سه‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۹

به کارگردانی سعید ابوطالب؛

عوضی شدن جایگاه قناعت و کدبانوگری با اسراف و ولخرجی و تبرج در «شام ایرانی»

سعید ابوطالب

سینماپرس: شام ایرانی به عنوان یک برنامه ایرانی باید نماد و آینه تمام نمای همه سطوح جامعه باشد و متناسب همه اقشار مردم در شبکه نمایش خانگی محتوا تولید کند.

به گزارش سینماپرس، «گابریل تارد» معتقد است که «کلام بالدار روزنامه از مرزهایی می‌گذرد که در گذشته صدای مشهورترین سخنرانان از آن نمی‌گذشت»،  و امروز رسانه‌های تصویری چنان روح جمعی در مردم ایجاد می‌کنند که در ساختن افکار عمومی‌ بسیار مؤثرند.
افکار عمومی‌چیست؟ افکار عمومی‌سطح مناسب یک زندگی مطلوب را تعیین می‌کند. افکار عمومی ‌به ما می‌گوید و القا می‌کند که حداقلی‌ترین شکل ممکن زیست در جامعه چیست؟ و مانند اینها که در نهایت با توجه به سطح اجتماعی، تحصیلات، شغل و میزان درآمد مردم را در دسته‌بندی‌های مختلف و متفاوت طبقه‌بندی می‌کند.

رسانه اگر بخواهد به اصطلاح،  تماشگر همگان باشد باید سطح زندگی همگان را نشان دهد. رسانه در بهترین حالت باید مانند یک آیینه تمام‌نمای جامعه عمل کند و برای همه باشد و برای همه محتوا داشته باشد. نباید عده‌ای به لحاظ مالی در گوشه رینگ قرار بگیرند و خود را بیرون از سطح جامعه تصور کنند و حالتی از خودبیگانه و از جامعه‌بیگانه به‌آنها دست بدهد که پیامدهای منفی آن در هر شخص متفاوت عمل خواهد کرد.  ما به عنوان دست‌اندرکاران رسانه باید تمامی‌ عواقب محتواهای تولیدی خود را رصد کنیم.

سینما، شبکه نمایش خانگی، سریال، فرهنگ و هنر،

نمایی از مهمان‌نوازی لاکچری و رنگارنگ شام ایرانی

"تارد" جرم شناس و حقوقدان فرانسوی در سال ۱۸۹۰ "قوانین تقلید" را مطرح می‌کند. او با بررسی‌ها و تحقیقات انجام شده توضیح می‌دهد که اکثر جرم‌ها اکتسابی یا ذاتی نیست، بلکه منشأ اجتماعی دارد. او تقلید را عامل اصلی بسیاری از جنایت‌ها اعلام کرد و در ادامه نقش رسانه در این تقلید را بسیار مهم برمی‌شمرد.

بیشتر بخوانید

مرور زمان موقتاً به داد هاروی وینستاین رسید/ قاضی به رز مک‌گوان فرصت شکایت مجدد داد

با وضعیتی که تولیدات رسانه‌های خصوصی در پیش گرفته‌اند همین امر کاملاً واضح است. تولیداتی که در وهله  اول خود کاملاً تقلیدی از سبک زندگی غربی است. تقلیدی از تولیدات محتوایی آنان بدون اندکی دخل و تصرف و بومی‌سازی. برنامه شام ایرانی را نیز می‌توان از آن جمله دانست. برنامه‌ای که فارغ از ساعتی فراغت که برای مخاطب فراهم می‌کند هیچ توجهی به وضعیت معیشت مردم که ندارد هیچ، بلکه سبک زندگی لاکچری را در معرض دید عموم قرار می‌دهد. خریدهای بدون دغدغه،  زندگی‌های لوکس، سفره‌های رنگارنگ و... چیزهایی‌ است که می‌تواند در مخاطب امروز جامعه ما به راحتی موجب مقایسه سطح زندگی خود با دیگران و در نهایت افسردگی و بسیاری از معضلات خانوادگی و اجتماعی شود و حتی می‌تواند به باور «تارد»  منجر به سرکوب روحی و ایجاد خشم و خشونت و افزایش بزهکاری اجتماعی مانند سرقت شود.

سینما، شبکه نمایش خانگی، سریال، فرهنگ و هنر،

چند درصد از مردم اینگونه توانایی پذیرایی از مهمان دارند؟

آیا بهتر نیست مواضع برنامه‌سازی‌ها با شرایط جامعه به لحاظ اقتصادی و معیشتی همسو باشد؟ آیا ما به عنوان دست اندرکاران رسانه فقط وظیفه سرگرمی‌سازی مخاطب را برعهده داریم؟ رسالت و حق تریبون ما نباید حاکی از شرایط سخت طبقه فرودست جامعه باشد؟ آیا ما نمی‌توانیم با این فرصت پیش آمده بیاییم و خود را با مردم همدرد و هم‌طبقه کنیم و حداقل پیش چشم دوربین نشان دهیم که از آنانیم؟

اینکه راجع به بومی‌سازی برنامه‌ها صحبت می‌شود منظور این است که لااقل اگر نوع و مدل برنامه را از شبکه‌های غربی تقلید می‌کنیم بیاییم و آن را با شرایط فعلی جامعه و فرهنگ خاص خودمان وفق دهیم. آیا این کار هوشمندانه و بخردانه‌تر نیست؟ مثلاً با استفاده از چهره‌های مشهور بیاییم و مروج سبک زندگی ساده باشیم. بیاییم و به مهربانی و خوش‌خلقی‌ها نمره بدهیم تا به رنگ و لعاب و تعدد غذاهای لاکچری.

قناعت و کدبانوگری امتیاز بگیرد به جای اسراف و ولخرجی و تبرج. بیاییم و از یک روز کامل یک هنرمند محبوب پرده برداریم و از فعالیت‌های مدنی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و مذهبی و کارهای خیرخواهانه، عبادت، مطالعه و فضاهای معنوی به جای خوردن‌ها و آشامیدن‌ها و خرید کردن‌ها تصویر بگیریم.

به جای صحبت‌های غیرتخصصی و سطحی که منجر به تذکر به یک سلبریتی و توهین به قوم لُر شد و واکنش هنرمندان و ملت شریف ایران را در پی داشت، چند کلمه صحبت عمیق که ناشی از مطالعه و آموزش باشد می‌تواند فضای شام ایرانی را جذاب‌تر و به فرهنگ و بینش  نزدیک‌تر کند.

سینما، شبکه نمایش خانگی، سریال، فرهنگ و هنر،

واکنش فریبرز عرب‌نیا به صحبت‌های بهاره رهنما

اگر ما به مخاطب احترام بگذاریم و برای تریبونی که در اختیار داریم شأن و منزلت و حقوقی قائل باشیم قطعاً بهتر عمل خواهیم کرد و معضلات فرهنگی و اقتصادی جامعه در زمان فعلی دغدغه ما خواهد شد. به جای آن که صرفاً به فکر جنبه‌های اقتصادی برنامه‌سازی باشیم و مردم را به مثابه مشتری ببینیم، بیاییم و نگران سبک زندگی نوجوانان و جوانانی باشیم که در سال‌های پیش رو با این مسائل دست به گریبان خواهند بود.

بیاییم به جای ساخت برنامه شام به آنان خوراک و تغذیه فکری بدهیم برای روزگاران آینده. اوقاتِ فراغت مردم مانند یک امانت به دست ما سپرده شده است. تولیدات و برنامه‌سازی قارچ‌گونه شبکه نمایش خانگی که غالباً هم دست چند نفر معدود در رسانه‌های خصوصی می‌چرخد و نمونه‌ای از انحصارگرایی است،  قطعاً لطمات جبران ناپذیری را در روح و روان مخاطب و در زندگی خانوادگی و اجتماعی‌اش خواهد زد.

روزگاری بود که طنزها هم حاکی از درد جامعه و هم در جهت استعلای فرهنگ مخاطب بود. طنزها، طنز فاخر بود و سرگرمی‌ها و تفریحات، مفرح بود و نه مصنوعی و پژمرده‌کننده. امید است آن روزگاران طلایی دوباره حیات و جان بگیرد و دیگر شاهد قارچ‌های سمی‌ جامعه نباشیم.

در آخر خطاب به مسئولین رده بالای کشور که از زندگی تجملاتی و لوکس برخوردارند ذکر این این جمله از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام لازم است که  «خداوند بر رهبران عادل واجب کرده که سطح زندگی خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقیر را فقرش برآشفته نسازد.»

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.