به گزارش سینماپرس امیررضا مافی، یک سال و نیم است که هر جمعه در قاب برنامهی نقد سینما حاضر میشود. در ابتدا و در دورهی میزبانی بهروز افخمی، او منتقد ثابت برنامه بود و پس از افخمی حالا نزدیک به چهار ماه است که بر صندلی اجرای این برنامه تکیه زده است. امیررضا مافی نویسنده است و دکتری فلسفهی غرب دارد. دربارهی برنامهی نقد سینما با او گفتگو کردیم.
- شما منتقد ثابت برنامهی نقد سینما بودید و حالا میزبان برنامه شدید، این مسئله دست و پای شما را برای نقد و اظهار نظر نمیبندد؟
قاعدتا من خودم را مجری به معنای کلاسیکاش نمیدانم. من همان آدم سابقام که حالا وظیفهی گرداندن برنامه و گفتگوها را بر عهده گرفته است. در واقع من در موضع منفعل پرسشگر نیستم، بلکه به عنوان آدمی که این فضا را میشناسد، با دوستان مختلف گفتگو میکنم. اما به هر حال به دلیل احترام میهمان در مقام میزبان، آزادی و فرصت کمتری برای بیان نظرات شخصیام به وجود میآید و شاید جایگاه یک منتقد را در من کمرنگ کند.
- از همین جا برسیم به رویکرد شما در نقد سینما؟ شما گویا خواستید تغییری در این فضا ایجاد کنید؟
ما خواستیم یک منظر جدید به مقولهی نقد وارد کنیم. منظری که صرفا به لحاظ فرمی سینما را نمیفهمد و به تاثیرات سینما در ابعاد اجتماعی و ظهور و بروز مدنی آن میپردازد و از طرف دیگر، به جهانبینی فیلمها و ابعاد مغفول نظری آثار توجه دارد. به طور عام میشود گفت: نقد فیلم از منظر علوم انسانی. اما برای اینکه ذهن رهزنی نشود، ما میگوییم: نقد فیلم از منظر نوین. ما میخواهیم بگوییم، سینما گرچه فرم است، اما پیام آن اهمیت فراوانی دارد. تکنیک سینما اهمیت دارد اما آنچه با این تکنین بیان میشود نیز مهم است. به عبارت دیگر ما به دنبال کشف معنای بیان در سینماییم.
- یعنی شما میخواهید منظر مطالعات اجتماعی را وارد سینما کنید؟
من فلسفه خواندم م قاعدتا نگاهم ریشه در علاقه و تحصیلم دارد. من قرار نیست چیزی را به برنامه یا یک فیلم حمل کنم. بلکه فیلم را علاوه بر نقد مرسوم که این کار بیشتر برعهدهی آرش خوشخو و مهمان منتقد متغیر ماست، میخواهم از این منظر نوین، منظر مبتنی بر تفکر انتقادی و پرسشگری هم بررسی کنم.
- این باعث نمیشود که برنامه سطحاش برای مخاطب بالا برود یا نتواند با همه ارتباط برقرا کند؟
آیا برنامهی تخصصی در حوزهی سینما، باید با همهی مردم ارتباط برقرار کند؟ یعنی آیا ما قرار است برنامهای شاد و جذاب شبیه سایر برنامهها بسازیم، قطعا رسالت نقد سینما این نباید باشد. گرچه ما مخاطب را نباید فراموش کنیم و جذابیت برنامه باید حفظ شود، اما اینکه حرفهای مهم نزنیم یا منظر جدیدی را برای بیان مباحث اختیار نکنیم از ترس اینکه مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند، با روح چنین برنامهای منافات دارد. ما نقد سینما را برای اهالی سینما و سینما دوستان میسازیم و چه بهتر که آنها مناظر جدید را چه غلط یا درست،دربارهی سینما دریابند و بتوانند رویکردهای جدیدی را از دل مباحث بیابند و حتما خودشان میروند و آن را تعمیق میکنند یا اشتباهات ما را به ما گوشزد خواهند کرد که این خودش سرآغاز دیالوگ، به عنوان اساسیترین نیاز امروز جامعهی در همهی ساحات است.
- به نظر شما جایگاه نقد سینما در میان اهالی سینما چگونه است؟
من واقعا آمار دقیق کارشناسی شده ندارم و نمیتوانم این را با صراحت پاسخ دهم، اما به نظرم طبق بازخوردهایی که میگیریم،وضع برنامه در میان اهالی سینما خوب است. یعنی بینندگان برنامه در سطوح مختلف سینمایی بسیار زیادند.
- یعنی شما معتقدید که از برنامهی رقیبتان هفت بینندهی بیشتری دارید.
من اصلا برایم مهم نیست که ما با برنامهی هفت جه نسبت رقابتی داریم. چون معتقدم به جز موضوع هر دو برنامه که سینماست، اساسا، رویکرد دو برنامه به مقولهی سینما متفاوت است. آنها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را، با دو سلیقه و ذایقه و رویکرد و اندیشهی متفاوت.
- یعنی هفت رقیب شما نیست؟
قطعا نیست، ما هر دو در تلویزیون هستیم و داریم برای مردم، مخاطبان و علاقهمندان به سینما برنامه میسازیم. هر کدام هم برای خودمان و برنامهمان رسالتی قائلیم. پس این رقابت بیمعناست. هفت مشتریهای خودش را دارد و نقد سینما هم مشتریهای خودش را.
- در چند هفتهی اخیر ویدئوهای زیادی از برنامهی شما در فضای مجازی وایرال شد، این خواست شما بود یا اتفاق افتاد؟
قطعا ما برای دیده شدن حرکت نمیکنیم. اساسا وایرال شدن در فضای مجازی متفاوت است با وایرال شدن در تلویزیون، چرا که اولی شخصمحور است و دومی ایدهمحور. اما پیش آمده و مباحثی مطرح شده که در فضای مجازی واکنش برانگیز بوده. اما مطلقا نه شان برنامه این اجازه را میدهد و نه ما چنین هدفی داریم. سطح مخاطبان برنامهی ما فراتر از ترندها و هشتگها و وایرالهاست به نظرم و اگر ما به این سمت برویم، قطعا از مواضع اصولی خودمان عدول کردیم و مخاطب اصلیمان را آزرده میکنیم. مخاطبپسندی به معنای تلاش برای دیده شدن نیست، خصوصا در برنامهای نظیر نقد سینما.
- یعنی شما با حضور سلبریتیها و افراد مشهور در برنامه مخالفاید؟
من با دیده شدن به وسیلهی حضور اینها مخالفم. با زرد شدن برنامهای که مخاطب تخصصی دارد و اندیشهی جاری درون آن باید وجود داشته باشد؛ آفت بزرگ رسانهی ما این است که میخواهد جای دانشگاه، اینستاگرام باشد. اهمیت یک برنامه به تعداد لایکهایش نیست، در اندیشهای است که میسازد. وزن یک برنامه را نباید با تعداد لایکهایش شمرد. البته ممکن است که بنا به یک موضوع یا در یک پرونده آدم مشهوری هم حضور پیدا کند. اما جای سلبریتی، در برنامههای عمومیتراست. در جنگها، برنامههای آخر شبی، تاکشوهای مرسوم. نقد سینما هیچکدام از این ها نیست و اگر به این سمت برود دیگر نقد سینما نخواهد بود.
- اما خب بالاخره آنها هم سهمی از سینما دارند.
بله دارند و ما هم به اندازهای که آنها به سینما مرتبطاند، ازشان دعوت میکنیم. اما به هر حال برای ما نقد سینما، یک برنامهی استراتژیک است. یک برنامهی گفتمانی. حتما با برنامهای که مجری و مهمان دل میدهند و قلوه میگیرند فرق میکند. نقد سینما، قصدش این است که در سپهر فرهنگی کشور نقش ایفا کند. موضع جدید ایجاد کند و به ساحت سینما تلنگری بزند. مشخص است که در یک برنامهی استراتژیک که قرار است مباحث کلان معرفتی پدید بیاید،حضور سلبریتی بیمعناست. مثلا ما مفصل دربارهی مفهوم زیبایی در برنامه صحبت کردیم، چون من معتقدم ما پرسش از زیبایی نداریم، چه برسد به پاسخ به آن. ما در هنر چهل سال اخیر موضع و تعریف درستی از زیبایی هم نداریم و وقتی شما از زیبایی تعریفی نداشته باشید، به دلیل اشتراکات متدولوژیک،از اخلاق هم تعریف درستی نخواهید داشت. ما در نقد سینما، روی بازتعریف مفاهیم هنر و فرهنگ به بهانهی سینما تمرکز کردیم.
- آیا آسیبشناسی آنها هم انجام میشود؟
ببینید، سلبریتیها امروز در فضای مجازی فرصت بسیاری برای رخ نمودن دارند و حالا تلویزیون فرصت دانشگاه بودنش است. من تاکید میکنم که برنامه باید جذاب باشد و به مخاطب خود احترام بگذارد و طیف وسیعتری را در هدف خود قرار دهد،اما این با هر مستمسکی میسر نیست و اساسا همانطور که عرض کردم برنامهی دورهمی نیست. ما حتی مثلا با برنامه تخصصی فوتبال هم نباید مقایسه شویم. چون فوتبال هم فراگیرتر از سینماست. ما باید با برنامههای تخصصی اندیشهورز قیاس شویم که فکر میکنم از تمام آنها خیلی مخاطب بیشتری داشته باشیم. اگر قرار بود برنامهی ما مخاطبانی نظیر مخاطبان برنامههای عمومی داشته باشد، اصلا حضور من آنجا به عنوان میزبان بلاوجه بود. حضور من آنجا بیمعنا میشد، چون طبق قاعده من نمیتوانم آن برنامهی عمومی را که جذابیت هیجانی دارد و کمی زرد است اجرا کنم. نه قاعدهاش را میدانم و نه بضاعتش را دارم. من آنجا نشستم تا برنامهای در خور توجه مخاطبان سینما ارائه کنم.
- از این منظر خیلیها معتقدند که شما سخت حرف میزنید. این طور نیست؟
ممکن است که این طور به نظر برسد، اما من تصمیمی برای چنین حرف زدن ندارم. این ادبیات من است. من خب فلسفه خواندم و سالها مشغول ادبیات داستانی بودم و اینها احتمالا در بیان و واژهگزینیام تاثیر گذاشته، اما قصد و نیتی پشت آن وجود ندارد. از طرفی اگر نکتهی شما صحیح باشد، این میتواند اثرات مثبتی هم داشته باشد. همین که تلویزیون بتواند ادبیات جدیدی خلق کند، کار مهمی کرده است. منظورم از جملهی بعد خودم نیستم اما به هر حال معتقدم تلویزیون باید معیار ادبیات را بسازد نه اینکه خود را با ادبیات جامعه مدام تطبیق کند و خدای نکرده خودش را تنزیل دهد.
ارسال نظر