به گزارش سینماپرس، اصغر نقیزاده در سالروز هفته دفاعمقدس میهمان «شبنشینی» تلویزیون شد. بازیگری که او را با فیلم مطرحِ "از کرخه تا راین" و "آژانس شیشهای" بیشتر به یاد میآوریم. او در ابتدای صحبتهایش به این نکته تأکید کرد: انسان به دو شیوه میتواند زندگی کند؛ یکی با عینک بدبینی و غرّزدن و نگاه دیگر عینک خوشبینی است که مدام از خدا بابت داشته هایمان در زندگی شکرگزاری کنیم. از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۸ پاهایم شدید یخ میکرد و من از این وضعیت ناراحت بودم. یک روز میخواستیم به مشهد برویم در مسیر دیدیم کسی پا ندارد گفتم خدایا شکر که پا دارم اما یخ میکند.
وی تصریح کرد: روایت از پیامبر اکرم(ص) داریم که در مقایسه وضعیت خودمان با دیگران باید تلاش کنیم وضعیت را بهتر کنیم اما در عین حال به کمتر از خودمان هم نگاه کنیم و خدا را شکر کنیم. تلاش کنیم چیزهای خوب را به دست آوریم و حسرت نداشتهها را نخوریم.
بازیگر سینما و تلویزیون درباره شرایط کنونی کشور افزود: در شرایط کنونی کشور دو چیز نمی گذارد کارهای آبادانی دیده شود، یکی فسادها و اختلاسها و یکی تورم مزمن که امنیت روحی مردم را تهدید میکند. پس از انقلاب کارهای زیادی شده مثلاً توسعه گازکشیها و بهبود وضعیت جادهها اما به خاطر این دو مورد اقدامات انجام شده هم به خوبی دیده نمیشوند.
نقیزاده بیان کرد: وقتی دشمن حمله کرده بود میتوانستیم بگوییم همه ارتش خالی شده بود و سپاه هم ضعیف بود و نیروی هوایی ما وضعیت نابسامانی داشت؛ میتوانستیم با آن وضعیت مقاومت نکنیم و کشور را تحویل دشمن بدهیم اما مقاومت کردیم و پیروز شدیم. بیست سال پیش زمانی که افغانستان به آمریکا سپرده شد همه میگفتند بیست سال دیگر افغانستان سوئیس است اما حتی نتوانستند دولت در این کشور تشکیل دهند. باید دستمان را به زانو بگیریم و خودمان برای وضعیت کشور کاری بکنیم نه اینکه چشم به راه اقدامات دیگران باشیم.
وی ادامه داد: در زمان جنگ همه ما رزمندهها چون ملت و کشورمان در خطر بود به دعواهای سیاسی توجهی نکردیم و برای نجات ایران به میدان رفتیم. حالا هم در وضعیت پاندمی کرونا همه فرار کردند و به خانهها رفتند اما اقشاری مثل پزشکان و کادر درمان در دل میدان برای جنگ با این ویروس حضور یافتند و حالا رزمندهها همینها هستند.
رزمنده دوران دفاع مقدس درباره چگونگی ورودش به عرصه سینما اظهار داشت: مسجد جوادالائمه از قبلِ انقلاب به واسطه وجود افرادی مثل بهزاد بهزادپور و فرج سلحشور در کارهای هنری فعال بود. بعد از انقلاب یکی از عوامل اصلی ایجاد حوزه هنری بچه های مسجد ما بودند. با فیلم «توبه نصوح» سینما را شروع کردم. در دوران جنگ فیلم را کنار گذاشتم چون بیشتر جبهه میرفتم و در منطقه ۱۷ آموزش پرورش کار میکردم.
وی خاطرنشان کرد: معلم زبان و تاریخ جغرافیا برای پایه راهنمایی شبانه بودم و روزها اداره بودم. وقتی عملیات میشد به جبهه میرفتم، عملیاتها را مثلِ شرایط عادی آن زمان نمیرفتم و با پارتیبازی حضور مییافتم. بچهها زنگ میزدند ۴۸ ساعت دیگر عملیات است و من در دستشوییهای قطار پنهان میشدم تا به دو کوهه بروم چون نمیتوانستیم بلیط تهیه کنیم و در کوپههای قطار پنهان میشدیم؛ در دو کوهه بچههای رزمنده ترمز اضطراری قطار را میکشیدند و از پنجرهها همه پیاده میشدیم.
نقیزاده عنوان کرد: هیچوقت اعزام رسمی نداشتیم تا حدی که پسر خالهام شهید شد با پارتیبازی رفته بود در کانال کمیل با شهید ابراهیم هادی شهید شده بود اما نمیتوانستیم ثابت کنیم که پسرخالهام اعزام شده است.
وی گفت: در جبهه این موضوع غیرقابل انکار بود که عراقیها از هر نظر از ما بهتر بودند. و این را همه میدانستند و حالا در چنین شرایطی ما میخواستیم رزمندگانی را بسازیم که از مرگ نترسند. نماز شب، زیارت عاشورا و دعای کمیل و به طور کلی توکل بسیار قوی به خدا افرادی چون سردار سلیمانی و شهید همت را ساخت.
نقی زاده تصریح کرد: من جنگ را از نگاه شوخی و زندگی ساده رزمندهها در کنار هم روایت کردم. یک برنامه با استاد معتضد بودم، او خیلی با سواد است؛ او به من گفت مرا به عنوان یک بازیگر جنگ باور کرده است. همواره سعی کردهام بچههای رزمنده را همان طور که هستند و بودند روایت کنم. دوست داشتم خود اصغر باشم تا باورپذیر باشم.
وی بیان کرد: بعد از "آژانس شیشهای" تا سال ۱۳۸۸ با ابراهیم حاتمیکیا کار نکردم، او در کارش خیلی جدّی و حرفهای است و با بازیگر زیاد سر و کار ندارد چون برای نقشهایش بازیگردان میگذارد.
ارسال نظر