به گزارش سینماپرس، بابک کایدان فیلمنامهنویس تلویزیون و سینما که نویسندگی سریالهای طنزی همچون «خوب بد زشت» به کارگردانی منوچهر هادی و «دارا و ندار» به کارگردانی مسعود دهنمکی را بر عهده داشته است درباره افت کیفیت کمدیهای این روزهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی به مهر بیان کرد: این کاهش کیفیت به همه چیز برمیگردد و از همه مهمتر یکی از عوامل کمدی خوب شرایط اجتماعی و روحی و روانی مردم است. گل سرسبد همه این اتفاقات تلخ هم کرونا بود و وقتی مدام در حال شنیدن مرگ و میر هستید خندیدن گویی به گناه تبدیل میشود و انگار نباید بخندند. این یک بحث روان شناسی دارد که شما برای خندیدن باید یک پتانسیل ابتدایی داشته باشید و الان جامعه یک نوع افسردگی عمومی دارد.
خیلی در سوگهای سنگین هستند و نمیتوانند بخندند
کایدان با بیان اینکه خنده نیاز طبیعی است، عنوان کرد: خیلیها هنوز هستند که نمیتوانند بخندند در سوگ سنگین و شرایط بحرانی قرار دارند و حتی میخواهند در حال خود باشند.
نویسنده سریال «دلدادگان» در بخش دیگر درباره مولفههای مهم کمدی گفت: آثار نمایشی این روزها خلوت و خالی هستند و فکر میکنم یک علتش برمیگردد به اینکه کار طنز به شدت قائم به بازیگر است برخلاف ملودرام که به قصه متکی است. از طرفی بازیگران کمدی به شدت محدود هستند اینقدر از طرف منتقدان کوبیده شدند که مهمترین بازیگران کمدی به سمت ملودرام میروند تا دیده شوند.
وی اضافه کرد: وقتی کمدی در جشنوارهها جدی گرفته نمیشود به تدریج بازیگران احساس پوچی میکنند، طبیعتاً خیلیها مسیر عوض میکنند.
کارگردانانی که فکر میکنند چون محبوباند هر چه بسازند مخاطب میبیند
کایدان در پاسخ به سوالی به کاهش کیفیت کمدیهای شبکه نمایش خانگی مثل آثار مهران مدیری و رامبد جوان عنوان کرد: خیلیها در مسیر کمدی انگیزههایشان را از دستت دادهاند و حتی انگیزهها متفاوت شده است. زمانی دغدغه برخی کارگردانان جذب مخاطب بود اما الان میگویند مخاطب دارند و این بزرگترین آفت یک هنرمند است.
این بحث برانگیز است که چرا این میزان دارایی برایشان کم است و یا این توهم از کجا میآید که فکر میکنید کاری قائم به شخص است و هر کاری بسازند باید مخاطب بپسندد. حتی مشخص نیست که فرد چرا فکر میکند که اینقدر سوپرمن است که میتواند چند کار با هم داشته باشد وی اضافه کرد: خیلی از دوستان را دیدهام که فکر کردهاند چون محبوب هستند هر کاری بسازند الزاماً مخاطب میبیند اما مخاطب میفهمد سازنده دنبال پول و اقتصاد است.
نویسنده «سقوط یک فرشته» درباره اینکه چرا این افراد که پروژههای مختلفی دارند به دنبال پول بیشتر هستند گفت: این بحث برانگیز است که چرا این میزان دارایی برایشان کم است و یا این توهم از کجا میآید که فکر میکنید کاری قائم به شخص است و هر کاری بسازند باید مخاطب بپسندد. حتی مشخص نیست که فرد چرا فکر میکند که اینقدر سوپرمن است که میتواند چند کار با هم داشته باشد. این تفکر از کجا میآید که ما میفهمیم و باقی نمیفهمند و چون لایک میگیرم هر کاری بسازیم از من میپسندند. درحالیکه مردم اینقدر خسته و بی حوصله و بیاعتمادند که هیچ تعارفی ندارند و هر چقدر دست و پا بزنید اگر کاری نپسندند به راحتی کنار میگذارند.
وی در حوزه نگارش فیلمنامههای طنز و ضعف در این حوزه نیز بیان کرد: کمبود نیروی انسانی در عرصه کمدی داریم چه در نگارش و چه بخشهای دیگر. در هالیوود ۱۲ هزار نفر در بخشها و ژانرهای مختلف به نگارش مشغول هستند. گاهی نویسندگان خیلی متمرکز فقط روی یک پروژه مثل فرندز کار کرده، تخصصیتر عمل میکنند و همان یک مجموعه را کار میکنند و ترجیح میدهند در همان گونه متخصص شوند.
طنزنویسهای خوب مثل خشایار الوند را از دست دادهایم
کایدان اضافه کرد: در ایران کسانی که کار مستقل و حرفهای میکنند بیشتر از ۲۰ یا ۳۰ نفر نمیشوند. امثال خشایار الوند را و برخی کمدینویسهای خوب را از دست دادهایم، برخی مهاجرت کردهاند و این باعث میشود تعداد محدود شود. برای همین نویسنده در اینجا نمیتواند متمرکز عمل کند و خود من گاهی مجبور بودهام همزمان سه کار داشته باشم.
وی در بخش دیگر درباره کیفیت پایین کمدیهای تلویزیونی نیز بیان کرد: همانطور که گفتم طنز قائم به بازیگر است و شاید این روزها بازیگران کمدی کمتر حاضر باشند به تلویزیون بیایند که بخشی به دلیل دستمزدهاست و بخشی آزادی عمل است و در نهایت بازیگری که به هر دلیلی با تلویزیون مشکل دارد ترجیح میدهد در شبکه خانگی کار کند.
این نویسنده اضافه کرد: بخشی هم به متنهایی مربوط میشود که خیلی دغدغه مند نیست و یا حتی قصههای دغدغه مند در حوزه اقتصاد و معیشت در پرداخت به درستی اجرا نمیشود. اجرایش کار فرم است. کمدی به آن معنا داری دکوپاژ است. آنها هم که داریم انگیزههای خود را از دست دادهاند و دغدغهمندیهای دیگری دارند.
وی در پایان با اشاره به موقعیتهای تکرار شده در کمدیها اظهار کرد: کمتر متنی داریم که مخاطب را بشناسد، ما زمانی با موقعیتهای نوستالژی دهه ۶۰ خیلی میخندیدیم اما مخاطب دهه ۸۰ و ۹۰ که الان ده سال دارد را نباید نادیده بگیریم. شیره آن کارها را هم کشیدهایم مخاطب نمونههای خوب دیده و اشباع است.
ارسال نظر