به گزارش سینماپرس، نوید دری فرزند زندهیاد ضیاءالدین دری فیلمساز برجسته ایرانی که بیشتر با سریال «کلاه پهلوی» برایمان آشناست، در گفت و گو با خبرنگاران جوان، درباره وضعیت سینمای ایران و آسیب شناسی آن گفت: در ابتدای دهه ۹۰ به واسطه پیشرفتهتر شدن تجهیزات فنی فیلمسازی همچون دوربینها، فیلمها و ایدههای بیشتری به جریان تولید و ساخت افتاد و تحولی که در این زمینه اتفاق افتاد ظهور و فعالیت موجی از افراد تازهکار، برای فیلمسازی بود. افرادی باسابقهتر به دلیل عمق و غنای کارشان کمتر فیلم میساختند و در عوض افراد جدیدتر با فیلمهای کوتاهشان وارد عرصه سینما میشدند؛ البته این اتفاق از جهاتی مثبت بود؛ چرا که هرکسی ایدهای داشت با تزریق پول و سرمایه میتوانست تولیدش کند، به جشنوارهها برود و در کل مشتری و مخاطب خاص خودش را هم داشت. در مجموع اینکه رشد امکانات فنی، افراد تازهای را ترغیب به فیلمسازی کرد.
وی افزود: کمبود کارگردانان و فیلمنامهنویسان مولف و آنهایی که دغدغه دارند، مسئله دیگری است که سینمای ایران با آن مواجه است. متأسفانه سینمای ملی ما به حاشیه رفته است و بیشتر فیلمهای کمدی و گیشهپسند که عمدتاً با اهداف تجاری ساخته میشوند، رونق پیدا کرده است. هرچند که سالانه تعدادی فیلم خوب وجود دارد که به تعداد انگشتان دست نمیرسد و بسیار کم است.
دری در ادامه گفت: ورود و فعالیت فیلمسازان جوان اتفاق خوبی است، ولی خطر تهدید آمیزی که وجود دارد این است آیا این نسل میتواند تا سن ۵۰، ۶۰ سالگی همچنان آثار خوب بسازد؟ از آنجا که این نسل جدید پشت هم و بی وقفه فیلم میسازند و روزی به شبکه نمایش خانگی میروند و روزی دوباره در سینما فیلم میسازند، لحظهای این سوال و تردید ایجاد میشود که اینها برای دهههای بعد نیز ایدهای دارند که فیلم بسازند؟ آیا از دورون خالی نمیشوند؟ اینها ابهامات و مسائلی است که برای فیلمسازهای زیر ۴۰ سال من در ذهن خود به آن فکر میکنم که البته امیدوارم این چنین نباشد و بتوانند یک عمر فیلم خوب بسازند.
نوید دری اظهار کرد: فقدان دیگری که در سینمای ایران مشهود است، نبود فیلمهایی با تولید بزرگ یا اصطلاحا big prodaction است. فارغ از سوژه، مضمون و ژانر، تولیدات سینمایی ایران تا یک سقف محدودی از نظر بودجه میتواند اتفاق بیفتد. حال چه جنگی و چه اجتماعی. مثلاً یک فیلم پلیسی از یک ارگان با بودجهای محدود سفارش میگیرد و ساخته میشود. یا در ژانرهای اجتماعی که بیشتر فقط در یک فضای آپارتمانی است. فیلم تجاری سنگین نمیتوانیم بسازیم. به طور مثال فیلمی مشابه جیمز باند از نظر حجم پروژه. در حال حاضر بخش خصوصی توان چنین هزینهای ندارد و البته اکثر هزینه و بودجه هم مختص به دستمزد بازیگران پروژه است. این در حالی است که بعضاً هزینههایی که میشود خروجی آنچنانی هم ندارد. اگر یک میلیارد به بازیگری دستمزد داده میشود، باید در ازای این دستمزد و بازی، فیلم حداقل ده میلیارد بفروشد که این چنین نیست.
او در ادامه درباره مسائلی که در سینمای ایران وجود دارد به این مطلب اشاره کرد که انگار عدهای از اول میآیند و دوباره میخواهند سینما را کشف کنند، تعبیری وجود دارد به نام سینمای من که واقعا بی معناست. متاسفانه سیستم ما سیستم ادامهدهندهای نیست و زمانی که شما از سر اثر یک کارگردان به سراغ کار دیگری میروی، انگار از یک جزیره یا سیاره دیگر پا به جزیره و سیاره دیگر گذاشتهای!
دغدغههای سید ضیاءالدین دری چه بود؟
نوید دری در ادامه این گفتگو درباره دغدغههای پدرش (سیدضیاالدین دری) گفت: پدرم آثار زیادی داشت که با ساخت آنها یا موافقت نشد و یا حامی و سرمایه گذار برای آن پیدا نشد. دغدغههای پدر عمدتا از جنس نگاه ملی مذهبی بود. شاید به نوعی بتوان گفت اولین اجتماعی ساز سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی است. سه فیلم اول ایشان مربوط به داستانهای اجتماعی جامعه است؛ مثل فیلم صاعقه، سینما سینماست، باد و شقایق.
او افزود: مسئله استعمار و استعمارستیزی، تمامیت ارضی، استقلال، مبارزه با نفوذ خارجی، همیستگی با اقوام و مذاهب، از جمله اصلیترین دغدغههای پدرم بوده است. فیلمنامه هندورابی درباره نفوذ انگلستان به خلیج فارس که از ایشان به یادگار مانده است از جمله فیلمهایی است که ان شاءالله در آینده قصد ساخت آن را داریم.
ارسال نظر