مسئولینِ مربوط تعبیر فرمودند فرمایشی که در شرایط عادی جا داشت تا ابتدا مدیران سینمایی کشور با صدور بیانیهای، بهخاطر غفلتها و کمکاریهای اتفاق افتاده، عذرخواهی رسمی نمایند و پس از آن با اعمال تغییر در ترکیب شوراهای کلان سینمایی، اقدام به یک بازنگری جدی در شوراهای صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش انجام می دادند. حال آنکه اقدام نخست انجام نشد و اقدام دوم به حذف عده ای از اعضا و جایگزین نمودن ایشان با افرادی منتج گردید که عموما در بهترین حالت تنها سابقه ای سینمایی مختصری را در رزومه کاری خود به ثبت رسانده اند. افرادی بسیار محترم، اما عموما فاقد اشراف کامل به شرع، عرف و حتی مصالح ملی!
۱۶. ظریفی میگفت ژنرال های بنفش از ابتدا چیزی برای از دست دادن نداشتند شاید راست می گفت! حقوق بازنشستگی که بود، حقوق وزیری و مدیر کلی و رانت های اینحا و آنجایی هم بر آن اضافه شد و در مجموع پسر و دختر و عروس و داماد تا سال ها درآمده است. حال چه فرقی می کند که عموم مردم بخواهند له شوند یا آنکه تاریخ بخواهد در مورد اقدامات ولنگارانه ایشان در حوزه های مختلف و بالاخص فرهنگی چه بگوید! مهم حال است که ایشان با سرمایه گذاری های عمرانی در حال و آینده از آن برخوردارند اما باید دانست که سرانجام روزگار بنفش ملت ایران به سر خواهد آمد و دیری نخواهد گذشت که برای همیشه ژنرال ها یا به بازنشستگی ابدی رفته و اگر قوه قضاییه با همین سبک پیش رود قطعا چیزی برای ورثه ایشان اعم از دختر و پسر و داماد و عروس نیز باقی نخواهد ماند و در آینده نزدیک به جرایم فرهنگی خود ایشان نیز رسیدگی خواهد شد. انشاءالله
نظرات