به گزارش سینماپرس، شبِ یلدا درسی شاید به برنامهسازان بدهد که با این روش برنامهسازی، مخاطب را جذب میکنند اما هیچ اندوخته فرهنگی، خلاقیت و نوآوری به جامعه هدفشان انتقال میدهند. تنها سرگرمشدن و لحظاتی همراهی به دنبال دارد و تلویزیون نتوانست آن تأثیرگذاری که باید برنامههای ترکیبی و مناسبتی رویِ مخاطب داشته باشند به آن هدف نرسید.
اولین مشکلِ تلویزیون در مواجهه با مناسبتها، تدارک دقیقه نودی است که هم در برنامه و هم ساخت سریال صِدق میکند. همین رمضانی که پشت سر گذاشتیم، نمودش را در آثار نمایشی روی آنتن دیدیم و در یلدا به هم ریختن قالبِ برنامههای تخصصی، این دستپاچگی خودش را نشان داد. امسال هم برنامهای برچسبِ یلدایی به خودش گرفت، حتی مسابقههای تلویزیونی مثل "سیم آخر" و برنامههای تخصصی مثل "زوجینو" و "دستپخت" با برچسب یلدا وارد رقابت یلدایی تلویزیون شدند.
خلاقیت و نوآوری گمشده این روزهای تلویزیون، دوباره خودش را در میانِ دو شب پُرترافیک شبکههای سیما، به خوبی نشان داد. وقتی برنامهساز هنوز اصرار دارد با تغییر دکور و آوردنِ خواننده و طولانیکردنِ ساعت پخش میتواند بیننده را مشغولِ خودش کند. شاید هم تا لحظاتی بتواند به این هدفش برسد اما این واقعیت پیشرویِ مدیران تلویزیون است که امروز مخاطب به مدیومها و رسانههای مختلفی دسترسی دارد و اگر خلاقیتی نبیند، به سراغِ آن رسانهها میرود.
آنتِن پُرکردن مهم نیست بلکه باید برنامهسازان ما به سمت خلاقیت و نوآوری بروند. اتاقهای فکر خودشان را تقویت کنند نه اینکه فقط به میهمانهای تکراری و گپ و گفتهای همیشگی روی بیاورند. در واقع دوباره با دعوت از چند بازیگر و خواننده که در چند شبکه شاهدِ تکرارشان بودیم ویژهبرنامهها را به سرانجام رساندند. بسیاری انتقاد داشتند که خیلی سخت بود بتوانند متمرکز یک برنامه را دنبال کنند، به خاطر تدارکِ همه شبکهها حتی شبکههای تخصصی مثل سلامت، افق و حتی مستند.
چرا یک دفعه این همه برنامه همزمان با هم به مخاطب حملهور میشوند؟ در صورتی که این مخاطب به برنامه با کیفیت و زمانبندی شده نیاز دارد نه اینکه در یک ساعت با چند برنامه روبرو شود و هرکدام را قطعه قطعه و تیکه تیکه ببیند. این نکتهها در دو شبِ ویژهبرنامههای یلدایی تلویزیون به چشم خورد. گفتوگوی خوب و تلاشِ برنامهسازان را روی آنتن دیدیم که در این شرایط کرونایی کوشیدند تا مردم در خانه بمانند و به دورهمیهای خانوادگی یلدایی نروند. اما کیفیت HD شبکههای سیما باید کیفیتِ برنامهها هم بالا برود.
بسیاری از کارشناسان هم اعتقاد داشتند که نباید برنامههای ثابتِ تخصصی را مناسبتی میکردند؛ برنامههایی مثل "دستپخت"، "زوجینو" و "سیمآخر". میتوانستند این برنامه را با همان شکل و شمایلِ خودشان اجرا کنند چون بیننده خاصِ همان برنامه منتظرِ اتفاقات مسابقهای و یا تخصصی مربوط به آن برنامه است. این مأموریت باید به چند ویژه برنامه با شکل و شمایل خلاقانه و نوآورانه سپرده میشد. نه اینکه در دقایق نود، به هر برنامه تخصصی و مسابقهای بگویند شما با شکل و شمایلِ یلدایی روی آنتن بروید! این کار اصولی و منطقی نیست.
"زوجینو" که براساس هدفِ برنامهایاش باید از زوجهای جوان و ازدواج صحبت کند درگیر چالش میهمان خواننده و بازیگر میشود. خیلی مجری به مخاطبش احترام گذاشت با یکسری از این بازیگران درباره ازدواج صحبت کند اما اوج خاطرهگویی در این برنامه به سمت خاطره جیگرکی فیروز کریمی رفت که مصداقِ آن "خود گویی و خودخندی..." است! اگر هوشمندانه میهمان انتخاب شود اندوخته فرهنگی برای مخاطب خواهد داشت.
اگر بخواهیم نگاهی به این ویژه برنامهها داشته باشیم؛ اولین انتقاد به شبکه یک سیما است که چرا ویژه برنامهای را برای این شب تدارک ندید که "دستپخت" و حتی "ثریا" را وارد این میدان کند. برنامههای تخصصی که سیاستگذاریها و اهداف خودشان را دارند. "دستپخت" در شبِ یلدا برش تصویری از کرسی، استودیو و اجرا داشت؛ واقعاً در این برنامه تخصصی، واقعاً جای داوری امیرکربلاییزاده، مهران رجبی و نادر سلیمانی بود؟! یا در روزهایی که پروتکل رعایت میشود رفتنِ داوران (مهران رجبی، نادر سلیمانی و امیرکربلاییزاده) به همراه مجری زیر کرسی چه معنی میدهد؟
شبکه ورزش که لوکیشن را تغییر داد تا کارِ جدیدی از خودش ارائه دهد هم چندان موفق نبود؛ چرا که ساختار برنامه همان دعوت از چند میهمان بود و فقط این میهمانان در پیست اسکی دربندسر با هم صحبت میکردند. نکتهای که در گذشته هم وجود داشت و کماکان هم وجود دارد همان بیتوجهی به دعوت از میهمانان تکراری است؛ در شبکه یک امیر کربلاییزاده داوری میکرد، به "زوجینو" شبکه سه رفت؛ مهران رجبی هم در ویژه برنامه "دستپخت" حضور داشت، هم در "ایرانیش" گفتوگوی او پخش شد و هم به ویژه برنامه شبکه ورزش رفت.
قابل توجه حضور نادر سلیمانی در سه شبکه تلویزیونی بود؛ هم "دستپخت" شبکه یک، "زوجینو" شبکه سه و "انار" شبکه پنج. بهروز رضوی هم در ویژههای رادیویی بود و هم در شبِ یلدا "دورهمی" مهران مدیری گفتوگو کرد و هم لحظاتی با باربد بابایی در "زوجینو". در مورد خوانندگان هم حجت اشرفزاده پایِ ثابت ویژههای شبکه سه است. هم در "سیم آخر" رشیدپور و هم در "زوجینو" حاضر شد.
از طرفی دیگر فرزاد فرخ در دو شبِ متوالی، بینندگان او را در تلویزیون دیدند. شبِ اول به "ایرانیش" شبکه دو رفت و شبِ دوم میهمان برنامه "انار" شبکه پنج سیما شد. البته بیشتر از اینها هم میتوان اشاره کرد اما در این مجال نمیگنجد. این میهمانان تکراری همچنان مورد اعتراض است؛ رقابت شبکهها تا اینجا رسیده که اصلاً به این فکر نمیکنند میهمانانی بیاورند برای بیننده هم تازگی داشته باشد و هم اندوخته فرهنگی.
دکورها رنگِ یلدایی گرفتند اما حرفهای یلدایی زده نشد؛ این نسل بسیاری از مفاهیم یلدا و آیینهای کهن ایرانی را نمیدانند. هنوز برنامهسازِ ما هدف و دورنمای برنامه و تأثیرگذاریاش را نمیداند که در برنامه یلدایی باید چه مفاهیمی به مخاطب انتقال داده شود. واقعاً بیننده ما منتظرِ خاطرهبازیهای یلدایی و آشنایی با مفاهیم آیینها و سنتهای کهن ایرانی است و یا میخواهد بداند در خاطره جیگرکی آقای فیروز کریمی چه میگذرد؟
البته در این میان برنامه "قندپهلو" با همان شکل و شمایلِ برنامه خودش فقط در محیط بیمارستانی و کنار بخش مراقبتهای ویژه خودش را به آنتن رساند و این خودش نوعی خلاقیت و ادای احترام مستقیم به جامعه پزشکی بود. همان آدمهای مرسوم و فضای ادبیاتی و طنز را داشت و قالبِ خودش را به خاطر یلدا به هم نزده بود. با این عبارت "کرونا با کسی شوخی ندارد" چالشی ایجاد کرد که مخاطبین شعرهای طنزآمیز خودشان را به برنامه ارسال میکردند و فضای جذابی داشت.
"رادیو هفت" هم در شبِ بازگشت خودش، همان شکل و شمایل را حفظ کرده بود اما چرا باید سروش صحت را دعوت میکرد که خودش مجری "کتاب باز" است. باید آنتن در اختیار کسانی قرار بگیرد که حرفهای جدید دارند و یا به نوعی برای مخاطب تازگی دارند. اصرار به این میهمانان تکراری چیست؟ چرا دنبال فرهنگ عامیانه و ادبیات یلدایی متنوع نبودیم؟
اگر بخواهیم در میان این همه برنامه، بگوییم چه خلأهایی احساس شد واقعاً در هیچکدام از این برنامهها به صورت علمی و پژوهشی درباره یلدا صحبت نشد. حداقل در سالهای قبل برخی از برنامهها یلداخوانی داشتند و از قدیمیهای این عرصه که سالها پژوهش کردند دعوت میشد اما امسال از همین کار حداقلی هم دریغ شد.
از طرفی مناسبتِ یلدا تا حدودی مناسبت میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار را هم کمرنگ کرد که تلویزیون قدری میتوانست به جای این همه بازیگر و خواننده که به خاطر حضور بیرویهشان به روالی معمول تبدیل شدهاند، از مدافعان سلامت و پرستاران و جامعه پزشکی دعوت میکرد. به نظر میرسد برنامهسازان در کنار خلاقیت و نوآوری در ساختار، باید هوشمندی در انتخاب موقعیتهای برنامه و میهمانانشان داشته باشند.
وقتی برای دعوت از میهمان به فضایمجازی و حقیقی میهمان توجه شود کمتر تهیهکننده و شبکه دچار چالش میشود مثل اتفاقی که برای برنامه "انار" شبکه پنج افتاد. یا گفتار و رفتارهایی که با وایرالشدن، اعتبار یک رسانه را به خطر میاندازد.
بسیاری در فضایمجازی به این سردرگمیها و برخی از دکورهای آنچنانی سفرههای پرزرق و برق واکنش نشان دادند که اینها هم قابل تأمل است. وقتی روی سفره بسیاری از خانوادهها، میوهها و غذاهای آنچنانی نیست چرا این همه باید سفره برخی از برنامهها آنقدر رنگین باشد؟
به نظر میرسد برنامهسازان برای مناسبتهای پیشرو، به جایِ مجری و دکور، بیشتر روی اتاق فکرها و استفاده از کاربلدها و متخصصین سرمایهگذاری کنند بیشتر موفق میشود. اگر محتوا را جای حاشیه و صرفاً دیده شدن در فضایمجازی در رأس هدفگذاریهایشان قرار دهند میتوانیم منتظر اتفاقات خوبی در عرصه برنامهسازی تلویزیون باشیم.
اگر نظارت، اتاقفکر و مشاورین متخصص در کنار برنامهساز باشد و به پژوهش و تحقیق برای ساخت برنامه اهمیت بدهیم آنگاه خواهیم دید همه ارکانِ یک برنامه به بهترین شکل کنار هم قرار میگیرند.
*تسنیم
ارسال نظر