به گزارش سینماپرس، هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی درباره شورای عالی نظارت بر ساخت و نصب مجسمههای شهری و یادمان در اماکن عمومی که بعد از ۲۰ سال تشکیل شد، نکاتی را مطرح کرده که در قالب یک یادداشت در اختیار مهر قرار داده است که در ادامه آن را میخوانید.
«جلسه شورای عالی نظارت بر ساخت و نصب مجسمههای شهری و یادمان در اماکن عمومی که از سال ۷۸ و ۷۹ قانونش تصویب شده بود اما هرگز برگزار نشده بود، بالاخره بعد از ۲۰ سال برگزار شد. دلیل برگزار نشدن جلسات این شورا به شرح زیر است:
اول اینکه در ترکیب اعضای شورای نظارت، معاونان و مقامات عالی وزارتخانههای متعدد حضور داشتند و قانون گفته بود هر هفته در تهران تشکیل جلسه دهند و در مورد هر یک از مجسمههای یکی از میادین یا پارکهای ایران تصمیم بگیرند. این کار نه عملی بود و نه منطق داشت که گروهی در تهران بنشینند و برای مجسمههای خیابانها و پیادهروهای ایران تصمیم بگیرند. ضمن اینکه شهردار شهری که مجسمه میخواست، باید میآمد تهران و از مجسمهاش دفاع میکرد!
دومین نکته این بود که ضرورت تشکیل این شورا چه بود؟ ضرورتی نداشت! فقط در فضایی که شهرداریهای ایران گوی سبقت را برای «آرایش» شهرها و نه «پیرایش» از هم ربودهاند، شهرداران محترم هرچه را که سلیقهشان اقتضا میکرد به نام مجسمه و یادمان شهری در هر کوی و برزن نصب میکردند و میشد نماد شهر و هویت مردم.
سومین نکته مربوط به مجسمهسازها بود؛ هر کس ارزانتر میساخت و چند رابیتس کار و جوشکار و نقاشی رنگ ماشین و پلی اورتان آشنا داشت و در لابلای این سفارشهای متعدد، سهم مجسمهسازان و سایر هنرمندان در برابر مجریان، کمترین و ناچیزترین بود، چراکه هیچ شورایی وجود نداشت که از پیشنهاددهنده، سابقه و رزومه و تحصیلات بخواهد و میگفتند مجسمهساز نسازد، چون قیمتش گران است.
نکته بعدی درباره داوری آثار بود؛ ایران بیش از ۱۴۰ شهر کوچک و بزرگ دارد که ۸ شهر آن، کلانشهر است که فقط ۳۱ شهر سازمان فرهنگی هنری دارند و آنهایی که سازمان زیباسازی دارند کمتر از ۱۲ شهر هستند. از شهرهای کوچک با امکانات و درآمدهای محدود انتظاری نبود اما در کلانشهرها هم که مثلاً شورای انتخاب و داوری به کار میگرفتند، بعد از اتمام داوری جناب شهردار و اعضا محترم کمیسیونهای مختلف، قدم رنجه میکردند و هر کاری را که با ذائقه و سلیقهشان سازگار بود، انتخاب میکردند و سفارش ساخت میدادند. (از نزدیک دیدهام شهردار محترمی را که میفرمودند؛ سلیقه داوران، محترم است اما من پول مجسمهای را میدهم که سلیقه خودم باشد.)
تفاوت آئیننامه جدید با نسخه قبلی در این است که یکسال تمام تلاش شد تا ایرادهای آئیننامههای قبلی تاحد امکان و مقدورات رفع شود و در هر استان کشور، یک شورا تشکیل شود با حضور مقامات و هنرمندان محلی که حداقل ۳ نفر اعضا باید مجسمهساز یا رؤسای انجمنهای هنری یا استاد هنر و معماری و شهرسازی و جامعهشناس باشند و به آنچه در شهرهایمان میسازیم و به یادگار میگذاریم، نظارت کنند.
در این میان، وظیفه شورای مرکزی تهران نیز این است که رزومه و سوابق شوراهای استانی را بررسی و احکامشان را صادر و به استانها تفویض اختیار میکند. در صورت اختلاف در شهرها برای نصب مجسمه نیز حل اختلاف و داوری را انجام میدهد.
این قانون همه مشکلات ما را حل نخواهد کرد؛ بلکه قانون در یک مسیر طولانی، فرآیندها را اصلاح میکند و جلوی خودخواهی آدمها و سلیقه ورزی را میگیرد و امکان استفاده از خرد جمعی و کار گروهی در تصمیمگیری ها را فراهم میکند.»
ارسال نظر