به گزارش سینماپرس، اغلب چهره ی هنرمند و گویای محمدرضا حقگو در سریال های تلویزیون را با کاراکترهایی جدی به یاد دارید؛ شخصیتی کت و شلوار پوش با قامتی بلند. این هنرمند در آثار مختلف و متعدد سینمایی و تلویزیونی از دهه ۵۰ حضور داشته و شاید کمتر کسی در آن دوران وجود داشته باشد که سریال طنز «قطار ابدی» با بازی او را به یاد نداشته باشد. محمدرضا حقگو ۷۶ ساله که مدتی است کمتر او را در آثار تلویزیون می بینیم، این روزها در ـ زادگاهش بیرجند زندگی می کند و به گفته ی خودش بازنشسته شده است.
وقتی قصد داریم با او از راه دور هم کلام شویم، ابتدا پیشنهاد ما را برای گفت و گو نمی پذیرد و تاکید می کند که حالش خوب نیست و تمایلی به مصاحبه ندارد. می گوید این روزها حال خوشی ندارد اما با اصرار چندباره و پافشاری ما، در عین حال که همچنان تاکید دارد خاطره خوبی از مصاحبه ندارد، پیشنهاد گفت و گو را می پذیرد. برایش سوال است که چرا به سراغش رفته ایم. می گوید: «من چند سالی است کاری نداشته ام و این روزها هم شرایط خوبی ندارم. از تهران به بیرجند آمده ام و مدتی است در اینجا زندگی می کنم.»
من بازنشسته هستم
وقتی می گوییم تماس گرفته ایم جویای حالش باشیم، تشکر می کند و در ادامه گفت و گو در پاسخ به ایسنا درباره ی اوضاع و فعالیت این روزهایش این گونه می گوید: من یک و سال و نیم است به بیرجند آمده ام و اینجا زندگی می کنم. البته خانه و زندگی من تهران است اما مقاطعی هم بیرجند می آیم. بازنشسته هستم و این روزها استراحت و مطالعه می کنم؛ همین زندگی ماست. ۳۷ سال برای دولت کار کردم. می دانید که کار اصلی من در وزارت دارایی بود. فعالیت های هنری که داشتم مربوط به سال های ۵۰ بود. در دانشکده هنرهای دراماتیک و تئاتر و کارگردانی در مجاورت کار تحصیل کردم و البته علاقه ام بود، اما اینکه اگر به جایی نرسید از بدشانسی خودم بود.
از طنز خوشم می آمد
او درباره ی اینکه سریال هایی که در آن به ایفای نقش پرداخته چه سریال های طنز و چه سریال های تاریخی هیچ گاه از خاطره ها فراموش نمی شود، با یادی از آثاری که در آن به ایفای نقش پرداخته و همچنین آثار طنزی که داشته می گوید: ممنون از این که لطف دارید و همین که ذره ای به یاد من هستید متشکرم. اگر نیرویی در ما است به دلیل محبت مردم بوده. من کارهای تاریخی زیادی داشتم. یادم است زمانی سریال «محاکمه» را ضبط می کردیم. در واقع اوایل شروع کارم، کارهای جدی می کردم و بعد با سابقه ای که دوستانم از هنر داشتند من را به سمت کارهای طنز سوق دادند. خودم هم از طنز خوشم می آمد؛ به دلیل اینکه ویژگی دارد که می تواند مسائل را در آن مطرح کرد. کمبودهای اجتماع و مسائلی که باید در زندگی رعایت شود. اینها چیزهایی است که در طنز می گنجید و راحت می شد از طریق آن به مخاطب پیام داد. بنابراین همین طور ادامه دادیم. در کارهای مختلفی از جمله شیخ بهایی، امام علی (ع) و همینطور مختارنامه حضور داشتم. حدود ۶۰ الی ۷۰ اثر سینمایی و تلویزیونی و نمایش بوده و همه علاقه بود و علاقه.
«بیا از گذشته حرف بزنیم» جزو آخرین کارهایم بود
این بازیگر درباره ی آخرین فعالیتش نیز می گوید: آخرین کار من با آقای حمید نعمت الله که شامل ۵ اپیزود به نام «بیا از گذشته حرف بزنیم» بود.
مجموعه اپیزودیک «بیا از گذشته حرف بزنیم» به کارگردانی حمید نعمتالله و نویسندگی معصومه بیات محصول سال های ۸۷ تا ۹۶ سیما فیلم است که در این سالها در اپیزودهای مختلف ساخته شد. ثریا قاسمی، پوراندخت مهیمن، آزیتا لاچینی، فریده سپاهمنصور، محمدرضا حقگو از جمله بازیگران اصلی این مجموعه اپیزودیک را تشکیل می دادند.
حقگو در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان پیشنهادی برای بازی به او می شود؟ توضیح می دهد: پیشنهادهایی در این سال ها به من شده است اما نه حال آن را داشتم و نه موقعیتش را. دو اتفاق ناگوار برای من افتاد و من را از زندگی دلسرد کرد و آن اینکه همسر و دخترم را از دست دادم. به همین دلیل انگیزه ام برای کار کمتر شد.
«قطار ابدی» آن موقع خیلی اثر گذاشت
وقتی از او درباره ی سریال طنز «قطار ابدی» می پرسیم، از همان راه دور و تلفنی، لبخند را بر چهره اش می بینیم؛ حس خوبی که از این سریال طنز داشته در کلامش پیداست. درباره این سریال می گوید: «قطار ابدی» کار خیلی خوبی بود و آن موقع که پخش شد که به سال ۷۹ ـ ۷۸ برمی گردد، خیلی اثر گذاشت. کاری از آقایان بیژن بیرنگ، رضا عطاران و بهروز بقایی بود. در زمان خودش کار جالبی شد اما نمی دانم چرا دیگر پخش نشد. جا داشت که برای بار دوم یا سوم پخش شود؛ مثل همه ی سریال های دیگر که بازپخش می شوند اما نمی دانم چه مسئله ای بود که چرا دیگر پخش شد.
«قطار ابدی» مجموعهٔ تلویزیونی کمدی بود که در سال در اواخر دهه ۷۰ از شبکه سه سیما پخش میشد. بیژن بیرنگ و مهران رسام تهیهکنندههای آن و بهروز بقایی و رضا عطاران، کارگردانهای اصلی آن بودند. نعمتالله گرجی، حمیده خیرآبادی، مهرانه مهینترابی، فرهاد آئیش، محمدرضا حقگو، حمید لولایی، مجید صالحی، یوسف تیموری، رضا عطاران و فرهاد بشارتی نیز از بازیگران اصلی این مجموعه بودند. در هر قسمت از این مجموعه، در قالب آیتمهای یکسان، علاوه بر دنبال کردن ماجراهای خانوادهای معمولی و چهارنفره، شوخیهایی با داستانهایی مثل تیمارستان، حسن کچل، شهرزاد قصهگو، نرون و رابین هود اجرا میشد و محمدرضا حقگو نیز در این مجموعه در نقش دکتر جاوید جاویدی و سنکا به ایفای نقش پرداخته بود.
حقگو در ادامه همچنین از میان آثاری که در آنها به ایفای نقش پرداخته به سریال های «تفنگ سرپر» و «روزی روزگاری»، سریال «امام علی (ع)» و «مختارنامه» اشاره می کند و می گوید این سریال ها جزو کارهایی بوده که به آنها علاقه مند بوده است.
این بازیگر که به تازگی در مراسم مهر سینمای ایران مورد تقدیر قرار گرفت، در عین حال می گوید: اصلا نیازی ندارم تقدیر بشوم یا نشوم آن زمان که باید می شد، نشد و الان هم نیازی به تقدیر ندارم.
هر چه که خیر مردم باشد، برآورده شود
این هنرمند در پایان می گوید: هر چه که خیر باشد از خدا طلب می کنم. از خدا می خواهم هر چه که خیر مردم باشد، برآورده شود.
«محمدرضا حقگو» بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون در ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۲۵ در بیرجند متولد شد. حقگو تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در بیرجند گذراند. وی فعالیت بازیگری خود را در سال های ۴۳- ۱۳۴۲ در دبیرستان شروع کرد که در ضمن آن با گروههای نمایشی هنگ ژاندارمری و مرکز تیپ آموزشی ارتش تا سال ۱۳۴۶ همکاری و تجربه کسب کرد.
اولین فعالیت حقگو در تلویزیون در تله تئاتر دو قسمتی «بازرگان» در سال ۱۳۵۴ بود و پس از آن نیز تا به امروز در تله تئاترهای بسیاری به ایفای نقش پرداخته است.
سریال روزی روزگاری (۱۳۷۰)، امام علی (۱۳۷۰-۱۳۷۵)، آپارتمان (۱۳۷۲)، زیر گنبد کبود (۱۳۷۴)، محاکمه (۱۳۷۷)، قطار ابدی (۱۳۷۸)، تفنگ سرپر (۱۳۷۹-۱۳۸۰)، گمگشته (۱۳۸۰)، کاکتوس (۱۳۸۱)، دایرهٔ تردید (۱۳۸۲)، دیوانه در شهر (۱۳۸۱-۱۳۸۲)، کوچهٔ اقاقیا (۱۳۸۲)، باغچهٔ مینو (۱۳۸۲)، زیر آسمان شهر (۱۳۸۰)، عسلها و مثلها (۱۳۸۳)، مختارنامه (۱۳۸۴-۱۳۸۵)، او یک فرشته بود (۱۳۸۴)، مردهٔ متحرک (۱۳۸۴)، سه در چهار (۱۳۸۶)، بانو (۱۳۸۷)، آشپزباشی (۱۳۸۸)، مسافران (۱۳۸۸)، کارگاه علوی (۱۳۸۶)، کسی خوابه (۱۳۹۰)، خداحافظ بچه (۱۳۹۱) از جمله برخی آثار شاخص محمدرضا حقگو در تلویزیون محسوب می شود.
وی درباره ی چگونگی علاقمندی اش به دنیای بازیگری و سینما چنین گفته بود: «محدودیت شدیدی از نظر خانواده برای رفتن به سینما داشتم. در بعد از ظهر روزهای جمعه در صورتی که تماشاچی به قدر کافی بود موفق به دیدن فیلم می شدیم. فیلم ها اکثرا خارجی و با زبان اصلی به نمایش در می آمد و گاهی هم موفق به دیدن فیلم های سینمایی ایران می شدیم. در سن نوجوانی با دیدن فیلمهای مختلف شیفته سینما و آنچنان مجذوب این پدیده نوظهور می شدم که هر بار دیدن فیلمی تمام لحظات و گفتگوهای سراسر آن را فریم به فریم در ذهنم مرور می کردم که این شدت علاقه و جادوی فیلم باعث پیگیری مداوم من و پایه و اساس ورود من در سال های بعد به جرگه اهالی سینما و تحصیلات مربوط به آن شد».
حقگو پس از اتمام خدمت سربازی، در سال ۱۳۴۹ در تهران به استخدام وزارت دارایی درآمد. سپس در سال ۱۳۵۲ به تحصیل در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران مشغول شد و تحت نظر اساتیدی چون رکن الدین خسروی، اسماعیل شنگله، نصرت کریمی و اساتید دیگر تعلیم یافت.
وی همچنین قبل از ورود به دانشکده، کلاسهای آزاد ادارهٔ دراماتیک وابسته به وزارت فرهنگ و هنر را نیز از سرگذراند. وی در سال ۱۳۵۷ مدرک لیسانس بازیگری را دریافت کرد. در این مدت نیز به اجرای تئاتر مشغول بود که برخی از کارهای او عبارتند از : وزیر خان لنکران (۱۳۵۲)، ماندراگولا (۱۳۵۶)، سی زیف و مرگ (۱۳۵۷)، براند (۱۳۵۸) و ...
در کارنامه هنری محمدرضا حقگو در عرصه سینما نیز فیلم های روز رستاخیز (۱۳۹۰)، بانوی من (۱۳۸۱)، شاه خاموش (۱۳۸۱)، به من نگاه کن (۱۳۷۹)، آسمان پر ستاره (۱۳۷۸)، سیب سرخ حوا (۱۳۷۷)، مرد عوضی (۱۳۷۶)، مصایب عاشق فقیر (۱۳۷۴)، سالهای بی قراری (۱۳۷۳)، مهریهٔ بی بی (۱۳۷۳)، لژیون (۱۳۷۳-۱۳۷۷)، روز واقعه (۱۳۷۳)، روز فرشته (۱۳۷۲)، آتش پنهان (۱۳۶۸) و دانههای گندم (۱۳۵۹) به چشم می خورد.
ارسال نظر