به گزارش سینماپرس، جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» یکی از معتبرترین جشنوارههای سینمایی ایران در حوزه سینمای مستند است، جشنوارهای که بعد از برگزاری ۱۴ دوره توانسته است جایگاه معتبری را در سطح ملی و بینالمللی برای خود فراهم کند.
مسئولان برگزاری این جشنواره، طی چند دوره اخیر، تصمیم گرفتند تا بخش پیچینگ را در «سینما حقیقت» اجرایی کنند و شرایط برای ایجاد فضای مناسب برای تولید مشترک بین ایران و کشورهای دیگر را فراهم کنند. حال بعد از گذشته چند دوره از برگزاری پیچینگها و حضور مستندسازان ایرانی و تهیه کنندگان داخلی و خارجی، بسیاری از مستندسازان بر این باور هستند که این پیچینگها نتیجه مناسبی را به همراه نداشته و خروجی آن انتظارها را برآورده نکرده است.
پیچینگ اصطلاحاً به نوعی از پرزنت و ارائه طرح ساخت یک پروژه اطلاق میشود که در مدت زمانی محدود، صاحب پروژه باید بتواند صاحب سرمایه را به همراهی و پشتیبانی از تولید اثر خود مجاب کند.
با توجه به اینکه به زودی فراخوان پیچینگ پانزدهمین دوره جشنواره «سینما حقیقت» منتشر میشود، با محمد طیب، مدیر بازرگانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی درباره برگزاری پیچینگ در این رویداد، نتایج برگزاری آن تا به امروز و اهدافی که به دنبال آن هستند، گفتگو کردیم. وی در بخشی از این مصاحبه به اهمیت، مشکلات و اولویتهای تولید مشترک اشاره کرد.
* یکی از مسائلی که این روزها مطرح میشود، این است که طی سالهای اخیر و با برگزاری پیچینگهای «سینما حقیقت» به آن نتیجهای که انتظارش را داشتیم به خصوص در رابطه با تولید مشترک، نرسیدهایم، درباره این پیچینگها و نتایجی که تا امروز به همراه داشته است توضیح میدهید؟
در دوره قبل جشنواره «سینما حقیقت»، فیلم مستند «جاهای خالی پر شود» بهترین جایزه را دریافت کرد که یکی از محصولاتی بود که در دورههای قبلی در پیچینگ جشنواره «سینما حقیقت» شرکت کرده بود و موفق شده بود که به تولید برسد. این مثال را زدم تا بگویم که نمیتوان گفت برگزاری پیچینگها در این جشنواره بدون نتیجه بوده است. اما مساله این است که باید دید با برگزاری این پیچینگها چه انتظاراتی را دنبال میکنیم. من به عنوان مدیر بازرگانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی این توقع را دارم که استفاده کاربردی تر و عملیاتیتر از پیچینگ اتفاق بیافتد، یعنی علاوه بر فرآیند شرکت کردن مستندسازان در پیچینگ، نتیجه گرفتن از آنکه به معنای موفق شدن در جذب سرمایه و یا جذب ایدههای جدید است مورد نظر قرار بگیرد.
معمولاً شرکت کردن در جلسات پیچینگ در دنیا با ۲ رویکرد اتفاق میافتد، رویکرد اول این است که افراد به این فکر میکنند که طرحشان را ارائه کنند تا بتوانند برای یکی از مراحل پژوهش، تولید و یا پس از تولید خود جذب سرمایه کنند. رویکرد دوم این است که در پیچینگ شرکت میکنند تا برای استیج دولوپمنت طرح با دریافت نظرات و ایده داورها و سرمایه گذاران حاضر در این نشستها، بتوانند فرآیند توسعه دادن طرحشان را تقویت کنند. اگر این ۲ رویکرد را با هم ببینیم، در سالهای اخیر، پیچینگهای جشنواره «سینما حقیقت» مفید برگزار شده است، یعنی فضایی را ایجاد کرده است تا مستندسازانی که تجربه شرکت در پیچینگ را نداشتهاند، بدون پرداخت هزینه ضمن آشنایی با این فضا، در برابر سرمایهگذاران بینالمللی از طرحهای خود دفاع کردهاند. همچنین آنها ایدههایی را برای توسعه پژوهش خود گرفتهاند و نهایتاً تعدادی از این ایدهها موفق به تولید شده است.
تاکید میکنم که مستندسازان باید به تکنیکهای مختلف مسلط باشند تا بتوانند در پیچینگ ها، ارائههای بینالمللی و داخلی موفق عمل کنند، در کنار آن باید بدانند که طرحهایی که ارائه میکنند باید برای سرمایه گذار داخلی و خارجی جذاب باشد تاکید میکنم ما در رویکرد جدید در بازرگانی بینالملل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی این انتظار را داریم که با تکیه بر تجربههای سالهای اخیر، شرایطی ایجاد کنیم که مستندسازان و طرحهای آنها را با کیفیت و آمادگی بهتر در پیچینگهای معتبر بینالمللی معرفی کنیم. در واقع میتوان گفت تجربه چند دوره گذشته پیچینگ «سینما حقیقت» مشابه یک بازی تمرینی یا دوستانه در خانه بوده است و بخش آموزشی و تجربی آن اولویت بیشتری داشته است، اما حالا نوبت آن است که طرحهای ارزنده و واجد شرایط تولید و عرضه بینالمللی، هم در پیچینگ «سینما حقیقت» و هم در دیگر پیچینگهای معتبر بینالمللی شرکت کنند و امیدواری بیشتری به دریافت نتیجه مطلوب از این حضورها داشته باشیم.
* زمانی که نام پیچینگ میآید، ناخودآگاه مستندسازان این انتظار را دارند که شرایط برای تولید مشترک فراهم شود، درست است که مشکلاتی برای همکاریهای بینالمللی وجود دارد، در حال حاضر مساله تولید مشترک با شبکهها و کشورهای دیگر در چه شرایطی قرار دارد و تا چه اندازه برگزاری پیچینگ «سینما حقیقت» که شناختهشده ترین جشنواره بینالمللی ایران در حوزه مستند است، در این زمینه تأثیرگذار است؟
خوشبختانه امکان تولید مشترک بین مستندسازان ایرانی و سرمایهگذاران و تهیهکنندگان خارجی کاملاً وجود دارد و این اتفاق در حال رخ دادن است. ممکن است که گاهی شنیده شود که روند تولید مشترک در شرایط فعلی سخت است، اما همین حالا هم پروژههای مختلفی از مستندسازان ایرانی با کشورهای دیگر در حال تهیه و تولید است. البته تاکید میکنم که به انجام رسیدن این تولیدات به دلیل برخی از ملاحظات و شرایط تحریمی سخت است ولی خوشبختانه این امر در جریان است.
اما مساله این است که تولید مشترک و شرکت کردن در پیچینگ الزاماً یک چیز نیستند، زمانی که در جلسه پیچینگ شرکت میکنیم، طرحی را ارائه میدهیم و فکر میکنیم که قابلیت جذب سرمایه دارد، حالا برای جذب سرمایه در یک رویدادی شرکت میکنیم و در این رویداد سرمایه گذاران حاضر تصمیم میگیرند که طرح مورد نظر مناسب شبکه یا شرکت آنها هست یا خیر. بنابراین شرکت در یک پیچینگ به نوعی یک رقابت است، چرا که باید دید یک طرح تا چه اندازه میتواند برای شبکههای مختلف خارجی جالب باشد که روی آن سرمایه گذاری کنند. این در حالی است که باید سلیقه سرمایه گذار را نیز برای ارائه طرحهای خود مورد توجه قرار دهیم.
به همین دلیل هر طرحی که در پیچینگ شرکت میکند نباید این انتظار را داشته باشد که بتواند به تولید برسد. البته این مساله نیز در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دنبال میشود، در واقع با رویکرد جدید معاونت مستند مرکز، شیوه ارائه طرح تولید مستند بر پایه پیچینگ طراحی شده است، یعنی مستندساز باید در برابر شورا با استانداردهای پیچینگ بینالمللی از طرح خود دفاع کند و بتواند سرمایه گذار را برای تولید متقاعد کند.
تاکید میکنم که مستندسازان باید به تکنیکهای مختلف مسلط باشند تا بتوانند در پیچینگها، ارائههای بینالمللی و داخلی موفق عمل کنند، در کنار آن باید بدانند که طرحهایی که ارائه میکنند باید برای سرمایه گذار داخلی و خارجی جذاب باشد. در دوره چهاردهم «سینما حقیقت» سعی شد تا گسترهای از سرمایهگذاران خارجی از شرق آسیا تا آمریکا را داشته باشیم، سرمایه گذارانی که ذائقههای مختلفی داشتند، اما در طرحهای ارائه شده هرچند جلسات بسیاری نیز برگزار شد، تنها یک طرح مورد توجه جدی یک شرکت قرار گرفت و شرکت دیگری نیز ابراز علاقه به توسعه طرح یک پروژه دیگر کرد. دیگر حاضران اگرچه با برگزاری جلسات یک به یک با سرمایه گذاران موفق به دریافت پیشنهادات آنها شدند، اما نتوانستند سرمایه گذاران خارجی را متقاعد به تولید و همکاری کنند.
* مساله مهمتر از گستردگی حضور تهیهکنندگان خارجی در پیچینگ «سینما حقیقت»، شناخت تقاضا در بازار بینالمللی است که باید به آن توجه شود.
دقیقاً درست است، اگر کسی بخواهد تولید مشترک داشته باشد، باید بداند شبکههای مختلف خارجی به دنبال چه نوع مستندهایی هستند، درواقع بیشتر شبکههای بینالمللی سالیانه لیستی را منتشر میکنند و از آن طریق اعلام میکنند که ترجیح میدهند چه آثاری را خریداری و یا روی آن سرمایه گذاری کنند. نیروهای متخصص ماهر در حوزه سینمای مستند ذیل این اولویتها میتوانند با شبکههای مختلف کار کنند، به همین دلیل باید ذائقه شبکههای مختلف را شناسایی کرد به عنوان مثال باید دید شبکه «آرته» چه مستندهایی را میپسندد، یا شبکه ZDF اصلاً تمایل به خرید مستند از ایران دارد یا خیر. پس، اگر بخواهیم تولید مشترک داشته باشیم باید ذائقه شبکه مورد نظر را شناخته و بر مبنای آن طرح را پیشنهاد دهیم.
همه شبکههای خریدار مستند خلاصه شده در چند شبکه خاص نیستند، در کنار شرکتهای رو به توسعه نمایش آنلاین (VOD)، چند هزار شبکه تلویزیونی در سراسر دنیا وجود دارد که میتواند سفارش دهنده باشد، در حال حاضر بخشی از فروش مستندهای ایرانی که محقق میشود الزاماً مربوط به شبکههای مطرح نیست، بلکه شبکههای محلی نیز مثلاً در آسیا و اروپا وجود دارد که میتوانند سفارش دهنده باشند در حال حاضر این نقد وجود دارد که چرا در حوزه بینالملل نمیتوانیم فروش خوبی داشته باشیم. البته ما و همکاران طی چند ماه گذشته ساز و کار بازاریابی و فروش در مرکز گسترش را به شکل اصولی راه انداختهایم و در نتیجه آن قراردادهایی نیز طی همین زمان کوتاه منعقد شده است.
اما زمانی که یک محصول تولید میشود و بعد سازنده تصمیم به فروش آن میگیرد، باید دید چنین مستندی در سراسر دنیا مشتری دارد یا خیر. در حال حاضر عمده سرمایه گذاری و خرید مستند در زمان تولید و یا قبل از شروع تولید فیلم اتفاق میافتد، به همین دلیل وقتی فیلمی را تولید میکنید و بعد تصمیم به فروش میگیرید، یا مستند اصلاً خریداری نمیشود و یا عموماً با قیمتهای پایین خریداری میشود.
* بحث سفارش از سوی شبکههای خارجی به مستندسازان ایرانی چگونه است و تا چه اندازه در این زمینه محدودیتهایی وجود دارد؟
باید این را توضیح دهم که سفارشهای تولید مستند در دنیا الزاماً سفارش مستندهای سیاسی یا اجتماعی نیست، بلکه موضوعات متنوعی نظیر جغرافیا و مردم شناسی، هنر و نمایش، تاریخ یا به عبارت سادهتر مستندهای گردشگری، فرهنگی، علمی، صنعتی و دیگر نیز وجود دارد که میتوان روی آن تمرکز کرد.
* البته باید این را قبول کنیم که برای شبکههای خارجی، مستندهای سیاسی و اجتماعی ایران جذابتر است.
همین طور است، چرا که چنین مستندهایی با کارکردهای سیاسی و خبری در اولویت تعدادی از شبکهها است. تولید چنین مستندهایی با محدودیتهایی همراه است و برخی از موضوعها خط قرمز به شمار میرود. اما با تجربه عرضه و توزیع بینالمللی و تمرکز بر امکان تولید بینالمللی، معتقدم نباید مستندهای خود را به آثار سیاسی و اجتماعی محدود کنیم. باید به موضوعهای متنوع در حوزه مستندسازی بینالمللی توجه کرد. وقتی بتوانیم درباره آداب و رسوم فرهنگی، ابعاد گوناگون هنر و موسیقی ایران و سایر موضوعات و تجربههای انسانی طرحهای استاندارد بینالمللی ارائه دهیم و سفارش بگیریم، درآمدهای خوبی نیز کسب خواهیم کرد. به همین دلیل اعتقاد دارم محدود و متوقف ماندن به موضوعات سیاسی-اجتماعی، سبب میشود که بخشی از بازار بینالمللی را از دست بدهیم.
* در چنین شرایطی و با تمرکز روی موضوعات مختلف مستندسازی که شما به آن اشاره کردید، تا چه اندازه از شبکههای مختلف سفارش تولید داریم و یا اصلاً در این زمینه سفارشی وجود دارد یا خیر؟
مساله این است که همه شبکههای خریدار مستند خلاصه شده در چند شبکه خاص نیستند، در کنار شرکتهای رو به توسعه نمایش آنلاین (VOD)، چند هزار شبکه تلویزیونی در سراسر دنیا وجود دارد که میتواند سفارش دهنده باشد، در حال حاضر بخشی از فروش مستندهای ایرانی که محقق میشود الزاماً مربوط به شبکههای مطرح نیست، بلکه شبکههای محلی نیز مثلاً در آسیا و اروپا وجود دارد که میتوانند سفارش دهنده باشند، وقتی این شبکهها میدانند در ایران با بودجههای مناسب میتوانند سفارش مستند دهند، از این امر استقبال میکنند، اما نکته این است که ما بتوانیم خود را به این شبکهها معرفی کنیم.
ما نیز در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به دنبال ارتباط با تولیدکنندگان و خریداران بینالمللی هستیم که علاقه مند به تولید و خرید آثار مستند ایران هستند. طبق تجربه ام میدانم که مثلاً در این ایام با توجه به برگزاری المپیک، شبکههای مختلف به دنبال پخش آثار مرتبط با موضوعات ورزش بانوان و یا ورزش کشتی و سایر ورزشهایی هستند که از ایران در المپیک حضور دارند، اما نمیدانند از کجا میتوانند اقدام کنند و یا نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. زمانی که ما خودمان، محصولاتمان و تواناییهایمان را به این شبکهها معرفی کنیم بی شک پیشنهاداتی نیز دریافت میکنیم. در همین راستا در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سرویسی را با نام کاتالوگ دیجیتال طراحی کردیم و بیش از ۱۳۰۰ تولید مرکز را به زبانهای فارسی و انگلیسی با تمام جزئیات، عوامل، تصاویر و تیزرها معرفی کردهایم تا اگر شبکه یا تهیه کنندهای درباره موضوع خاصی درباره ایران سرچ کرد، بتواند از طریق این بانک اطلاعاتی با مرکز گسترش آشنا شده و از این طریق با مرکز برای ارتباط و همکاری تماس برقرار کند.
معتقدم مستندسازان و موسسههایی که تولیدکننده مستند هستند باید آثار خود را به صورت استاندارد برای مخاطب بینالمللی معرفی کنند. در کنار آن نباید تنها روی بازارهای بینالمللی مانند کن و یا برلین تمرکز کنیم. چرا که این ۲ بازار عمدتاً تمرکزشان بر تولیدات سینمای داستانی است و تا امروز فایده چندانی برای سینمای مستند ما نداشته است. به عنوان مثال در ۲۰ سال گذشته علیرغم حضور گروههای مختلف از سازمانهای دولتی و خصوصی در مجموع ۱۰ قرارداد همکاری مشترک موفق حاصل از این بازارها نداشتهایم. اما بازارهای تخصصی ویژه فیلمهای مستند هم وجود دارد که میبایست مورد توجه قرار گیرند. از یکسو باید این بازارهای تخصصیتر را شناسایی نماییم و از تمام ظرفیت خود برای بازارسازی و بازاریابی استفاده کنیم و از سوی دیگر باید به دنبال تقویت و توسعه برای طراحی و ارائه طرحها و تولیدات مستند در عرصه جهانی باشیم.
ارسال نظر