چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۹

لزوم تحول بنیادین در «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»/۱

آیا اهمیت و ارزش تخصصی‌ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

سینماپرس: «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» مهمترین و قدرتمندترین ساختار فرهنگی-هنری-رسانه‌ای کشور در «گروه سنی کودک و نوجوان» است که با اختیارات قانونی وسیع خود و همچنین با برخورداری از بودجه و امکانات مناسب می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای را در عرصه‌های مختلف اجتماعی ایفا نماید.

فاطمه سادات ناظمی/ انتصاب «حامد علامتی» به ریاست «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» در بردارنده بیم‌ها و امیدهایی که لازم است تا به مرور بخشی از آن پرداخت:

۱/ «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» مهمترین و قدرتمندترین ساختار فرهنگی-هنری-رسانه‌ای کشور در «گروه سنی کودک و نوجوان» است که با اختیارات قانونی وسیع خود و همچنین با برخورداری از بودجه و امکانات مناسب می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای را در عرصه‌های مختلف اجتماعی ایفا نماید. ساختاری که متاسفانه در طی دهه‌های اخیر یا بیشتر به مجالی برای کاسبی و ارتزاق برخی مبدل شده و یا برخی دیگر را به شوق گذر ایام در خلوتی تا موعد بازنشستگی و یا پرداختن به امور شخصی خود به اینجا کشانده است و ...؛ از این جهت است که «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» سال‌هاست که به «آفت روزمرگی» دچار شده و آنچنان خود را عقیم می‌پندارد که سعی کرده تا با اتخاذ شیوه «رفع مسئولیت» به توزیع نقش‌های قانونی خود در میان سایر مجموعه‌های فرهنگی دولتی و غیردولتی بپردازد.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۲/ نوع نگاه مدیریتی حاکم بر «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» سبب شده تا این مجموعه امروزه به صورتی آنچنان عقب افتاده درآید که تنها به سبب برخی امضاهای طلایی دارای اعتبار است؛ مجموعه‌ای عملا کم‌خاصیت که با وجود تمام امکانات بالقوه و بالفعل موجود، نتوانست حداقل ظهور و بروزی را در افزایش «قدرت نرم انقلاب اسلامی» ایفا نماید. این در حالی است که «کانون پرورشی» با کمی هوشمندی و مسئولیت‌پذیری می‌توانست به عنوان اصلی‌ترین ساختار آفندی و پدافندی جمهوری اسلامی در «جنگ نرم» عمل نماید و به طور مشخص «امنیت فرهنگی» برای «گروه سنی کودک و نوجوان» را فراهم سازد.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۳/ تحول در نوع نگاه حاکم بر «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» یکی از نیازهایی است که امروزه به درستی فهم گردیده و از این جهت شاید یکی از مهم‌ترین سخنان جلسه «معرفی مدیرعامل جدید کانون» جمله‌ای بود که توسط «وزیر آموزش و پرورش» و با این عنوان طرح گردید که: «کانون باید وارد عرصه سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و نظارت شود».


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۴/ ظهور و بروز هر تحولی در «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» منوط به چینش دقیق «نیروی انسانی» است و اساسا تصور «تحول در کانون پرورشی» بدون ایجاد یک «تیم هماهنگ» امری محال می‌باشد. از این جهت است که این مجموعه همچون هر «ساختار فرهنگی-هنری-رسانه‌ای» دیگری نیازمند پالایش و ارایه چیدمانی جدید در سه سطح مدیریتی خود است. سه سطحی که در گام نخست «مدیران استراتژیست کانون» را شامل شده و پس از آن «مدیران تاکتیسین‌ ارشد و حلقه واسط کانون» را در بر می‌گیرد و در نهایت شامل «مدیران تکنسین‌ ارشد اجرایی کانون» می‌شود.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۵/ تغییر چینش مدیران فرهنگی و رسانه‌ای کشور به سمت طیفی از «جوانان دهه شصتی» که نخستین تجربه مدیریت فرهنگی خود را در «سازمان تبلیغات اسلامی» رقم زده‌اند؛ از جمله موضوعاتی است که در کنار آسیب‌های فراوان خود می‌تواند منشاء خیر و برکاتی نیز باشد. بالاخص آنکه عمده نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای کشور نیازمند هم‌پوشانی و حمایت یکدیگر بوده و از این جهت حضور طیفی از مدیران برآمده از خواستگاهی مشخص می‌تواند منجر به توسعه و هماهنگی «اقدامات فرهنگی-هنری-رسانهای» گردد؛ البته مشروط به آنکه در مراحل شکل‌گیری شخصیت حقیقی این طیف از مدیران «تهذیب نفس» صورت گرفته باشد و ...


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۶/ «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» یکی از ثروتمندترین مجموعه‌های موجود در «ساختار فرهنگی-هنری-رسانه‌ای» کشور محسوب می‌شود. مجموعه‌ای برخوردار از امکانات مالی فوق‌العاده که در این میان تملک بیش از ۸۲۳ ساختمان معظم و انبوه زمین در پراکندگی جغرافیایی کل کشور تنها یکی از مصادیق کوچک این برخورداری می‌باشد. زمین‌ها و ساختمان‌هایی که نه تنها «کانون پرورشی» را به یکی از ثروتمندترین مجموعه‌های فرهنگی کشور مبدل ساخته است؛ بلکه سود سرشار و آورده مالی بسیاری را برای طیفی خاص به همراه داشته و دارد! همچنین جابجایی مبالغ مالی نجومی در «واحدهای تابعه کانون پرورشی» نیز از جمله موضوعاتی است که ابعاد ویژه ان تنها با محاسبه گردش مالی در مجموعه‌ای همچون «کانون زبان ایران» قابل مرور سریع می‌باشد. مجموعه‌ای که هم اکنون در ۳۱ استان و ۱۳۵ شهر با بیش از ۳۰۰ مرکز آموزشی و بیش از یک میلیون دویست هزار زبان آموز در هر سال، به آموزش زبان‌های مختلف مبادرت می‌ورزد و با کسب شهریه در هر ترم از گردش مالی ویژه‌ای برخوردار است و...


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۷/ آنالیز وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ هجری‌شمسی توسط کارشناسان امنیتی غرب و همچنین تمرکز «رژیم پهلوی» بر تغییر شیوه زندگی مردم ایران و مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» و در مقابل تولید مُدلی التقاطی از سبک زندگی باعنوان «سبک زندگی آریامهری» را می‌توان از جمله عوامل موثر بر تاسیس مجموعه‌ای با عنوان «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» مورد شناسایی قرار داد. از این جهت لازم است تا هیچ‌گاه فراموش نشود که «کانون پرورش» به عنوان دومین نهاد دولتی در حوزه کودک و نوجوان بود که پس از ایجاد «مرکز انتشارات آموزشی» در مهرماه ۱۳۴۳ هجری شمسی، به ریاست عالیه «فرح پهلوی» و مدیرعاملی فرد فاسد و عیاشی چون «لیلی امیر ارجمند» در دی ماه سال ۱۳۴۴ هجری شمسی تاسیس گردید و تقریبا بدون تغییر ساختاری عمیقی در پس از «پیروزی انقلاب اسلامی» به فعالیت خود ادامه داد و تنها تغییرات شاخص ساختاری آن را می‌توان در دست به دست شدن نظارت عالیه این مجموعه از صورت «هیات امنایی» به «وزارت فرهنگ و آموزش عالی» و سپس به «وزارت آموزش و پرورش» و یا زوج و فرد شدن روزهای آن قلمداد نمود. این در حالی است که ابتدایی‌ترین اقدام ممکن آن بود که پس از پیروزی انقلاب، ابتدا سند تحولی جدیدی مبتنی بر مقاصد و اهداف ایدئولوژیک «انقلاب اسلامی» و مطالبات و نیازهای «جمهوری اسلامی» در گسترش و ترویج «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» برای گروه سنی «کودک و نوجوان» طراحی می‌گردید و سپس مسئولیت اجرایی شدن این طرح بر عهده «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» گذاشته می‌شد.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۸/ «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» از بدو تاسیس دارای چند رکن اصلی «کتابخانه» و «انتشارات» و «مرکز سینمایی» و «مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی» بود. در این میان اهمیت حوزه کتاب کودک و نوجوان برای تغییر باورهای ایرانی و اسلامی در نسل آینده آنچنان بالا بود که به توصیه مستشاران غربی، ده‌ها کتابخانه ثابت و سیار در سراسر کشور راه‌اندازی شد و به این صورت «کانون پرورشی» به مرکزی برای پیگیری اهداف تعیین شده در «سبک زندگی آریامهری» در گروه سنی کودک و نوجوان مبدل گردید. در این میان «فیروز شیروانلو» به عنوان نخستین «مدیر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» با دعوت از نویسندگان و شاعران با گرایش‌های فکری و ادبی سوسیالیستی و یا لیبرالیستی، برنامه منظمی را برای تولید و انتشار آثار مناسب برای کودکان و نوجوانان را در کانون آغاز کرد و سپس با استفاده از پشتوانه جماعتی از پیش سامان یافته در مجموعه‌ای سامان یافته از عناصر عمدتا «سکولار» و غالبا «بهایی» با عنوان «شورای کتاب کودک» آنچنان مستحکم گام برداشت. گام‌هایی قدرتمند که عمدتا در جهت مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» تنظیم شده بود از این جهت بسیاری از دغدغه‌مندان اسلام و ایران را به فکر مقابله با هجمه گسترده ایشان کشاند. البته کتاب‌های کانون در آن مقطع به شدت مورد استقابل غرب قرار گرفت و در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های مهمی همچون «بولونیا» (BOLOGNA CHILDRENS BOOKFAIR)، «براتیسلاوا» (Biennial of Illustration Bratislava (BIB)) و ... به شدت مورد استقبال واقع شد. اما متاسفانه حضور گسترده جریان «نفوذ فرهنگی» در پس از «پیروزی انقلاب اسلامی» سبب شد تا نه تنها تغییر بنیادین در طیف نویسندگان و ناشران کتاب کودک و نوجوان ایجاد نشود و حتی یک رانت عظیم و مافیای گسترده در حوزه «نشر کتاب کودک و نوجوان» شکل گیرد. همچنین جهالت برخی مدیران در ادوار مختلف «کانون پرورشی» سبب شد تا امروزه برخی از عناصر «شورای کتاب کودک» به عنوان یک نهاد به شدت «سکولار» و تحت تاثیر برخی عناصر «بهایی» نقش اصلی را در حوزه «نشر کتاب کودک و نوجوان» ایفا نمایند و اساسا مدیران کانون خواسته و یا ناخواسته تحت فرامین پرورش یافتگان این شورا گام بردارند و تصمیم بگیرند. در مجموع وجود نوعی ولنگاری گسترده در حوزه «ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان» و همچنین در حوزه «کتابهای کمک آموزشی» بیش از هر چیز محصول کاسبی برخی مدیران و عدم تعهد و یا نادانی برخی دیگر از این مدیران در ادوار مختلف «کانون پرورشی» است.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۹/ یکی از مهم‌ترین دستاوردهای «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» در بدو تاسیس را می‌توان در نقش آفرینی ویژه این مجموعه برای تحول سینمای کشور و ایجاد و شکل‌گیری «موج نوی سینمای ایران» دانست. نقشی که با تاسیس «مرکز سینمایی کانون» در سال ۱۳۴۹ هجری‌شمسی بسیار پررنگ شد و این مجموعه به اصلی‌ترین و مهم‌ترین مرکز در زمینه تولیدات سینمایی برای کودکان و نوجوانان در کشور مبدل گردید. در این میان فیلم سینمایی «نان و کوچه» (به کارگردانی عباس کیارستمی در سال ۱۳۴۹)؛ فیلم سینمایی «رهایی» (به کارگردانی ناصر تقوایی در سال ۱۳۵۰)؛ فیلم سینمایی «سفر» (به کارگردانی بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱)؛ فیلم سینمایی «ساز دهنی» (به کارگردانی امیر نادری در سال ۱۳۵۲)؛ فیلم سینمایی «دار» (به کارگردانی رضا علامه زاده در سال ۱۳۵۲)؛ فیلم سینمایی «حکایت» (به کارگردانی محمدرضا اصلانی در سال ۱۳۵۳)؛ فیلم سینمایی «پسر شرقی» (به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۵۴)؛ فیلم سینمایی «هفت‌ تیرهای چوبی» (به کارگردانی شاپور قریب در سال ۱۳۵۴) و ... از جمله آثار و تولیدات شاخص «مرکز سینمایی کانون» در دوران پهلوی محسوب می‌شود. فیلم‌هایی که برای کودکان و نوجوانان و با شخصیت‌های اصلی کودک و نوجوان ساخته می‌شدند و متمرکز بر ترویج باورهای «سبک زندگی آریامهری» در میان این گروه سنی بودند. فیلم‌هایی که برای افزایش مخاطب‌پذیری خود، سعی می‌کردند تا سرشار از نمادها و استعاره‌های سیاسی و با رنگ و بوی عموما چپ و البته با طعم راست باشند و عموما با تلفیق نوعی نگاه سوسیالیستی و لیبرالیستی تلاش می‌کردند تا مصادیقی ملموس از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در آن دوران را در خود منعکس سازند. البته تمام وظیفه «مرکز سینمایی کانون» خلاصه در تهیه‌کنندگی فیلم‌های مربوط به کودکان و نوجوانان نبود و این مرکز با راه اندازی کلاس‌های آموزش فیلمسازی در تهران و شهرستان ها، عملا نسل جدیدی از فیلمسازان را در کشور متولد نمود که بعدا با عنوان «فیلمسازان کانونی» مورد شناسایی قرار می‌گرفتند.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


۱۰/ ژست معترضانه فیلمسازان حاضر در «مرکز سینمایی کانون» نسبت به «فیلمفارسی» سبب شد تا این مرکز در پس از پیروزی انقلاب با همان شیوه گذشته به مسیر خود ادامه دهد و البته ادبیات سوسیالیسیتی تولیدات خود را غلیظ‌تر نماید. بر این اساس می‌توان مدعی شد که «مرکز سینمایی کانون» از جمله مجموعه‌های است که اساسا صدای «انقلاب اسلامی ایران» را هیچ‌گاه نشنید و حتی مختصر تلاشی را برای تولید فیلم‌های کودک و نوجوان در راستای اهداف فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ننمود. مرور تولیداتی همچون فیلم سینمایی «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۵۸)؛ فیلم سینمایی «باشو، غریبه کوچک» (به کارگردانی بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۴)؛ فیلم سینمایی «دونده» (به کارگردانی امیر نادری در سال ۱۳۶۳)؛ فیلم سینمایی «کلید» (به کارگردانی ابراهیم فروزش در سال ۱۳۶۵) و ... می‌تواند به عنوان شاهدی بر این مدعی تلقی گردد. البته در این میان متاسفانه حضور گسترده جریان «نفوذ فرهنگی» در عرصه مدیریت سینمایی کشور در دوران پس از «پیروزی انقلاب اسلامی» سبب شد تا بجای تمرکز بر تحول و ایجاد تغییرات ساختاری در «مرکز سینمایی کانون» و اصلاح روند فیلمسازی در «کانون پرورشی» به صورتی انحرافی در مسیر موازی‌سازی و در مجموعه‌هایی همچون «بنیاد سینمایی فارابی» مورد پیگیری قرار گیرد.


آیا اهمیت و ارزش تخصصی ترین نهاد در حوزه کودک و نوجوان درک خواهد شد؟!


ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.