به گزارش سینماپرس، ایلنا با غلامرضا گمرکی (تهیهکننده پیشکسوت سینما) که مدتی پیش بر اثر ابتلا به کرونا بر سر صحنه فیلم دچار کسالت شده بود، به گفتگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
فیلم نقره داغ در چه مرحلهای قرار دارد؟
پروانه نمایش فیلم نقره داغ صادر شد و الان درگیر طراحی پوستر، انجام کارهای تبلیغاتی و ارائه به شورای اکران برای نمایش در زمان مناسب هستیم. کارها انجام و مشکلی ایجاد نشده و خوشبختانه فکر میکنم نقره داغ از آن فیلمهایی است که مخاطب را از سالن سینما راضی برگرداند. ژانر فیلم هم کمدی_اجتماعی است و سوژه جدید و بکری هم دارد.
تعداد زیاد فیلمهایی که پشت اکران ماندهاند و تعداد بالای فیلمهای روی پرده، کار را برای فروش فیلمهای جدید سخت نمیکند؟ شما موافق اکران فیلم در این زمان هستید؟
هر کسی تخصص خودش را دارد. من کارم تولید و تهیه در سینما است و توجهی به موضوعات پیرامون اکران ندارم اما به هر حال در زمان تولید به اکران فیلم هم فکر میکنم. من کار پخش نقره داغ را به کسی دادم که ۵۰ سال است کارش پخش فیلم در سینمای ایران است و به ایشان نمایندگی تام الاختیار دادیم که هرطور که صلاح است عمل کند. ایشان هم طبیعتا فیلم را در شرایطی اکران میکنند که هم پولی به خودشان برسد و هم فیلم به نقطه خوبی در گیشه دست پیدا کند.
سینما در این دو سال درگیر کرونا بود و اتفاقاتی زیادی از جمله تعطیلی سینماها را تجربه کرد. کرونا چقدر بر تولید و سینما اثرگذار بود؟
آسیبی که کرونا به سینما زد جبران شدنی نیست؛ الان فیلمها را تا زمانی که روی پرده است مردم میبینند ولی وقتی هر روز تعطیلی و وقفه در نمایش یک فیلم به وجود میآید، مشخص است که سینما از رونق میافتد. وقتی فیلمی پایین کشیده میشود و دوباره اکران میشود، مردم دیگر رغبت گذشته را به آن فیلم ندارند. مدیران سینمایی هم دلایل و برهانهای زیادی برای پایین کشیده شدن فیلمها برای خودشان میآورند. به همین دلیل در زمان کرونا خیلی از فیلمها سوختند و ضرر کردند و این ضرر بیشتر شامل حال بخش خصوصی شد. چون بخش دولتی که تکلیفش روشن است. در بخش خصوصی فرد تمام سرمایهاش را گذاشته و میخواهد بهره ببرد. اگر فیلم نفروشد، زمین میخورد. مانند آقای نوراللهی که سالهاست نمیتواند فیلم تهیه کند و بیمار است چون آخرین فیلمی که تهیه کرده بود خوب به فروش نرفت و سالهاست هم خودش و هم کارگردان آن فیلم بیکار شدهاند. میخواهم بگویم فروش یک فیلم اینقدر تاثیر دارد. امروز در سینمای ایران ساخت یک فیلم کمتر از سه میلیارد تمام نمیشود، مخصوصا با این دستمزدهای بازیگران که نجومی شده است وگرنه عوامل پشت صحنه معمولا با تهیهکننده کنار میآیند.
بسیاری از تهیهکنندگان و کارگردانان به سمت نمایش خانگی و ساخت سریال روی آوردهاند، آیا این امر آسیب دوبارهای به سینما نبود؟
روزی یک جملهای به آقای قادری گفتم که ما انگار بیصاحب هستیم و متاسفانه هرکسی هر کاری دلش میخواهد میکند و کسی هم جلودارش نیست. سینما که صاحب ندارد. اگر صاحب داشت تلویزیون که این همه بودجه دارد، عین بختک با ساترا روی آن نمیافتاد که بگوید نمایش خانگی برای من است. الان که بین صداوسیما و وزارت ارشاد درگیری شدیدی است و اهالی سینما دارند طومار جمع میکنند برای اینکه این نمایش خانگی مجددا به دست وزارت ارشاد بیفتد، حرف و حدیث بسیاری پشت آن وجود دارد که سرانجام ماجرا چه خواهد شد. تا امروز نزدیک چهارهزار امضا در این طومار جمع شده تا به مجلس بدهند که نمایش خانگی دوباره به وزارت ارشاد برگردد تا بچههای سینما بیشتر از این بیکار نباشند. من از سال ۴۶ در سینما کار میکنم. شرایط را برای تولید خیلی سخت کردهاند. هم نحوه اکران فیلمها و هم نمایش خانگی که بسیار آزاردهنده شده و بسیاری از بچههای مظلوم پشت صحنه سینما بیکار شدهاند.
امضاها از طرف اهالی سینماست؟
بله. در حقیقت این امضاها در جامعه صنفی هنرمندان و تهیهکنندگان و گروههای سینمایی جمع آوری میشود. به محض رسیدن به ۴هزار نفر طی یک نامه به مجلس شورای اسلامی میرود تا در آنجا تصمیمگیری کنند.
از قبل انقلاب تا الان که من کار میکنم و سینمای هر دو دوره را دیدهام، آن زمان سینمای دولتی نداشتیم یعنی سازمان و تشکیلاتی مثل فارابی و اوج نداشتیم که سرمایهگذاری کنند و با بخش خصوصی رقابت کنند. این نهایت بیانصافی است که بخش دولتی به هرکسی هر دستمزدی بخواهد میدهد و برایش مهم نیست هزینه برمیگردد یا نه. اما برای بخش خصوصی اینگونه نیست. در بخش خصوصی، حساب غذای مهمان در سر صحنه را هم باید داشت. طبعا در بخش دولتی بریز و بپاش زیاد است و همین امر تاثیرش را روی بخش خصوصی میگذارد درحالیکه بخش دولتی نباید ارتباطی با سینما داشته باشد. این بخش اگر میخواهد برود در سال همان چند فیلم مطلوبش را بسازد ولی وقتی به حوزه اقتصاد سینما وارد شد؛ باید از قوانین بخش خصوصی تبعیت کند و انحصار به وجود نیاورد. مشکل اینجاست که این دو بخش از هم حرف شنوی ندارند و هر کدام راه خودشان را میروند.
شبیه این نیست که دولت با بخش خصوصی دارد رقابت میکند؟
بله، دقیقا بر مبنای همان شعر که میگوید خرج که از کیسه مهمان رود/حاتم طایی شدن آسان بود. تمام مشکل ما در سینما دخالت دولت و دولتیها است. در همین سینمای کوچک ما چهار تشکل تهیهکنندگی داریم که من بارها مطلب نوشتم که این راهش نیست. بخش دولتی باید تنها برای انجام کارهای انقلابی اجازه فعالیت داشته باشد نه در هر حوزهای از سینما. چرا فلان نهاد رسمی باید فیلم عاشقانه و اجتماعی بسازد؟ دولت باید دستش را از چرخ سینما بیرون بکشد.
با سیاستهای جدید سینمایی امید به اصلاح و بهبود شرایط در روند مدیریت هنر هفتم دارید؟
من زمانی امید پیدا کردم که آقای پرویز پرستویی توانست اجازهی کار مرتضی عقیلی را از وزیر ارشاد بگیرد. این اتفاقات امیدوارکننده است. پس از این اتفاق؛ من از آقای محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد تشکر مفصلی کردم که فضا را باز کردند تا برخی دوستان پیشکسوت بتوانند بدون مشکل کار کنند. در گذشته هم اگر برخی وزرا هوای برخی هنرمندان پیشکسوت را داشتند امثال فردینها و ملک مطیعیها بیکار نمیماندند و شاید اینطور سینما هم رونق گرفته بود.
امروز من به عنوان کسی که عمری در سینما فعالیت کرده و به نوعی دایرهالمعارف سینمای ایران هستم، دوسال است مجلهای به نام صدای خاک را با مطالب ناب سینمای کلاسیک منتشر میکنم. این مجله شامل خاطرات بازیگران قدرنادیده سینمای ایران است که آن را برای همه از وزیر تا وکیل و هرکس دیگری میفرستم تا بدانند انسانیت و عشق همواره زنده است. امیدوارم سینما دوباره محل دوستی و صمیمیت همه اعضا و اهالی هنر شود.
ارسال نظر