به گزارش سینماپرس، نامش را هرکس بشنود یا چهرهاش را ببیند یادِ برنامههای گردشگری تلویزیون میافتد. هر روزی شبکه یک را روشن میکردیم او را با دوربینِ تلویزیون در جای جای ایران میدیدیم. همیشه خودش را بسیجی میداند و میگوید خودم را مجری نمیدانم بلکه بسیجیام.
شهریور ۱۳۷۳ "صبح بخیر ایران" شروع شد و مثل یک شبکه عمل کرد. هر ۳۰ دقیقه خبر از استودیو خبر پخش میشد. برنامه کودک و نوجوان داشت، کارتون پخش میکرد. ورزشی بود، تمرینات ورزشی و خبر ورزشی پخش میکرد و اجتماعی و سیاسی هم بود بنابراین حتیالامکان نیاز رسانهای بیننده را بر طرف میکرد و حاصل فعالیت چند گروه برنامهساز بود.
"مستقیم آبادی" نگاهی به روستاهای کشور دارد و با معرفی انسانهای موفق روستایی سعی میکند نشان دهد که میتوان در روستا کار کرد و ثروتمند شد. و روستایی و داهاتی توهین نیست اتفاقاً تشویق است و در آینده بخواهند بگویند فلانی موفق است بگویند دهاتی است.
با همه این اوصاف دیگر اقبال واحدی نیاز به معرفی ندارد و یکی از مجریان قدیمی تلویزیون به شمار میرود. او را از سال ۱۳۷۳ خیلی به یاد میآوریم زمانی که تلویزیون برنامه صبحگاهی نداشت و او و دوستانش دست به کار شدند و "صبح بخیر ایران" را به راه انداختند. در جریان گفتوگو با تسنیم هم به این نکته اشاره دارد: زمانی که "صبح بخیر ایران" آغاز شد، از ساعت ۴ و ۵ عصر برنامهها شروع میشد و اصلاً برنامه زنده به جز بخش خبری نداشتیم.
جالب است که بدانیم تپه بلند صبا که در رسانه ملّی قرار دارد و خیلی از برنامههای زنده آنجا جلوی دوربین میرود چطور نامگذاری شد. این مجری قدیمی در لا به لای صحبتهایش به این نامگذاری اشاره کرد و گفت: ما دنبال جایی برای این برنامه بودیم که طلوع خورشید را ببینیم، اتفاقی که گرچه تکراری است اما اتفاقی معجزهگونه است. سرانجام تپهای پیدا کردیم که اسم آن را مخفف صبح بخیر ایران یعنی صبا نامگذاری کردیم.
یکی از نکاتی که بسیاری از اقبال واحدی پرسیدهاند و میپرسند این است که آیا شهری وجود دارد که او نرفته و در آنجا برنامه اجرا نکرده است؟ چنین پاسخ میدهد: کسی نمیتواند ادعا کند همهجا رفته است اما میتوانم بگویم یکی از کسانیام که بیشترین جاها را دیدهام. ایران ما آنقدر وسیع است که نمیتوان چنین ادعایی کرد با اینکه من سه چهار دور ایران را چرخیدهام.
این بار فقط سوژهمان خودِ اقبال واحدی و کارهایش نبود بلکه میخواستیم با این مجری قدیمی درباره دستمزدهای نجومی و حضور پررنگِ اسپانسرها و بازیگر مجریها صحبت کنیم. او مثل همیشه با کمال تواضع و فروتنی به سؤالات ما پاسخ داد که به قولِ خودش بسیاری از آنها دغدغه او و خیلی از پیشکسوتان و کاربلدان این حوزه است.
"مستقیم آبادی" با نمایش انسانهای موفق روستایی
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* بگذارید ابتدا از خودتان شروع کنیم که مثلِ قبل به جز چند ویژه برنامه، حضور پررنگی در تلویزیون ندارید؛ آیا به خاطر موضوعِ کرونا و علاقه و دغدغه شما نسبت به تصویر درآوردن مناطق بِکر و دیدنی ایران، این حضور کمرنگ شده و یا دلایل دیگری دارد؟
برنامه "مستقیم آبادی" را روزهای پنجشنبه ساعت ۱۳:۳۰ روی آنتن شبکه یک سیما دارم. این برنامه ۱۲، ۱۳ دقیقه پخش میشود؛ هر دفعه به شهرستانی میروم و البته به خاطر کرونا این سفرها خیلی کم شده و امیدوارم با بهتر شدن اوضاع و احوالِ جامعه و دور شدن خطرِ کرونا، دوباره به حالت قبل برگردیم و بتوانیم جاهای دیدنی و بکرِ ایران عزیز را به مخاطب علاقهمند نشان بدهیم.
"مستقیم آبادی" نگاهی به روستاهای کشور دارد و با معرفی انسانهای موفق روستایی سعی میکند نشان دهد که میتوان در روستا کار کرد و ثروتمند شد. و روستایی و داهاتی توهین نیست اتفاقاً تشویق است و در آینده بخواهند بگویند فلانی موفق است بگویند دهاتی است.
همهچیز با انیمیشن "همسفر" شروع شد
* این همه تعصب و دغدغه و عشق به ایران از کجا میآید؟
این تعصب همیشه در خونمان بوده و خودم هم نمیدانم از کجا نشأت میگیرد. شاید بخش عمدهای از این انگیزه و دغدغه برای نمایشِ همه زیباییهای ایران با ساخت انیمیشن "همسفر" در سالهای ۱۳۷۰، ۱۳۷۲ شکل گرفت؛ انیمیشنی که جایزه بهترین انیمیشن گرافیکی "سوره" را به خودش اختصاص داد. بچهای که به مناطق و شهرهای مختلف ایران میرفت و با موسیقی محلی و آداب و رسوم این مناطق همراه بود.
از آن به بعد برای من به عنوان دغدغهای مهم ادامه پیدا کرد و همهچیزم سفر شد و سفر! حتی زمانی که "صبح بخیر ایران" را راه انداختیم، همه همّ و غمّمان را روی این سفرها گذاشتیم؛ سختیهای زیادی داشت اما همیشه لذتهایش را به خاطر میآورم.
صبح بخیر ایران راه افتاد
* پس "صبح بخیر ایران" را شما راه انداختید؟
بله. سال ۱۳۷۳ بود که تلویزیون برای اولین بار برنامه صبحگاهی روی آنتن برد که نامش "صبح بخیر ایران" شد.
تلویزیون رقیب تلویزیون شده!
* آقای واحدی تلویزیون امروز در عرصه برنامهسازی به مشکلات عدیدهای برخورد کرده و راههایی را برای دیده شدن انتخاب میکند که راه اصولی نیست. چرا محتوای برنامهها مثل قبل تأثیرگذار نیست و برای مخاطب آن دلپذیری گذشته را ندارد؟
من فکر میکنم به تهیهکننده برمیگردد. تهیهکنندگی یک تخصص است که در واقع او به عنوان اهرم اصلی، برنامه را جلو میبرد. مجری یکی از عوامل تهیهکننده است؛ البته مجریانی در تلویزیون فعالیت دارند که خودشان به عنوان تهیهکننده، برنامهشان را پیش میبرند. علاوه بر آن مشکل بحث مالی هم وجود دارد که پای اسپانسرهای مختلف را به تلویزیون باز کرده است.
در کنار این اتفاقات، دستاندرکاران در شبکههای تلویزیونی هم دچار نوعی بدسلیقگی شدهاند، به طوری که تلویزیون رقیب خودش شده است! یعنی با تعدد برنامه در ساعت مشخص مواجهیم و یا برنامهها همه تکراری و بدون خلاقیت و ایده شدهاند.
دیدنِ این برنامههای یک شکل، مخاطب را از تلویزیون دور میکند. برخی اوقات هم بیننده نمیداند خودش را با توجه به وجود رسانههای مختلف، چگونه با آنتن سیما تطبیق بدهد. برنامههایی که روز به روز افت میکنند در سایه نداشتن خلاقیت و عدم توجه به ایدهپردازی و برنامههای رنگارنگی که به جای داشتنِ اتفاقی تازه، هر روز حضورشان پررنگتر میشود.
وقتی پای ستاره مربعها به تلویزیون باز شد
* مدتی است که با عنوان "دستمزدهای نجومی" مواجه میشویم؛ فکر میکنید از چه زمانی این آفتها به جای توجه به محتوای برنامهها، گریبانِ تلویزیون را گرفت؟
خوشبختانه من خودم را درگیر این قضایا نکردهام، اما فکر میکنم از زمانی این آفتها روی آنتنِ تلویزیون خودش را نشان داد که پای ستاره مربعها و اپلیکیشنهای مختلف به صداوسیما باز شد. مسابقاتی که با رنگ و لعاب مختلف با این شعار میآمدند و میرفتند که "شرکت کنید، جایزه ببرید". دیگر مخاطب به خاطر محتوا سراغِ آن برنامه را نمیگرفت بلکه پیامک میداد یا با برنامه تماس میگرفت که جایزه بگیرد.
این ستاره مربعها و اسپانسرها و حامیان مالی، وزانت و جایگاه محتوایی برنامههای تلویزیون را به سمتِ بازاریابی صرف بردند. چه خوب یا چه بد، به اعتبار رسانه ملّی به عنوان تریبونی مهم برای ارائه مفاهیم ایرانی و اسلامی خدشه وارد کردند.
مجری شدن بازیگران و معضلی به نام دستمزدهای نجومی
آن عبارتی که شما به کار بردید من هم نسبت به این معضل، انتقاد دارم؛ بحث دستمزدهای نجومی و حضور بیرویه بازیگران در جایگاه مجریان؛ البته تلویزیون در این سالها به دلیل کمبود بودجه گرفتارِ اسپانسرها شده؛ سرمایهگذارهایی که میتوانند اعمال نظر کنند. فکر میکنم یکی از دلایل حضور پررنگِ بازیگران به عنوان مجری، همین حضور پررنگِ اسپانسرها در صداوسیما است.
من با شما همدردم و همیشه آرزو میکنم تلویزیون از این روزها خارج شود و در این وانفسای رسانهای، کاری کند تا مخاطبش همچنان مخاطبِ پروپاقرصِ رسانه ملّی باشد.
* اغلب همین بازیگرانی که آمدند و تلویزیون مجری شدند هم موفق نشدند؛ به نظر شما علت این ناکامی چیست؟
چون در جایگاه خودشان نبودند، به همین خاطر از آنجا مانده و از اینجا رانده شدند! متأسفانه بازیگرانی هم دعوت شدند که چندین سال کار مفیدی در صحنه سینما نداشتند. این مشکلات هست و دقیقاً به معضلها و آفتهایی اشاره میکنید که خودمان هم جوابی برایش پیدا نکردهایم.
قبول نمیکنم که مخاطب ما با تلویزیون قهر کرده است!
* به نظر شما برای برونرفت از این مشکلات، تلویزیون باید چه رویکردهایی را در دستور کارش قرار دهد؟
به نظرمن تلویزیون باید به سمتی برود که خودش را از تعدد شبکه و تعدد ساخت برنامه و سریال خارج کند. چند شبکه داشته باشد با چند سریال و برنامه موفق و با کیفیت. وقتی سریال درجه یک و یا برنامه موفقی تولید کند حتماً مثل گذشته شاهد این خواهیم بود که خیابانها خلوت میشوند. یادمان هست روزهایی که سریالی روی آنتن میرفت و خیابان خلوت میشد و یا برنامهای که آنقدر تأثیرگذار بود که توجه همه به دیالوگهای مجری و اتفاقات آن برنامه جلب میشد. واقعاً مخاطب ما دوست دارد کارهای ایرانی و میهنی دنبال کند و به هیچوجه قبول ندارم مخاطب ما با تلویزیون قهر کرده بلکه انتظار دارد کارهای فاخرتری را ببیند.
تلویزیون نباید به دنبال فضایمجازی باشد
* یکی از مشکلات دیگر برنامهسازی توجه زیاد از حد به فضایمجازی و یا به قولی وایرال شدن برنامهشان در فضای اینستاگرام و شبکههای اجتماعی است؛ چرا اینقدر چشمِ برنامهسازان به فضایمجازی دوخته شده است؟
قبول دارم؛ به جای آنکه فضایمجازی دنبال تلویزیون باشد، تلویزیون به دنبال فضای مجازی است. به نظرمن تلویزیون باید کار خودش را بکند که شبکههای اجتماعی دنبالهرویش باشند. آنجا رسانه، رسانه مجازی است و اینجا رسانه دست اولی به نام تلویزیون؛ خبری که تلویزیون میدهد مستند است و نمیتوان چندان به برخی از اتفاقات فضایمجازی دل بست و باورش کرد. خوشبختانه چند جریان و خبرهایی هم دیدهام مثل قاچاق سوخت که تلویزیون شروع کرد و در فضایمجازی دنبال شد.
هرچه تلویزیون را قویتر کنیم مطمئناً نه تنها جا نمیمانیم بلکه به عنوان رسانه مولد، شبکههای اجتماعی را همراه خودمان خواهیم کرد. البته باید برخی از مسئولانی هم که میگویند مثلاً اینستاگرام را تبلیغ نکنید، همه را از این تناقض مواضع خارج کنند. وقتی چنین اعتقادی دارند که غیرقانونی است و نامش را نیاورید پس چرا خودشان در همین اپلیکیشنها صفحه دارند؟
قحط الرجال نیست؛ سراغ کاربلدها بروند
* اقبال واحدی بعد از ۲۵ سال اجرا در تلویزیون برای خودش و رسانه ملّی چه آرزویی دارد؟
ایدههایی دارم که از خدا میخواهم کمک کند تا عمرم تمام نشده آنها را به تصویر بکشم و ایدههایم را عملی کنم. یکی از دغدغههایم راهاندازی اردوهای جمعی بود که البته در دستور کار داشتم متأسفانه با کرونا مواجه شدم. اردوهای صنعتی، دامپروری و کشاورزی که به واسطه آن شغلهای مختلفی را معرفی کنیم و به نسل جدید راه را نشان بدهیم که میتوانند چه شغلهایی را با چه آینده و دورنمایی برای خودشان برگزینند. اتفاقاً برنامهای با نام "هنرستان ایران زمین" را در شبکه شما ساختم و خیلی هم بازخوردهای خوبی داشت.
برای تلویزیون هم آرزو دارم که کار را به کاردان بدهد و بچههایی که کاربلدند در میدان باشند. قحط الرجال نیست که اینقدر به سراغ آدمهای بیرونی و یا به قولی بازیگرها میروند تا آنها برنامه اجرا کنند. انشاءالله این مسائل حل میشود و تلویزیون به دوران طلایی خودش برمیگردد.
ارسال نظر