یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۵

نگاهی به فیلم برنده خرس نقره جایزه ویژه هیأت داوران برلین ۲۰۲۰؛

ترس و اضطرابی که هر لحظه بیشتر در مخاطب رخنه می کند/ «هرگز به ندرت گاهی همیشه» فیلمی زنانه با قصه ای تکراری و یک خطی!

فیلم سینمایی «هرگز به ندرت گاهی همیشه»

سینماپرس: «هرگز به ندرت گاهی همیشه» فیلمی به کارگردانی الیزا هیتمن برنده خرس نقره جایزه ویژه هیأت داوران برلین ۲۰۲۰ فیلمی زنانه با قصه ای تکراری و یک خطی است؛ فیلمساز قصه‌ای کلیشه‌ ای و ساده را برای خلق و ارائه مضمونی که در ذهن فیلمساز است تا حدی به خوبی پیش می‌برد اما پس از ارائه این مضمون مخاطب درگیر با قصه را رها کرده و نیازهای دراماتیک او را پاسخ نمی‌دهد.

علی ناصری/ «هرگز به ندرت گاهی همیشه»  سومین فیلم الیزا هیتمن که یکی از تحسین‌ شده‌ ترین فیلم‌های سال ۲۰۲۰ است. فیلمی زنانه با قصه‌ ای شاید تکراری و یک خطی؛ دختری که به خاطر ارتباط با دوست پسرش باردار شده و به دردسر افتاده است. فیلمی که ایده دراماتیکش را با شکل دادن موقعیتی ترسناک برای کاراکتر اصلی‌اش که در خانواده‌ای به نظر مستبد همراه با پدری بداخلاق و احتمالاً بی‌پول زندگی می‌کند، پیش می‌برد اما تکیه اصلی‌اش بر محتوا و مضمون مدنظرش است و تمام ابزارهای دراماتیک را برای رسیدن به سکانسی صرف می‌کند که نام فیلم هم برگرفته از دیالوگ تکرار شونده این سکانس است.

«هرگز به ندرت گاهی همیشه»  را در ساختار روایی و ابزارهای دراماتیکی که استفاده می‌کند می‌توان به شاهکار عباس کیارستمی «خانه دوست کجاست؟» شبیه دانست که البته در مضمون نیز به نتیجه‌ ای مشابه می‌رسد. در این فیلم کودک باید دفترچه دوستش را خیلی زود به او برساند، به دنبال خانه‌اش می‌گردد و باید پیش از نگرانی مادرش به خانه برگردد. در فیلم هیتمن همانند فیلم کیارستمی فیلمساز در ابتدا موقعیتی که شخصیت اصلی در آن قرار دارد را در مقدمه‌ای طولانی‌تر ترسیم می‌کند و سپس معضل به وجود آمده دختر را به کاری وادار می‌کند که با توجه به داشتن خانواده‌ای مستبد کار خطرناکی است و حس پسر فیلم کیارستمی را دارد که باید به سرعت کارش را انجام داده و به خانه برگردد.

ترس و اضطرابی که هر لحظه بیشتر در مخاطب رخنه می کند/ «هرگز به ندرت گاهی همیشه» فیلمی زنانه با قصه ای تکراری و یک خطی!

به این ترتیب فیلمساز، مخاطب را در فضای دلهره‌آوری قرار می‌دهد که ناشی از همراه شدن بیننده با شخصیت اصلی است که البته اینجا شخصیت اصلی تنها نیست و دوستی با او همراه است که در شکل‌گیری موقعیت و فضای مدنظر فیلمساز نقشی بسیار مهم و تأثیرگذار دارد.  

شخصیت‌پردازی کاراکتر اصلی فیلم را می‌توان نقطه قوت فیلم دانست، کاراکتری مغرور، درونگرا و آسیب دیده که جذابیت‌های لازم برای همراه کردن مخاطب با خود را دارد. بازی بسیار خوب سیدنی فلانیگان نیز کاراکتر آتومن را کامل‌تر کرده و سکانس تأثیرگذار پرسش‌های پزشک به دلیل شخصیت‌پردازی خوب، موقعیت خوبی که کاراکتر در آن قرار گرفته و بازی خوب فلانیگان یکی از سکانس‌های به‌یادماندنی فیلم است که در بافتار روایی تصویری  «هرگز به ندرت گاهی همیشه»  به خوبی جای گرفته است.

فیلم در واقع با تعریف موقعیت‌های مختلف در تعریف احاطه شدن کاراکتر بین مشکلی بزرگ که مدام در حال رشد است و با رفتار افراد مختلف و شرایط ویژه‌ای که وجود دارد پر رنگ‌تر می‌شود،  استرس و اضطراب جاری در اثر را هر لحظه بیشتر به جان مخاطب می‌نشاند و او را وادار به هم‌دردی با کاراکتر اصلی فیلم می‌کند. به این ترتیب فیلم الیزا هیتمن را در فضاسازی می‌توان اثری بسیار موفق دانست.

ترس و اضطرابی که هر لحظه بیشتر در مخاطب رخنه می کند/ «هرگز به ندرت گاهی همیشه» فیلمی زنانه با قصه ای تکراری و یک خطی!

اما «هرگز به ندرت گاهی همیشه»  در کل فیلم متوسطی است که قصه‌ای کلیشه‌ای و ساده را برای خلق و ارائه مضمونی که در ذهن فیلمساز است تا حدی به خوبی پیش می‌برد اما پس از ارائه این مضمون مخاطب درگیر با قصه را رها کرده و نیازهای دراماتیک او را پاسخ نمی‌دهد. در واقع پایان‌بندی فیلم هیتمن نقطه ضعف این اثر است؛ فیلمساز با خلق مضمونی که مدنظر دارد خیلی راحت بدون توجه به نیازهای دراماتیک شکل گرفته قصه را رها کرده و فیلم را به پایان می‌رساند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.