به گزارش سینماپرس، «میدان سرخ» از جمله سریال هایی است که اواخر تابستان ۹۹ کلید خورد. زمانی که پلتفرمها در حال آماده سازی محصولات خود برای سال ۱۴۰۰ بودند، «میدان سرخ» پلتفرم پخش مشخصی نداشت و از ابتدای پیش تولید سریال سرگردانی بود و در نهایت مثل یک طفل یتیم، فیلیمو پخش آنرا پذیرفت. سریال «میدان سرخ» از کیفیت مناسبی برخودار نیست و براساس اخبار و رویدادهای پشت صحنه این سریال پیشبینی میشود با نارضایتی عمده مخاطبان مواجه خواهد شد.
فیلمنامه اولیه این پروژه توسط سارا سلطانی، همسر ابراهیم ابراهیمیان نوشته شده قرار بود پروانه ساخت سینمایی دریافت کرد و اصلا برای ساخت در قالب سریال به نگارش درنیامده است. سینمای ایران به قدر کافی با مشکل فیلمنامه دست و پنجه نرم میکند و گسترش پلات یک فیلم سینمایی و عرضه آن در قالب سریال به قدر کافی دشوار است و بر اساس شنیدهها ظرفیت تبدیل فیلمنامه این اثر به یک سریال با دشواریهای فراوانی روبرو بوده است.
حاشیه دیگری که به متن سریال ارتباط دارد، شنیدههایی است که درباره مجوزهای پروانه ساخت این سریال مطرح میشود که نشان از نگرانی در مواجه با ممیزیهای فراوان درباره متن سریال داشته است.
اما حاشیه مهم این سریال تغییر کارگردان و حتی تغییر فیلمنامه حین تولید است. ابراهیم ابراهیمیان در ابتدای زمستان ۹۹ در گفت و گوی تلفنی با «کافه آپارات» گفت: سعی بر این است که سریال برای پخش در اسفندماه آماده شود و فیلمبرداری کل سریال نیز خردادماه ۱۴۰۰ به پایان می رسد. او اشاره نمود سریال در یک فصل طراحی شده اما ممکن است در دو بخش عرضه شود و طراحی برای ساخت فصل دوم در آینده نیز وجود دارد که بعد از پخش تصمیم گیری می شود.
کمی بعد هفت صبح در خبری اعلام نمود که «به دلیل بر آورده نکردن انتظارات سرمایه گذار» ابراهیمیان از کارگردانی این پروژه کنار گذاشته شد و بهرام بهرامیان جایگزین وی شد تا هم ادامه سریال را بسازد و هم برخی سکانس های قسمت های ابتدایی را دوباره جلوی دوربین ببرد. خبری که البته جواد نوروزبیگی تهیه کننده پروژه؛ آن را این گونه توضیح داده که ابراهیمیان از ابتدا بنا بود فصل اول را بسازد و به دلیل ساخت فیلمش امکان ادامه ساخت این سریال را نداشت. این در حالی است که به استناد مصاحبه ابراهیمیان با «کافه آپارات» سریال یک فصل بود و احتمال این که در دو بخش(مانند «ملکه گدایان»)پخش شود وجود داشت.
در همین قسمت روایت خانم لیلی اشراقی (سوگل قلاتیان) که در دفتر یک مرکز مبارزه و شرطی بندی استراحت میکند، روایتی که از در قسمت اول رها شده و بی منطق است و این خرده روایت به روایت بدنه متصل نمیشود که این موضوع ماحصل سلیقه نازل سازندگان و تولید باری به هر جهت سریال است. فضای هارلم طوری که سریال «میدان سرخ» ارائه میدهد بیشتر شبیه الواط های چاله میدانی راسته میوه و ترهبار است. با تماشای قسمت نخست میدان سرخ میتوان حدس زد که این سریال در شبکه نمایش خانگی شکست خواهد خورد. مهمترین نکته سریال حضور حمید فرخنژاد است که افکار عمومی بابت مصاحبه او با تی وی پلاس رابطه سمپاتیکی با این بازیگر ندارند. بازیگری که در این مصاحبه گفت" ۸۰ میلیون ایرانی میخوام نباشه اگه خم به چشم بچه ام بیاد! "
در حاشیه این سریال باید اشاره کرد که موزیک ویدئو میدان سرخ که با کلید واژه اصلی در ترانه با عنوان «زخمکاری» ساخته شده بود پیش از اکران سریال منتشر شد و به ممنوعیت فرزاد فرزین انجامید.
«محمد تیموری» از مدیران باسابقه فیلیمو در قسمت اول «میدان سرخ»، ایفاگر کاراکتر سهراب درمواجههاش با سه تبهکار فیلم به صورت غیرعقلایی ناگهان دست به خودکشی درکف استخر میانجامد و با این اشتیاق مدیران فیلیمو برای حضور در عرصه کوتاه در سریالهای تولیدیاشان باید منتظر حضور «برادران شکوری» در فصل دوم میدان سرخ باشیم.
اعوجاجات روایی در همان قسمت نخست سریال مشخص است. متن روایت اصلی با قصه پاپ (حمید فرخنژاد) آغاز میشود که حسابدار او بهادری پولهایش را سرقت کرده و به فرد دیگری به نام سهراب وحیدی سپرده است. پاپ هم همسر او را در محیط زندگی او به سقف آویزان کرده و بمب قدرتمندی را به او متصل کرده تا از بهادری اعتراف بگیرد.
سهراب با شیدا همسرش(مهتاب کرامتی) و دختر بیمارش شادی زندگی میکند. شیدا پزشک حاذقی را برای درمان او خارج از کشور پیدا کرده است. در فاصله ای که شیدا همراه شادی به رستوران میرود، یونس(علی مصفا)، عَبدمکین (سعید داخ) و پاپ (حمید فرخنژاد) برای گرفتن پولشان به سراغ سهراب وحیدی (محمد تیموری) میروند و سهراب با اسلحه در استخر اقدام به خودکشی میکند.
سهراب قصد خروج از کشور را دارد و در صندوقهایی جداگانه شمشهای طلایی را پنهان کرده که ظاهرا قرار است آنها را از کشور خارج کند و این سه نفر پس از خودکشی شمشها را با خودشان میبرند و بعدا متوجه میشوند این شمشها متعلق به باند مافیایی بزرگی است. مهمترین باگ فیلمنامهای این است که آیا بردن این شمشها از طریق مسافرت قانونی و به واسطه هواپیما ممکن است؟
سهراب که قصد خروج از کشور را داشته به چه دلیلی این شمشها را نگهداری کرده است؟ آیا ماموران فرودگاه اجازه خروج این حجم از طلا را به یک واسطه مالی میدهند؟ سهراب که واسطه نگهدارنده شمشهای طلا از یک باند مافیایی است، چه نیازی دارد که از خردهپاهایی نظیر بهادری و اربابش «پاپ» کلاهبرداری کند؟
در حالیکه سهراب در استخر خودکشی کرده و صاحبان اصلی شمشها همسرش را تهدید میکنند، چرا او ماجرا با پلیس در میان نمیگذارد و با کمک مردی ناشناخته، همسرش را در باغچه خانه دفن میکند. شمایل همیشه شکننده مهتاب کرامتی هم هیچ تناسبی با این نقش ندارد.
منبع: روزپلاس
اما در بیست و پنج خرداد ۱۴۰۰ هفت صبح نوشت : «بهرامیان برای بازسازی قسمت های اولیه، فیلمنامه ای که به شکل مشترک توسط سارا سلطانی و علی مسعودی نیا به نگارش درآمده را کنار گذاشته و قرار شده تا عباس نعمتی تغییرات مورد نظر را برای بازسازی چند قسمت اول در فیلمنامه اعمال کند. این گزارش هفت صبح همزمان میشود با توقیف سریال «میخواهم زنده بمانم».
در واقع توقیف سریال «میخواهم زنده بمانم»، به نوعی اظهارپشیمانی نهاد حامی سریال «میدان سرخ» است که با مکاتبات نهادهای نظارتی بالادستی اشتباه خود را در همراهی با میدان سرخ اصلاح کرد و برای نشان دادن اقتدار خود سریال «میخواهم زنده بمانم» را برای مدت یک هفته توقیف کرد، درصورتیکه نهادهای بالادستی تعریضی که به این نهاد داشتند، اصلاح محتوایی «میخواهم زنده بمانم» و «میدان سرخ» قبل از دریافت پروانه نمایش بود.
اگر در سریال «میدان سرخ» مخاطبان با روایت چندپارهای مواجه شوند به این دلیل است که بر اساس تغییرات مکرر عوامل از جمله نویسنده و کارگردان که «ناجی هنر» در متن سریال اعمال کرده و از سوی دیگر اختلافات درونی بر متن سریال تاثیر مخربی گذاشته است و قطعا این حجم از تغییرات در کارگردانی و متن تاثیری نامطلوبی در سرنوشت «میدان سرخ» خواهد داشت.
ارسال نظر