به گزارش سینماپرس، بحران اخیر در آمریکا درس های بسیاری برای ملت های جهان به همراه دارد. رسانه های جمعی درون ایالات متحده که تا زمان انتخابات ۲۰۲۰ به دو دسته طرفداران و مخالفان ترامپ تقسیم شده بودند و هر کدام نمایندگی یکی از دو حزب سیاسی همیشه در قدرت امریکا را بر عهده داشتند، ناگهان بعد از پیروزی نیم بند جو بایدن در انتخابات خنده دار اخیر ریاست جمهوری علیه ترامپ موضع گرفتند. انگار که تنها مشکل آمریکای امروز فقط شخص ترامپ است. ترامپ عملکرد بسیار بدی داشت و به یقین ستم های بسیاری به ملت های جهان روا داشت؛ اما نظام سیاسی حکومت آمریکا از طریق رسانه تلاش می کند همه ضعف های روبه افزایش دولت واشنگتن را به ترامپ گره بزند تا حکومت آن کشور تطهیر شود.
مصداق بارز آن چرخش ۱۸۰ درجه ای شبکه فاکس نیوز است که یک شبه از طرفدار رادیکال و سرسخت مواضع ترامپ به منتقد جدی وی تغییر کرد و رویکردی مشابه سی ان ان گرفت. همین یک مثال به خوبی نشان دهنده اهمیت شبکه های خبری در آمریکاست و بیانگر روش تاثیرگذاری طبقه حاکم در قدرت نرم هم هست.
این مسئله به یک شبکه منحصر نمی شود، بلکه بعد از حمله طرفداران ترامپ به کنگره، همه شبکه ها، روزنامه ها و سایت های خبری آمریکا مفاهیم مشابهی علیه ترامپ را به عنوان خبرهای داغ و فوری منتشر کردند. چنین هم آوایی در کشوری با آن جمعیت بزرگ نکته ای بسیار شگفت انگیز است. گویی همه رسانه های ایالات متحده از یک منبع فکری تغذیه و جهت گیری می شوند.
شاید باور آن سخت باشد، اما دقیقا همین مسئله واقعیت دارد. رسانه های امریکا زیر نفوذ بخش ثروتمند و کاپیتالیست ایالات متحده قرار دارند و آنان هستند که ترامپ را با تقلب در سال ۲۰۱۶ به قدرت رساندند و امروز با رسانه لگدمال می کنند. در حقیقت در آمریکا با آن همه ادعای دموکراسی نوعی آریستوکراسی وجود دارد. نهاد انتخاباتی آمریکا موسوم به «کالج الکترال» آیینه تمام نمایی از این آریستوکراسی قشر ثروتمند آمریکاست که با تاثیر رسانه آن را دموکراسی معرفی می کنند.
دم خروس طبقه حاکم
حاکیمت یک طبقه خاص بر همه ارکان آمریکا را در محدود کردن رسانه های آلترناتیو می توان دید. آمریکا مدعی آزادی بیان است؛ اما چنانکه در حوادث اخیر می توان دید همه رسانه های امریکا در یک جهت فعالیت می کنند، البته با نحوه بیان متفاوت و مهم تر اینکه هیچ رسانه ای که مخالف این قشر ثروتمند یا مخالف کاپیتالیسم باشد، اجازه فعالیت ندارد. حتی شبکه های آلترناتیو غیر آمریکایی مانند پرس تی وی نیز در امریکا ممنوع هستند. این ممنوعیت به روش های مختلف مانند حذف از شبکه های اجتماعی، ممنوعیت عرضه کابلی و ... اعمال می شود. اما چرا؟
دلیل اصلی در همان یک سو بودن همه رسانه ها در آمریکاست. رسانه ها وقتی اجازه فعالیت در ایالات متحده را دارند که در خدمت کاپیتالیسم باشند. همان مکتبی که برای طبقه ثروتمند و حاکم بر آن کشور سودآور است. بنابراین می توان دریافت چرا دولت ینگه دنیا سعی دارد هر صدای متفاوتی (نه الزاما مخالفی) را قطع کند.
به هر حال چالش های اخیر کاهش اعتماد مردم آمریکا به رسانه های مطرح آن کشور را به همراه داشته و بسیاری به دنبال شبکه هایی هستند که حقیقت را بگویند تا آنها بتوانند از سردرگمی رهایی یابند. هر چند هنوز هم رسانه های آمریکایی مخاطبان بسیاری دارند؛ اما هیچ یک از این رسانه ها نتوانسته اند پاسخی به این سوال بدهند که چه بر سر آمریکا می آید و اینکه چرا یک ابرقدرت اکنون به این روز افتاده است؟ اکثر مردم آمریکا نمی دانند که اصولا رسانه های دیگری هم غیر انواع آمریکایی وجود دارند.
فرصت تاثیرگذاری در غرب
تحولات اخیر آمریکا که از چند ماه قبل سیر شتابان گرفته، جدای از آنکه ضعف و افول آمریکا را نشان می دهد، فرصت بسیار خوبی برای شبکه های دگراندیش و آلترناتیو مانند پرس تی وی است تا به درون جامعه بسته آمریکا رسوخ کنند و حقایق را آنگونه که هست، برای مردم نااگاه ایالات متحده روایت کنند.
متاسفانه غفلت مضاعف مردم آمریکا به این دلیل است که اکثرا با وجود کاهش اعتماد به تلویزیون های خبری کشورشان، حتی نامی هم از رسانه های آلترناتیو نشنیده اند. خود این پدیده به اقدامات شدید دولت آمریکا در سرکوب رسانه های آزاد مربوط است.
به هر حال شرایط آمریکا از نظر اقتصادی رو به وخامت دارد و نه آمدن ترامپ موجب آن شده و نه رفتن او می تواند موجب بهبود شرایط شود؛ اما با یک بررسی ساده می توان دریافت که رسانه های ایالات متحده در تلاش هستند تا با فریب مردم، آینده ای خوب را به آنها نوید دهند و چشم آنان را از تماشای میلیون ها گرسنه، بی خانمان و اشخاصی که از ساده ترین خدمات درمانی محروم هستند، ببندند، بلکه این امید واهی را تقویت کنند که دولت آینده می تواند شرایط را بهبود بخشد. حال آنکه می دانیم بایدن و تیم وی سال ها در قدرت آمریکا بوده اند و آنچه اکنون رخ می نمایاند محصول حاکمیتی است که اینان اجرا کرده اند.
پرس تی وی در جایگاه یک رسانه انگلیسی زبان با رویکرد حقیقت محور می تواند روی این نکته تاکید کند که مشکل اصلی آن کشور تبعیت از کاپیتالسم است، چونان که پیروی از کمونیسم موجب نابودی شوروی شد. این دقیقا بهترین اقدام خواهد بود. در اصل هم آنچه موجب شد آن ابرقدرت با آرزوی حکومت بر جهان (= نظم نوین جهانی) به چنین وضعیتی برسد، همان حرص قشر ثروتمند برای کسب سود بیشتر است که تولید را به کشورهای دیگر منتقل کردند تا از پرداخت حقوق کارگران شانه خالی کنند و همین روند اکنون موجب تهی شدن آمریکا از درون شده است. کارگران بیکار، بدهکاران بانکی، افراد فاقد بیمه درمانی و مستمری بازنشستگی و ... معترضان امروز و گرسنگان فردا هستند. اکثر آنها گناهی ندارند که به چنین وضعی گرفتار شدند، به غیر از ناآگاهی از بلایی که کاپیتالیسم بر سر آنها آورده است.
شاید این سوال مطرح شود که با توجه به سانسور پرس تی وی چگونه می توان در امریکا تاثیر داشت؟ کافیست به موفقیت های این شبکه دقت کرد. دو کمپین که برای آزادی دو بی گناه در زندان آمریکا به سرعت توسط رسانه های خود آمریکا بازنشر شد، روندی شگفت آور اما واقعی است. به یاد آوریم با شروع کمپین «مرضیه هاشمی را آزاد کنید» اکثر روزنامه ها و سایت های آمریکا حتی شبکه اصلی آن کشور یعنی سی ان ان هم خبر پویش پرس تی وی را منتشر کردند.
آمریکا ویژگی متفاوتی از همه کشورهای جهان دارد و آن وجود هیجان رسانه ای در میان آن کشور است که موجب می شود چنین اتفاقاتی جامه عمل بپوشد.
شبکه های برون مرزی رسانه ملی به ویژه پرس تی وی از هر مسیری که می توانند باید وضعیت نابه سامان فقرای ایالات متحده را به سایر هموطنانشان نشان دهند. هر چند در فضای مجازی محدود می شود؛ اما می توانند از مخاطبان نخبه ای که این رسانه ها را دنبال می کنند، بخواهند حقایقی را که در این شبکه ها ارائه می شود، برای سایر هم میهنان خود بازنشر کنند.
پرس تی وی را باید تقویت کرد تا بتواند در سرزمین دشمن بیشتر تاثیرگذار باشد. ما به قدرت نرم نیاز داریم تا از طریق آگاهی دادن به مردم آمریکا آنها را رویاروی نظام کاپیتالیسم قرار دهیم.
* محمد پارسا نجفی
ارسال نظر