شمس الدین حمیدیان/ سی و هفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران بالاخره توانست از سد شرایط کرونایی حاکم بر کشور عبور کند و با تاخیری چندماهه و پس از سپری کردن دوران تعطیلی سالنهای سینما برگزار شود؛ تا هم برگ دیگری بر رزومه مدیریتی سکانداران عرصه سینمای جوان بیافزاید و هم ایشان را با خوشکامی از عواید مادی و معنوی برگزاری هرچند با تاخیر چنین رویدادی، به خارج از جایگاه مدیریتی خود در سال ۱۴۰۰ هجریشمسی بدرقه نماید.
اینگونه بود که جشنواره فیلم کوتاه تهران امسال با تفاوت های قابل توجهی نسبت به سال های گذشته در غربی ترین منطقه تهران و در پردیس سینمایی ایرانمال برگزار شد. تغییراتی ویژه نسبت به سال های گذشته که به سبب شرایط کرونایی کشور پدید آمد و موجب شد تا برای نخستین بار، آثار حاضر در جشنواره به شیوه مجازی و به اصطلاح برخط نیز اکران گردد و مخاطبانی از سراسر ایران داشته باشد. اقدامی شایسته که میتوان ماهیت تعاملی جشنوارهها را از صورت وضعیت دیدارهای متعارف و یا لابیهای حرفهای و بیزینسهای هنری و ... تغییر داد و به سمت و سوی جدیدی هدایت نمود. سمت و سویی جدید که تعداد مخاطب، کمیت و کیفیت آثار و ... را به عنوان عوامل اعتبار بخشی به جشنوارههای هنری معرفی نموده و در عین حال موجب از بین رفتن و یا کمرنگ شدن بسیاری از تبعیضها و نابرابریهای عمدی و غیر عمدی معمول در جشنوارههای سینمایی خواهد شد.
پس اگر چه لازم است تا بار دیگر به این نکته اصلی و اساسی توجه نماییم که همانا فیلم کوتاه بهترین بستر برای تجربهاندوزی و کسب دانش برای فیلمسازان جوان است و به جرئت میتوان آن را پایه سینما لقب داد. تمام فیلمسازان بزرگ جهان روزگاری کار خود را با همین بستر مهم و تاثیرگذارآغاز کردهاند و به موفقیتها وشکستهای پی در پی رسیدهاند تا توانستهاند راه فیلمسازی خود را پیدا کنند. اما در عین حال باید پرسیده شود که اساساً برگزاری چنین جشنوارهای، چه دستاورد و آوردهای برای سینمای ایران دارد؟ اهمیت این سؤال وقتی دوچندان میشود که عملاً شاهد یک جشنواره با حجم متراکمی از فیلمها و فیلمسازان هستیم که تقریباً هیچ کلانروایت و یا سیاست بلندمدت و چشمانداز ملموس را در خود جای نداده است.
گسترش جشنوارههای استانی و منطقهای انجمن سینمای جوانان ایران و حضور پُرتعداد آثار و تولیدات مطرح این جشنواره در سطح جشنوارههای بینالمللی و برخی از عوامل دیگر سبب شد تا در سال ۱۳۸۲ هجری شمسی و در واپسینسالهای حضور دولت موسوم به اصلاحات و حاکمیت رسمی جریان دوم خرداد بر عرصه فرهنگی و سینمایی کشور، عنوان جشنواره سینمای جوان به جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران تغییر یابد؛ عنوانی که خاطر برخی از دغدغهمندان فرهنگی کشور را به سبب قرابت این عنوان با یکی از اقدامات اصلی فرهنگی و سینمایی پهلوی دوم، یعنی جشنواره بینالمللی فیلم تهران مُکدر ساخت و اسباب مقایسهی این رویداد جشنوارهای در حوزه فیلم کوتاه را با ابتکار سینمایی دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی در برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم تهران در پی داشت؛ جشنوارهای که از سال ۱۳۵۱ تا بدو پیروزی انقلاب جریان داشت و از این جهت است که همچنان جشنواره فیلم کوتاه تهران در عنوان بندی خود اذهان مخاطب را متوجه میراث برجای مانده از دوران شوم پهلوی مینمود. |
سی و هفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به وضوح نشان داد که عرصه فیلم کوتاه کشور همچنان سرگشته در میان تکنیک و فارغ از تبیین هرگونه چشم انداز کلان و یا سیاست گذاری بلندمدت و تعریف میشن و ویژن ( mission & vision ) مشخص از حیث محتوایی به پیش می رود و در این میان متولیان رسمی این عرصه نیز تنها به حجیم سازی کمیت و گسترش صفحات رزومه مدیریتی خود متمرکز می باشند. تمایل هزار و ۵۸۵ فیلم کوتاه ایرانی برای حضور در جشنواره سی و هفتم می تواند شاهد مثالی قابل اندازه گیری برای چنین ادعایی باشد.
سیاستگذاران فرهنگی و سینمایی کشور میتوانند نقش اساسی در هدایت جوانان مشتاق فیلمسازی داشته باشند تا در آینده فیلمهایی با کیفیت و محتوای مناسب در اختیار سینمای ملی خود بگذارند و خوراک فرهنگی مناسبی را برای جامعه خود فراهم کنند و اما متاسفانه چنین نگرشی نه تنها در جشنواره فیلم کوتاه تهران، بلکه به تبع اولی در ساختار ویژه انجمن سینمای جوان ایران مغفول مانده و این رویکرد حیاتی و مهم به عنوان یکی از اصول تعیین کننده در آینده فرهنگی کشور دیده نمیشود. این در حالی است که این انجمن به عنوان بزرگترین انجمن سینمایی کشور از جایگاهی بیبدیل در صنعت سینمای ایران برخوردار است و به عنوان یکی از اصلیترین زیر مجموعههای سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شناخته میشود که به نوعی مهمترین نقش را در رهنمود فیلمسازان جوان و آتیهدار نسلهای مختلف در صنعت سینمای کشور را بر عهده دارد و امروزه بسیاری از فیلمسازان حاضر و فعال در عرصهی سینمای بلند کشورمان همانند رضا میرکریمی، سعید روستایی، محمدحسین مهدویان و ... محصول همین انجمن سینمای جوان ایران و حضور اولیه و معرفی ویژه خود در جشنواره فیلم کوتاه تهران میباشند. |
سرگشتگی عرصه فیلم کوتاه آنچنان واضح است که سی و هفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران در نهایت با پذیرش صد و چهل و دو فیلم در بخش های مختلف داستانی، مستند و پویانمایی و تجربی و هچنین اکران این آثار در طی پنج روز آن هم به دو صورت و شیوه مجازی و حقیقی؛ در شامگاه روز گذشته یعنی ۶ بهمن ماه ۱۳۹۹ هجری شمسی به کار خود پایان می دهد و در این میان جایزه بهترین فیلم کوتاه بخش ملی خود را به اثری داستانی با عنوان «اسب سفید بالدار» اهدا می نماید. اثری ۲۰ دقیقه ای که پیش از این با محتوای جشنواره پسند خود توانسته بود در جشنواره های خارج از کشور حاضر شود و به سبب محتوای سیاسی و حتی به نوعی ضد حاکمیتی اثر، مورد حمایت محافل گوناگونی همچون جشنواره فیلم برلین در سال گذشته واقع گردد.
فقدان چشمانداز کلان و یا سیاستگذاری بلندمدت در عرصه فیلم کوتاه سبب شده تا این عرصه مهم سینمایی به آنچنان ابتذالی بیافتد که اساسا تصور شود مدیریتی با عنوان فیلم کوتاه در کشور وجود ندارد و متولیان امر صرفا ابزارهایی هستند که به عنوان ماشین امضا عمل نموده و به عنوان یک ابزار مکانیکی از کارکرد تأیید کننده و پولرسان برخوردار میباشند! که اگر این نبود؛ قطعا در سی و هفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران شاهد حضور پُررنگ و جولان تفکرات «پُست مُدرن و غلبه روح داروینسیم اجتماعی بر پیکره عموم تولیدات نبودیم و حقنه نسبیت انگاری اخلاقی در کنار مؤلفههایی همچون فقدان روایتِکلان، ضد قصه و بی هویتی، خودبسندگی و خودکامگی، اصالت شکل و فرم گرایی، پیروی از الگوی غربی فمینیسم، ایستایی و ژانر مُردگی و فقدان امید، فضیلت کار و ... اینچنین در کالبد عموم تولیدات مشهود و ملموس نبود!
پُرواضح است که عموم جشنوارههای بینالمللی، در کنار برگزاری و اهدای جوایز به فیلمسازان و ... سعی مینمایند تا منطبق بر توان خود، نقش راهبردی خود را در تعیین جنس فیلمسازی فیلمسازان ایفا نموده و محتوی مدنظر خود را مبتنی بر آرمانها و اهداف کلان فرهنگی تبیین و به صورت کارخواستهای غیر مستقیم بر عهده جامعه هنری در تماس با خود گذارد. اما گونه رفتاری جشنواره فیلم کوتاه تهران، در طی سالهای اخیر نشان داده که یا این جشنواره فاقد یک سیاستگذاری عمیق و منسجم است و یا آنکه اساسا قادر نیست و نمیتواند و یا نمیخواهد که فیلمسازان جوان مرتبط با خود را ترغیب به ساخت فیلمهایی متناسب با آرمانهای فرهنگی کشور نماید.
اینگونه است که مرور کلی مجموع آثار عرضه شده در سی و هفتیمن جشنواره فیلم کوتاه تهران و بالاخص حدود 30 عنوان اثری که با حمایت مستقیم انجمن سینمای جوانان ایران ساخته شدهاند؛ میتوان به صراحت ادعا نمود که نه تنها اثری از هدایت محتوای اصولی و جریانسازی بر مدار آرمانهای جمهوری اسلامی در حوزه فیلم کوتاه دیده نمیشود؛ بلکه متاسفانه مسیر حرکتی این عرصه مهم سینمایی به سمت و سوی اهدافی مغایر با این آرمانها بوده و جریان فیلمسازی در حوزه فیلم کوتاه بر بسترهایی همچون آنچه که در سند ۲۰۳۰ یونسکو تعیین شده در حال حرکت میباشد و این واقعیتی به شدت نگران کننده از برای آینده صنعت سینمای ایران است.
ادامه دارد...
ارسال نظر