شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶

سرگشتگی «سازمان سینمایی»؛

حال ناخوش سینمای مستند و تجربی در سایه بقای «بانیان وضع موجود»

محمد حمیدی مقدم در نشست خبری پانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت»

سینماپرس: ضربات اساسی و جبران ناشدنیِ حضور آقای حمیدی مقدم علی الخصوص به مستندسازان شهرستان ها، مرکز گسترش و سینمای مستند ایران، فراموش نشدنی است. سینمای مستند ایران بیش از هر زمان، تشنه تیم مدیرانِ اندیشمند، با برنامه و شجاع است؛ نه مدیرانِ فعلی که بی تعارف (بقول مستندسازان) مثل یکی از دکمه های کیبورد هستند.

به گزارش سینماپرس، اعتراضات گسترده مستندسازان کشور طی سالهای گذشته مورد بی توجهی مدیران نالایق وقت قرار گرفت و ثابت کردند که چاقو دسته خودش را نمی بُرد. معترضان طی هشت سال گذشته که فضا تنگ و محدود بود، به تلخی صبر کردند. لذا با افول دولت قبل، اهالی مستند که دغدغه مند هستند و امیدوار به تحول اساسی در حوزه فرهنگ و هنر و سینمای بیمار مستندند؛ از حضور آقای خزاعی در تیم فرهنگی دولت جدید خشنود شدند تا ایشان مدیران بازمانده و تیم هایشان که مسببین وضع موجود هستند را پاکسازی کنند.

مدیران جدید وزارت ارشاد، ابتدا و بسرعت برای برخی زیر مجموعه ها چنین کردند و طیف های مختلف مستندسازان کشور به طور منطقی منتظر بودند تا مدیر عامل و عناصر دست نشانده قبلی بدون قید و شرط و بی هیچ بهانه ای از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برکنار شوند و انتظارشان این بود که با آمدن آقای خزاعی تحولات ریشه ای، با حضور مطالبه گرانِ مستند - که سالها برای تحولِ قطعی و تجدید بنایِ سینمای مستند طرح و برنامه پویا برای انتفاع همه طیف های متنوع مستندساز پیش بینی کرده اند - تغییر موثر و سازنده در تیم مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی صورت پذیرد. البته با رفتن کابینه قبلی، مدیر عامل مرکز گسترش نیز آماده وداع و خروج بودند و طبق روال متداول، با ترکیب فکریِ دولت جدید نمی توانستند بمانند.
وجه تشابه حرکت مطالبه گرانِ مستند با آقای خزاعی در این است که ایشان نیز مطالبه گر بود و مدتها قبل از انتخابات ریاست جمهوری، منتقدِ وضعیت سینمای ایران بودند و می گفتند برای اصلاح و بازسازی سینما برنامه دارند. با فراز و نشیب های بسیار، آقای خزاعی سکان مهم‌ترین نهاد سینمایی کشور را به دست گرفتند تا از درونِ سیستم اداری وزارت ارشاد، افکار و برنامه هایشان را درباره سینمای ایران پیاده سازند. دقیقا مستندسازانِ مطالبه گر و مُجرب نیز برای اصلاح و تجدید بنای سینمای مستند، سالهاست که طرح و برنامه و عزم جدی دارند و منتظر تغییر دولت و تحول در تیم مدیران ارشد وزارت ارشاد بودند تا نظیر اقدامی که آقای خزاعی کردند، آن ها در حوزه مستند، «مدیریت سینمای مستند ایران» را به دست بگیرند و اهداف والا و زمین مانده را پیاده کنند. چه سخن حکیمانه جامعی است این فرمایش گِره گشای امام علی علیه السلام که فرمودند: «آنچه بر خود می پسندی برای مردم نیز بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای آنها نیز نپسند!» پس توقع منطقی مطالبه گرانِ برحق این بود که رئیس محترم سازمان سینمایی بی درنگ به مطالبه هشت ساله دلسوزانِ متخصصِ سینمای مستند احترام بگذارند و همان گونه که برای بدست آوردن صندلی خدمت در سازمان سینمایی تلاش کردند، بدون فوت وقت صندلیِ امانتیِ خدمتگزاری در سینمای مستند را در اختیار مستندسازانِ مطالبه گر، متخصص و امین قرار دهند.

منتهی رئیس محترم سازمان سینمایی که از همان اوائل در جریان اعتراضات فراگیر و کشوریِ مستندسازان بودند با جلب نظر وزیر محترم ارشاد (که در نهایتِ احترام هیچ گونه تخصص، شناخت و تجربه ای از مسائل پیچیده و پشت پرده سینمای مستند ندارند)، به حمایت و نگهداریِ دوست خودشان در سمت مدیرعاملی و ریاست مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اصرار ورزیدند و یک بار از آغاز مسئولیتشان تا به امروز با مطالبه گرانِ حقدارِ مستند ملاقات و دیدار نکردند و رسما پیچاندند. بدین ترتیب با پیش داوری و قضاوت، علیرغم همه پیگیری های جمعی از مستندسازان، تعمدا نخواستند ببینند و بشنوند! جنس گفتمانی، نیاز سینمای مستند ایران است، چرا ایشان از رویارویی با مطالبه گرانِ مُحق گریزانند!؟ از چه می هراسند!؟ گفتگوی مسالمت آمیز، نخستین قدم برای رسیدن به تفاهم و نتیجه است.
سینمای مستند ایران بیش از هر زمان، تشنه تیم مدیرانِ اندیشمند، با برنامه و شجاع است. «تغییر» و «تحــول» لازمه پویایی و حرکت به جلو است. مضافا شاعر ادب پارسی به طور کلی چه حکیمانه پند داده است که «پاکـــیزه تر از آب نبـــــاشد چیزی، یکجا که کند مقام گندیده شود». قاطعانه باید گفت حامیان و مستندسازانِ مطالبه گر هیچ گونه مشکلِ شخصی با مدیرعامل محترم مرکز گسترش، آقای حمیدی مقدم ندارند و درباره یک «جایگاه حقوقی» که امانت است نظر می دهند، زیرا منافع جمعی مهمتر از منافع شخصی است. هر چند بعضی دیگر، به زعم خود با تهدید، تطمیع، کارشکنی و مسدود کردنِ مسیرِ رسیدگی و درمانِ این زخمِ کهنه، تلاش کرده اند، تا صورت مسئله پاک شود؛ اما علیرغم نفوذ و اعمال سلیقه شان در برخی رسانه ها، باید اذعان کرد که اعتراضات عمومی و عزم مستندسازان و حامیان مستند از سال‌های گذشته تا به امروز، قائم به شخص نیست و تا حصولِ نتیجه بی وقفه ادامه دارد؛ زیرا نه تنها طی هشت سال قبل خاموش نشده بلکه هم اکنون نیز به زور خاموش نمی گردد.

از سوی دیگر، آقای حمیدی مقدم که سوابق ایشان ربطی به سینمای مستند ندارند با فرصت زیادی که داشتند طی دوسال گذشته بدون علم و تجربه مدیریت، با ناکارآمدی و ناشیگری زائدالوصفی امتحان خود را پس داده اند. حتی رزومه سازیِ شتابزده دو سال اخیر نتوانست ضعف های اساسی ایشان را بپوشاند. به عقیده کارشناسان و صاحبنظران ایشان بدون سوابق مدیریتیِ مرتبط، «فاقد درایت، صلاحیت، صلابت، تخصص و توانایی لازم» برای ریاست و اداره مرکز گسترش، دبیری جشنواره سینماحقیقت و مدیریت گروه هنر و تجربه است و مصلحت آنست که در همان تخصص قبلی شان (کارگردانیِ مراسم اختتامیه جشنواره ها و حفظ آبروی دبیران) بازگردند. آقای حمیدی مقدم که مدتی در تلویزیون برنامه ساز بودند هم نتوانستند دوام بیاورند. لذا مناسب ترین جای تخصصی برای ایشان همان امور فنی سالن اختتامیه جشنواره هاست که سالها محل درآمد و مورد علاقه وافر خودشان بوده است. به عقیده اغلب مستندسازان، ایشان هیچ دلبستگی به سینمای مستند نداشته و با عملکرد شعاری و ضعیف بیش از دو سال، نشان دادند با عدم هوشمندی و بی تعادلی در روش و عملکرد، تخصص و علاقه ای به حل مسائل و معضلات عمیق و حذف باند مافیاییِ مستقر در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وزارت ارشاد ندارند و افزون بر آن، در جذب حداکثری و توجه به عموم مستندسازان ایران، بسیار ناتوانند. اصولا تبحر در کارگردانیِ مراسم اختتامیه جشنواره ها مُجوزی برای صلاحیتِ سکانداریِ سینمای پیچیده و استراتژیک مستند نیست! حتی اگر دوستان دوسال هم رزومه سازی کنند.

هر فردی که کاندید ریاست مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وزارت ارشاد می شود ابتدا باید با رزومه واقعی مُتدین، صاحب فکر، خلاق، برنامه ریز، مستندساز، مدیر، دارای سوابق درخشان و موثر در تولید آثار مستند، صاحب فهم و بینش مورد نیاز برای اداره مستند، صبور در پذیرش نقدها و نظرات مخالف، اهل تعامل با همه طیف ها و سلائق مختلف مستندساز و خونگرم و خستگی ناپذیر در ملاقات با اهالی مستند از اقصی نقاط کشور باشد تا در مرحله بعد بتواند در عمر کوتاه مسئولیت «انجام وظیفه» کند. مهم این است که مدیر، دارای برنامه و فکر و نیز قدرت اجرایی کردنِ آن برنامه را داشته باشد، برای رسیدن به جایگاه مدیریتی تجربه لازم را برای آن ‌پست دارا باشد، پاکدست باشد و پاکدست بماند، اهل شایسته سالاری باشد، مسئولیت پذیر باشد و فرافکنی نکند، عاشق کارش باشد و کار را توسعه داده و تحول گرا باشد.

ضمن این که طی دو سال آخر دولت پیشین، آقای حمیدی مقدم مهره کسانی بودند که پشت پرده، سینمای مستند را هدایت و راهبری می کنند. ضربات اساسی و جبران ناشدنیِ حضور آقای حمیدی مقدم علی الخصوص به مستندسازان شهرستان ها، مرکز گسترش و سینمای مستند ایران، فراموش نشدنی است. سینمای مستند ایران بیش از هر زمان، تشنه تیم مدیرانِ اندیشمند، با برنامه و شجاع است؛ نه مدیرانِ فعلی که بی تعارف (بقول مستندسازان) مثل یکی از دکمه های کیبورد هستند.

انتقاد بجا و منطقیِ مستندسازان ایران از آقای خزاعی این است که چرا سرنوشت سینمای مستند را قربانی رفاقت خود با آقای حمیدی مقدم می کنند!؟ خیلی ها یقین دارند اگر رفیقِ آقای خزاعی مدیرعاملِ مرکز گسترش نبود، رئیس سازمان سینمایی - نظیر بنیاد فارابی و سینمای جوان- بی درنگ او را عوض می کردند و این حجم از حاشیه را بوجود نمی آوردند و هنرمندانِ مخلصِ مستند (که پرچمداران سینمای ایران در سطح بین الملل هستند) را بیشتر آزار نمی دادند و آشفته تر نمی کردند.
هنوز هم به تاسی از کلام معصوم علیه السلام به عنوان «آینه» به برادرمان آقای خزاعی نصیحت می کنیم قدم در جای پای مدیرانِ ناموفقِ و شکست خورده گذشته نگذارند و توصیه های دلسوزان حوزه مستند را بدون مقاومت بپذیرند. بدیهی است که امروز هیچ گونه فرافکنی و بهانه تراشی مورد قبول نیست. از حرف حق تبعیت کنند اگرچه برایشان تلخ باشد؛ (این توصیه بزرگان است). روشن است که عکس العمل های سیاسی و امنیتی کارساز نیست و «زور» جواب نمی دهد.

یکی از ماندگارترین پیام ها که برای تمام بشریت در طول تاریخ، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، آموزنده و زندگی سازاست، این جمله امام حسین علیه السلام است که فرمودند: «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.» آن حضرت در این جمله به این نکته اشاره می کنند که انسانیت یک ملاک بسیار ارزشمند است که جدای از هر دین و مسلک که انسان ها از آن پیروی می کنند و مؤمن به خداوند یا کافر هستند، یک گوهر درونی در وجود تمام آنهاست به نام انسانیت که اگر هر فرد به آن مراجعه کند، می تواند راه درست و حقیقت را پیدا کند و حق و ناحق را به واسطه همین گوهر درونی تا حدود زیادی تشخیص دهد.
در جای دیگرایشان فرمودند: «دین لغلغه دهان شما نباشد.» یعنی به مسایل دین به صورت ظاهری نگاه نکنید بلکه تلاش کنید تا آن را در زندگی خود متبلور و متجلی کنید. نمود حضور دین در زندگی ایشان، بزرگی روح، عزت و کرامت انسانی، به اسارت نگرفتن روح انسان در دام خواهش ها و وسوسه ها و تسلیم نشدن در برابر آنچه انسانیت و روح انسانی را ذلیل می کند، خواهد بود.

امروز، دنیای تخصص است و انسانها برای انجام کوچکترین مسائل کاری و زندگی، نزد متخصص می روند و از تجارب و دانش اهل فن بهره مند می شوند. معترضان و مصلحان، متخصصِ حوزه مهم مستند هستند و اساتیدی که در جمع مطالبه گران حضور دارند و پشتوانه فکری و قلبی ایشان محسوب می گردند، لااقل از سال ۱۳۶۳ به شکل میدانی در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی حضور داشته اند و با تمام ریزه کاری ها و چم و خم راه از نزدیک آشنایی و اشراف دارند. بدیهی است که آقای خزاعی با لزوم قانون گرایی و اجتناب از رویه های غلط و غیرقانونی و نیز با توجه به این که صادقانه باید گفت تجربه و تخصصی در سینمای مستند ندارند، باید مشتاقانه از راهنمایی و مشاوره عالیِ عقلا و پیشکسوتانِ حوزه مستند تمکین کنند و انصاف داشته باشند و نهایتا در عمل، به ضرر اهداف دولت سیزدهم قدم برندارند.
برنامه های چندساله برای تحول بنیادین در سینمای مستند از ظرافت و دقت خاص خود برخوردار هستند و بی همراهیِ خِضر، این مسیر تاریک است و بسیار خطرناک. خانواده سینما بزرگ ترین سرمایه سینماست و «سینمای مستند» زیربنای آنست. به طور منطقی و عملا، هر نوع تصمیم درباره تغییر و تحول در سرنوشت سینمای مستند، فقط با مشارکت حداکثری و با احترام به تصمیم عمومِ مسستندسازانِ کشور به نتیجه می رسد.

اقدام شتابزده و انتخاب عجولانه آقای حمیدی مقدم به عنوان دبیر جشنواره سینما حقیقت در سال ۱۴۰۱، آن هم قبل از انتصاب اعضای محترم هیات امناء مرکز گسترش و نیز در شرایطی که اعتراضات گسترده مستندسازان کشور (در پی بی عدالتی و تقسیم ناعادلانه بودجه، تحمیل بیکاریِ اجباریِ بر مستندسازان، تضعیف خانه های مستند کشور و سایر معضلات سال های متمادی) علنی و فراگیر شده و معترضانِ مصلح، مُجدانه خواهان تغییر قطعی مدیرعامل و تیم مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هستند، نوعی «فرار به جلو» محسوب می شود تا ضمن بی احترامی به خواست عمومی، اعتراضات وسیع چندساله گذشته را کور کنند. از این واکنش غیر طبیعی، بوی آن می آید که گویا طی نقشه ای حساب شده، با القای شبهه می خواهند اعضای محترم هیات امناء را در عمل انجام شده قرار دهند و خیلی ظریف، به شکلی تشریفاتی از ایشان امضا بگیرند برای ابقایِ ناکارآمدیِ آقای حمیدی مقدم!
انتظار عموم مستندسازان کشور از اعضای محترم هیات امناء جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی این است که ضمن آزادگی با شجاعت و درایت، زمینه تغییر و تحول مدیرعامل و تیم مدیریت مرکز گسترش را فراهم سازند و عملا مطالبات به حقِ جامعه مستندسازان کشور طی هشت سال گذشته را مورد توجه قرار دهند.

در عُرفی غلط رسم شده، برپایی «جشنواره سینما حقیقت»، با سایه انداختن بر ضعف های کهنه و بنیادینِ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مشکلات اصلی را مستتر کرده و بپوشاند (!) سال هاست با اجرایِ دقیقِ این گونه نمایش ها، عامدانه اذهان را از تحلیل و بررسی اصلِ موضوع و محتوا، منحرف می سازند؛ در حالی که اصولا جشنواره ها کارکرد خودشان را دارند و نباید خلط مبحث شود. چنان که مسائل جشنواره فجر هم ارتباطی با عملکرد کلی سازمان سینمایی ندارد. پُرواضح است که بررسی عملکرد ضعیف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، ربطی به برگزاری جشنواره سینماحقیقت ندارد و بیش از این نباید سفسطه و مغلطه ادامه یابد. کارشناسان معتقدند از آنجا که آقای حمیدی مقدم به علت تجربه مستمر و تمرکز در کارگردانیِ مراسم اختتامیه جشنواره ها، صلاحیت و شایستگیِ مدیرعاملی و ریاست مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را ندارند، به طریق اولی صلاحیت دبیری جشنواره سینماحقیقت را هم ندارند. طی دو سال اخیر، ایشان به واسطه رفاقت و نه صلاحیت، شوخی شوخی و موقتی دبیر جشنواره بودند تا مدت باقیمانده دولت قبل و دوره انتقال تمام شود وگرنه حائز هیچ کدام از شرایط و امتیازات دبیری «قابل» و در شانِ سینمای مستند نبوده اند. عقل سالم می پرسد آیا چنین اشتباه فاحشی باید تکرار گردد!؟ به نظر کارشناسان، «کارگردانیِ مراسم اختتامیه» با تخصص «دبیریِ جشنواره» متفاوت است و دو رشته جدا از هم محسوب می شوند.

با توجه به حجم گسترده مخالفت ها با ادامه حضور مدیرعامل و تیم مدیریت ناکارآمدِ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، وقتی می دانند اغلب مستندسازان کشور آنها را نمی خواهند، بهترین تصمیم برای رسیدن به راه حلِ اعتراضات هشت سال گذشته و اجرای عدالت اینست که آقای حمیدی مقدم بدون مقاومت و اصرار، خودشان دست از میز بردارند و محترمانه کنار بکشند و با کمک دوستانشان «مسیر اصلاح و تجدید بنای سینمای مستند» را مسدود نکنند؛ چون قطعا منافع جمعی، مهمتر از منافع شخصی است. این تنها کمک ایشان (طی دوسال حضورشان به عنوان رئیس مرکز گسترش) در حق عموم مستندسازان کشور است. این میزها دائمی نیست، اصرار بر ماندنِ پشت میزهای امانی (توسط هر کس و به هر بهانه) شک برانگیز است؛ یعنی چه منافعی پشت این مقاومت برای عدم تحویل میز وجود دارد!؟
اصولا دل کندن از پُست و صندلی سخت است اما کسانی که راحت می روند معلوم است منافع شخصی و رفاقتی ندارند؛ وقتی که می بینند بهتر از آن ها وجود دارد.

سعدی علیه الرحمه فرمودند: «حکایت همچنان باقیست».

نظرات

  • زهرا جعفری ۱۴۰۱/۰۲/۲۱ - ۱۲:۰۱
    1 0
    با سلام و تشکر بابت این متن صادقانه و درست. متاسفانه قرار بود وزیر محترم فرهنگ یک بازنگری درباره این مقوله بکنند که نمی دان چرا با تاخیر است. اما نکته محترم درباره این موضوع ریاکاری و سواستفاده از شهدا است. استفاده ابزاری از شهید سلیمانی، طالب زاده و... و پشت این اسم ها گنهان شدن. افسوس و هزار افسوس
  • هادی رحیمی ۱۴۰۱/۰۲/۲۱ - ۱۷:۰۲
    1 0
    اتفاقا دقیقا جای درستی هستند، کل سال کاری نمی کنند و فقط جشنواره برگزار می کنند. یک شوآف کامل. از یک مجری بیشتر توقع دارید؟ راستی کسی می داند چرا نام محترم مدیر روابط عمومی مرکز در سایت مرکز نیست؟ چرا پنهان کاری؟ حراست ارشاد و سازمان بازرسی باید ورود کنند.
    • کیمیا ربانی ۱۴۰۱/۰۲/۲۷ - ۱۰:۰۸
      0 0
      دیگه از این ریاکاررتر و خون شهدا را اسباب شوآف کردن که برای مراسم ترحیم آقای طالب زاده در صداوسیما، عکاس اختصاصی بردند که در مراسم ازشون بگیرن و بگذار روی سایت و کانال شون که بگند مام بودیم.
  • مرتضی نیکویی ۱۴۰۱/۰۲/۲۸ - ۱۵:۲۶
    0 0
    با سلام. نمی دانم با تمام اعتراضاتی که نسبت به مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هست و روز به روز هم بیشتر می شود چرا وزیر محترم ارشاد و ریاست سازمان سینمایی در این زمینه اقدامی نمی کنند. داد به کجا باید برد؟

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.