محمدرضا مهدویپور/ «فرهنگ» در تفکر «انقلاب اسلامی» به عنوان «بستر اصلی زندگی انسان» قلمداد شده و از این منظر است که «انقلاب فرهنگی» به عنوان یک «پروسه» (Process) و نه یک «پروژه» (Project) در بطن «انقلاب اسلامی» تعریف میشود. پروسهای که با تمرکز بر «انقلاب آموزشی اسلامی» موضوعیت پیدا نمود و جهتگیری اصلی آن در «گام نخست انقلاب اسلامی» متوجه تاسیس ساختار حکمرانی مناسب در عرصه فرهنگی و هنری کشور و ایجاد سیستم و زیرساختهای لازم از برای «جمهوری اسلامی ایران» گردید.
«انقلاب فرهنگی» پروسهای است که در «گام نخست انقلاب اسلامی» آغاز گردید و از آنچنان اهمیتی برخوردار بود که در دهه نخست انقلاب از آن به عنوان «انقلاب سوم» یاد میشود. انقلابی که به جهت تاخُر زمانی پس از «انقلاب نخست» و ایجاد سر فصل «استقلال» و «آزادی» در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هجریشمسی و همچنین ایجاد سرفصل «انقلاب دوم» با ماهیت «استکبار ستیزی» و مقابله با «خطرِ بازتولید وابستگی و سلطهگری» در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ هجریشمسی قرار گرفت و موجب شد تا همواره بر اولویت فرهنگ و هنر به عنوان اصلیترین و ضروریترین حوزهی عملکرد و اقدام «انقلاب اسلامی» در فرایند «نظامسازی» و «نهادسازی» (System building) آن هم بر پیکرهای با عنوان «جمهوری اسلامی ایران» توجه و تذکر داده شود. |
اینگونه بود که مفهوم «انقلاب فرهنگی» آن هم با جوهر «دین» و با جوهر «انقلاب» ، به عنوان بُنمایه و رویکرد اصلی «جمهوری اسلامی ایران» مد نظر قرار گرفت و در فرایند «نظامسازی» و «نهادسازی» تا به آنجا مورد توجه ویژه واقع شد که با مرور «اصول قانون اساسی» میتوان مشاهده نمود که هر یک از این اصول به نحوی واجد «ارزشهای فرهنگی» مد نظر «انقلاب اسلامی» میباشد. از این منظر میبایست «انقلاب اسلامی» را یک نوآوری بزرگ تاریخی قلمداد نمود که ملت ایران آن را در تاریخ خودش و تاریخ بشریت به ثبت رساند. انقلابی که هشت آرمان و شعار محوری و در عین حال جهانشمول و بدون تاریخ انقضای «استقلال» ، «آزادی» ، «اخلاق» ، «معنویّت» ، «عدالت» ، «عزّت» ، «عقلانیّت» و «برادری» را به صورت یک مجموعهای از ستارههای درخشان آرمانی در بالای سر ملت ایران قرار داد و ملت را به حرکت و پرواز و جهش به سمت این نقاط نورانی دعوت کرده است و ملت ایران هم در فرایند «گام نخست انقلاب اسلامی» امتحان کرد و دید که میتواند بر این مبنا پرواز کند و این پرواز ممکن است! انقلابی جامع که «فرهنگ» را به عنوان «بستر اصلی حرکت عمومی در جامعه» مورد توجه قرار داد و با استفاده از این بستر موفق شد تا سلسله انقلابهایی را در حوزههای مختلف رقم زده و موجب شود تا «گام نخست» آنچنان به صورتی مستحکم و استوار برداشته شود که دستاوردهای «انقلاب اسلامی» در سر فصل «استقلال» و «آزادی» و همچنین در سر فصل «استکبار ستیزی» و مقابله با «خطرِ بازتولید وابستگی و سلطهگری» به موضوعاتی غیر قابل کتمان توسط دوست و دشمن مبدل گردد.
با این همه کُمیت «انقلاب اسلامی» در سر فصل «انقلاب فرهنگی» همچنان میلَنگد و آنچنان ضعیف است که «امام خامنهای» در دیدار ۳ مهرماه ۱۳۹۵ هجریشمسی با «رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت» به صراحت بر این ضعف تاکید و فرمودند: «در زمینهی فرهنگ، هم در مورد آفند ضعیف عمل میکنیم، هم در مورد پدافند ضعیف عمل میکنیم» .
البته باید توجه داشت که کُمیت «انقلاب اسلامی» در سر فصل «انقلاب فرهنگی» همچنان میلَنگد، چون اصلیترین و ضروریترین حوزهی پاسداری از «انقلاب اسلامی» را میبایست در عرصهی فرهنگ و بالاخص هُنر مشاهده نمود؛ عرصهای که تقویت و یا تضعیف آن در رابطهای مُستقیم با «قدرت نَرم» (Soft power) در ساختار حکمرانی هر حاکیت و نظامی قرار دارد و به صورت مشخص در ساختار «جمهوری اسلامی ایران» به عنوان عاملی تعیین کننده از برای افول و یا حفظ و بقا و تداوم «انقلاب اسلامی» محسوب میگردد.
در این میان گذر تاریخی به فرایند «انقلاب فرهنگی» در طی چهل سال نخست «انقلاب اسلامی» موید فراز و فرودهای بسیار و موفقیتها و تلخکامیهای فراوانی است که قطعا برشمردن تمامی آنها نیازمند روزشماری محققانه میباشد؛ روزشماری جامع که فهرستبندی دقیق آن میتواند به خوبی خُلل و فُرجهای فرهنگی زیادی که بر پیکره امروز «جمهوری اسلامی ایران» وجود دارد را به نمایش بگذارد و به صورتی کاملا تفکیک شده، میزان نقش و تاثیرگذاری «دشمن» ، «مسئولین دولتی» و «طیفهای مختلف اجتماعی» را در وضعیت کنونی و شکل دهی به شرایط امروزی حاکم بر فرهنگ و هنر کشور معین و مشخص سازد.
پُرواضح است که «فرهنگ» گیاه خودرو نیست و همهی آنچه که از نشانهها و مظاهر فرهنگی در جامعهی ایران و یا در هر نقطهیی از دنیا مشاهده میشود، بدون تردید این بذر را دستی افشانده است. دستی که البته انسان بعضی از دستها را میبیند، اما بعضی از دستها را نمیبیند؛ از داخل خانه، تا درون مدرسه، تا فضای خیابان، تا رادیو و تلویزیون، تا ماهواره، تا تبلیغات جهانی، تا اینترنت، و از این قبیل چیزها که جملگی دلالت بر این مهم مینماید که «فرهنگ» هدایت و پرورش دادن میخواهد. هدایت و پرورشی که «دشمن» ، «مسئولین دولتی» و «طیفهای مختلف اجتماعی» به صورتهای مختلف در آن دخیل بوده و ایفای نقش مینمایند.
«انقلاب اسلامی» یک خیز بلندی بود که ملّت ایران برداشت برای اینکه خود را از ذلّت وابستگی و ذلّت عقبماندگی نجات بدهد. از این جهت وقتی که یک حرکتی برای این مقصود به وجود آمده است که وابستگی را و عقبماندگی را از این ملّت بزداید؛ طبیعی است آن کسانی که عقبماندگی و وابستگی به نفع آنها بود، در مقابل این حرکت و این انقلاب و این نظام بایستند و نقش «دشمن» را ایفا کند.
بر این اساس «انقلاب اسلامی» با اعلام آرمان عدالتخواهی در سطح بینالملل، قهراً دشمنانی برای خود تدارک دیده. همهی کسانی که در سطح تعاملات جهانی معتقد به سلطه و زورگوئی و تجاوزند، با شعار عدالتطلبی از سوی نظام «جمهوری اسلامی ایران» معارضند، مخالفند، عصبانیاند؛ همچنانی که با شعار استقلال ملی، دشمنانی در مقابل «انقلاب اسلامی» صفآرائی میکنند. همهی انحصار طلبان، همهی جهانخواران، همهی آنهائی که دستشان به ناحق و ناروا در سفرهی منابع مادی این کشور دراز بوده و چپاول میکردند، وقتی که این کشور و این ملت اعلام استقلال و نفوذ ایادی بیگانگان را قطع میکند، طبیعتا صفآرائی میکنند.
ما دشمن زیاد داریم، تعجّب نباید کرد... هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم میکنند؛ سیستمهای اطّلاعاتیِ خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری میکنند...امروز البتّه خبیثترین دشمن ما و دشمن جمهوری اسلامی آمریکا است. البتّه ما دشمن کم نداریم امّا آن که از همه خبیثتر و عنودتر است، عبارت است از آمریکا. مسئولان آمریکایی، هم دروغگو هستند، پشتهمانداز هستند، وقیحند، طمّاعند، شارلاتانند، حرکتهایشان، حرفهایشان را شما بشنوید، شارلاتانی حرف میزنند؛ یعنی انواع و اقسام خصوصیّات زشت اخلاقی- و هم البتّه در کنارش ظالمند، سنگدلند، بشدّت بیرحمند، تروریستند؛ یعنی آنچه خوبان همه دارند، اینها بهتنهایی همه را دارند! یعنی این جور دشمنی در مقابل ما امروز وجود دارد. (سخنرانی نوروزی امام خامنهای خطاب به ملت ایران - ۳ فروردین ۱۳۹۹ هجریشمسی) |
پس نباید تصور کرد دشمنی دشمنان نظام «جمهوری اسلامی ایران» به خاطر این است که فلان موضعگیری را دولت یا فلان مسئول ایران انجام داده. بلکه مسئله، مسئلهی اصل نظام و ایجاد ساختاری با عنوان «جمهوری اسلامی ایران» است؛ مسئله، مسئلهی شعارها هشتگانه و آرمانهای اصولی «انقلاب اسلامی» است.
در این میان یکجور دشمنی با «انقلاب اسلامی» را میتوان در قالب «دشمنیِ سخت» معرفی نمود؛ گونهای کاملا محسوس از ستیزه جویی و تقابل مستقیم که به خصوص در دهه اول «انقلاب اسلامی» مورد استفاده دشمنان قرار گرفت و در مجموع ملت ایران را با گونههای مختلف «جنگ سخت» (Warfare Hard) مواجه ساخت. گونههای متفاوتی که در قالب مصادیقی همچون «هشت سال دفاع مقدس» و یا «هفده هزار شهید ترور» و ... از قابلیت مرور و بررسی برخوردار میباشد.
اما یکجور دشمنی دیگر با «انقلاب اسلامی» که بالاخص از بدو پیروزی انقلاب تا به امروز موضوعیت داشته است را میتوان به عنوان «دشمنیهای نرم» معرفی نمود. مواجهه ویژهای که طی آن «دشمن» به سراغ «سنگرهای معنوی» میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و به طور کل ارکان اساسی و تشکیل دهنده نظام «جمهوری اسلامی ایران» میآید و تلاش میکند تا اینها را منهدم نماید. اقدامی ویژه که از آن با نام «جنگ نرم» (Soft War) یاد میشود و از دو کارکرد اصلی برخوردار است:
۱/ ایجاد «تردید در دل» افراد متخلف جامعه و «تسخیر قلوب» تودههای مختلف اجتماعی
۲/ ایجاد «تردید در ذهن» افراد متخلف جامعه و «تغییر افکار» تودههای مختلف اجتماعی
حدود چهل و سه سال است که «دشمن» بنای دشمنی خود در «جنگ نرم» را بر مواجهه و مقابله با «انقلاب فرهنگی» متمرکز ساخته است. این در حالی است که «فرهنگ» نه تنها اساس کار «جمهوری اسلامی ایران» است؛ بلکه در واقع «فرهنگ» با همه شعب آن، یعنی علم و ادبیّات و هنر و غیره، روحِ کالبد هر جامعهای محسوب میشود. بدون شک «فرهنگ» مثل روح است. بلاشک «فرهنگ» است که جامعه را به اصل کار یا بیکاری، به کار تند یا کُند و به جهتگیری خاص یا به ضدّ آن جهتگیری وادار میکند. بنابراین نقش «فرهنگ» ، نقش روح در کالبد اجتماع و در کالبد بزرگ انسانی است. از این جهت است که تسخیر ملتها از طریق تزریق و تحمیل «فرهنگ بیگانه» کار تازه شناختهای نیست، بلکه از قدیم بوده است؛ منتها در یک دو قرن اخیر بر اثر علمی که غربیها به دست آوردهاند و همه کارهای خودشان را منظّم و مرتّب و با فرمول و برنامه انجام دادهاند، این کار را هم با فرمول و برنامه کردهاند و میکنند. آنها میدانند که این کار را چگونه باید بکنند و کجاها را بیشتر هدف بگیرند. آنها تجربه هم پیدا کردهاند و انصافاً در کار «تبلیغات» ، «فرهنگسازی» و «فرهنگدهی» به کشورها و ملتها فوقالعادهاند.
امروز هیچکس نمیتواند انکار کند که فوریترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاههای فرهنگی در کشور است. آنان درصددند بدین وسیله، باورهای اسلامی و انقلابی را که اصلیترین عامل ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطهی استکباری است، از ذهنها و دلها بزدایند و باورهای سلطهپذیری و فرودستی در برابر غرب را به جای آن بنشانند. تلاش آشکار از سوی واسطهها و دستنشاندگان امپراتوریهای زر و زور، در بسیاری از عرصههای فرهنگی برای تردید افکنی در مبانی اسلام و انقلاب، امروز افراد دیر باور را نیز به دغدغه افکنده است و کسانی که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگی را جدی نمیگرفتند، امروز آن را به چشم خود میبینید. بیشک نخستین آماج این شبیخون، جواناناند، بویژه آنانکه در جادهی دانش و فرزانگی قدم برمیدارند و آیندهی فرهنگی و سیاسی کشور در دست آنها است. (پیام امام خامنهای به کنگره جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد - ۱۰ شهریور ۱۳۸۰ هجریشمسی) |
پس شاید بسیاری ندیده باشیم و یا یادمان رفته باشد؛ اما ماهیت هویّتبخش «انقلاب اسلامی» برای ملت ایران و سایر مردم مظلوم و تحت ستم در سراسر جهان، آنچنان اهمیت داشت که از همان بدو پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هجریشمسی، نظام «جمهوری اسلامی ایران» را درگیر یک نبرد سیاسی، نبرد فکری، نبرد نرم و به تعبیر دقیق جامع آن، یک «جنگ نرم» گسترده با جبههی وسیع ظلم و کفر و استکبار قرار داد. «جنگ نرمی» گسترده و همهجانبه که به سبب ارائه الگویی متفاوت از نظامهای اجتماعی رایج در غرب و شرق، یعنی «سوسیالیسم» و «لیبرالیسم» پدید آمد و ماهیت هویت بخش «انقلاب اسلامی» در ارائه الگویی با عنوان «جمهوری اسلامی ایران» را هدف تقابل و تهاجم رسمی و غیر رسمی نظام سلطه قرار داد. تهاجمی که همچنان در «گام دوم انقلاب اسلامی» نیز موضوعیت دارد و نظام «جمهوری اسلامی ایران» را به صورتی کاملا رسمی درگیر یک چنین مبارزهی عظیم و وسیع و ادامهداری در مواجهه با «جنگ نرم» همهجانبهی دشمنان خود نموده است.
امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست؛ نمیگوئیم بکلی منتفی است، اما خیلی محتمل نیست؛ لکن جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما میآید، مراکز مرزی ما را سعی میکند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهائی است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میکنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. (بیانات امام خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - ۲ مهر ۱۳۸۸ هجریشمسی) |
بر این اساس «جنگ نرم» یعنی مواجهه و تقابل به وسیلهی «ابزارهای فرهنگی» ، به وسیلهی «نفوذ» ، به وسیلهی «دروغ» ، به وسیلهی «شایعهپراکن» و ...؛ جنگی که بسیار مشکلتر از «جنگ سخت» علاج میشود و به یک معنا از «جنگ سخت» خطرناکتر میباشد. جنگی همهجانبه که در «گام نخست انقلاب اسلامی» بیش از هر چیز متوجه بر فرایند «انقلاب فرهنگی» گردید و کارکردهای «جنگ نرم» را منمرکز بر پیگیری دو حرکت اساسی نموده است:
۱/ زنجیرهی تواصی به حق و به صبر را در جامعه قطع کند.
۲/ حقایق و دستاوردهای نظام «جمهوری اسلامی ایران» را وارونه نشان بدهد.
چند سال قبل از این در زمان حیات امام بزرگوار، یکی از وزرای رئیس جمهور وقتِ امریکا علناً و صریحاً در مقابل چشم خبرنگاران گفت که ما باید ریشهی ملت ایران را بکَنیم! ببینید چقدر این حرف ابلهانه است. این حرف در آن زمان در همهی دنیا پخش شد. قضیهی اینها، قضیهی ملت است؛ نه فقط قضیهی دولت. معلوم است که ریشهی یک ملت چهل، پنجاه میلیونیِ آن روز را که نمیشد کَند و همه را از بین برد. معنایش این بود که ملت را بیریشه کنیم، فرهنگ این ملت را بگیریم، آن چیزهایی را از این ملت بگیریم که آنها را وادار به این ایستادگی و مقاومت میکند. (بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - ۱۴ آبان ۱۳۷۶ هجریشمسی) |
این دو حرکتی که از بدو پیروزی انقلاب تا به امروز موضوعیت داشته و پیگیری آنها در هر مقطع زمانی با صورتبندی جدیدی توسط دشمنان همراه بوده است. صورتبندی و آرایشی جدید که عمدتا به مقصود بیاعتقاد کردن نسل نو انجام گرفته و اصالتا به دنبال ایجاد بیاعتقادی نسبت به «انقلاب اسلامی» و همچنین تسری بیاعتقادی به نظام «جمهوری اسلامی ایران» بوده است. دشمنی ویژهای که با مرور سوابق دشمنان در «گام نخست انقلاب اسلامی» میتوان به روشنی دریافت که آنها بیش از هر چیز از راه اشاعهی فرهنگ غلط و بالاخص فرهنگ فساد و فحشا و ... سعی داشتند تا جوانان هر دهه را با بکارگیری و استفاده از ابزارهای رایج و شیوههای مختص به همان مقطع زمانی، از پایبندی به آرمانهای «انقلاب اسلامی» و عُلقه نسبت به آرمانهای نظام «جمهوری اسلامی ایران» جدا سازند و با تمرکز بر شیوههای متداول و ابتکارات تازه در «جنگ نرم» نه تنها یک «تهاجم فرهنگی» بلکه یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» را بر بستر حاکمیت نظام «جمهوری اسلامی ایران» رقم زنند.
دشمنان ما بیش از آنکه به منابع طبیعی ما چشم طمع داشته باشند، به منابع انسانی؛ که منابع قدرت ما هستند؛ چشم طمع دارند. آنها میدانند اگر این سرمایههای اجتماعی از دست یک ملت گرفته شود، اگر یک ملت غیرت ملی و ایمان و وحدت و همبستگی خود را از دست بدهد، اگر نشاط کار و ابتکار را از دست بدهد، اگر حرکت علمیِ رو به پیشرفت خود را از دست بدهد، کاملاً در دسترس دشمنان قرار خواهد گرفت؛ میتوانند راحت به او زور بگویند، میتوانند بر او سلطه پیدا کنند، میتوانند منابع طبیعی و مادی او را هم غارت کنند. آنچه سد مستحکمی در مقابل دشمنان قرار میدهد، همین سرمایههای معنوی است که باید مراقب باشیم دچار شبیخون نشود. من متأسفانه کسان بسیاری را دیدهام که در صحنهی سیاسی و عرصهی فرهنگی ادعا دارند که برای ملت کار میکنند؛ اما از این سرمایهها محافظت نمیکنند. شما دیدید که در بعضی از روزنامههای ما علیه مجاهدت، ایثار، فداکاری، شجاعت و ایمان قلمفرسایی کردند. اینها به نفع کیست؟ به نفع دشمن است؛ به نفع ملت ایران نیست. ملت را از ایمانش تهیدست بکنند؛ مثل این است که زره را در میدان جنگ از تن او بیرون آورده باشند. اگر مردم یک کشور را از غرور ملی و احساس مناعت و ایستادگی و استقامت تهیدست کنند، آنها را در مقابل دشمن خلع سلاح کردهاند؛ اینها سلاح معنوی دشمن است. نباید کسانی جهاد و شهادت را تحقیر و باورهای دینی مردم را انکار کنند و مورد تشکیک قرار دهند. نباید دستاوردهای انقلاب را کوچک بشمرند و تحقیر کنند. (بیانات امام خامنهای در دیدار مردم استان همدان - ۱۵ تیر ۱۳۸۳ هجریشمسی) |
مرور شیوههای دشمن در «جنگ نرم» و مشاهده کُلیت چینمان و فضای حاکم بر «جبهه فرهنگیِ دشمن» و تهاجم نوبهنو و سازمان یافته از سوی دشمن در «گام نخست انقلاب اسلامی» را میتوان در دو صورت کلی مورد جمعبندی قرار داد:
۱/ تمرکز بر «کار فرهنگی» هدفمند و بهرهگیری کامل و جامع از ظرفیتهای ویژه «رسانه» به همراه استفاده هوشمندانه از «ابزارهای فرهنگی و هنری» مناسب.
۲/ بهرهگیری حسابشده از شیوههای مختلف «رخنه» و جامع نگری در استفاده داهیانه از پتاسنیلهای «نفوذ فردی» و «نفوذ جریایی» .
پس با مُداقه در فضای «جنگ نرم» میتوان به روشنی دریافت که «جبهه فرهنگیِ دشمن» در مواجهه با پدیده «انقلاب اسلامی» و مقابله نظام «جمهوری اسلامی ایران» به صورت یک «قیچی» عمل میکند که یک تیغه آن بر «کار فرهنگی و رسانهای» استوار است و تیغه دیگر آن حول «رخنه و نفوذ فرهنگی» تنظیم شده است. «قیچی» برندهای که «بازوی محرک» و «بازوی مقاوم» آن در طول ۴۳ سال گذشته به صورت هوشمندانه عمل نموده و همواره «ایمان مردم» و «باورهای مردم» را هدف و آماج تحرّک اصلی خود قرار داده است.
«حصار فرهنگی» و «خاکریز فرهنگی» در کشور اگر سُست باشد، همهچیز از دست خواهد رفت. من به شما عرض بکنم: امروز بعد از ۳۷ سال، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزهی دشمنان برای نفوذ در حصار فرهنگی از روز اوّل بیشتر است؛ نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده؛ روشها را هم که شما میبینید: این شیوههای فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و ماهواره و امثال اینها؛ یعنی انگیزهها بیشتر شده. آماج این حرکت هم درست همان چیزی است که مایه و هستهی اصلی ایجاد نظام اسلامی شد؛ یعنی ایمان دینی، آماج این است. با حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و سیاستهای جمهوری اسلامی مخالفند بهخاطر مخالفت با ایمان دینی؛ چون میدانند اگر ایمان دینی نبود، این انقلاب پیروز نمیشد، این نظام به وجود نمیآمد، این زلزله و تکانهی شدید در ارکان نظام سلطه پدید نمیآمد. (امام خامنهای در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران - ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ هجریشمسی) |
ادامه دارد...
ارسال نظر